به گزارش شهرآرانیوز، از تهران تا مشهد چیزی حدود سیزده تا چهارده ساعت در راه بوده اند تا به شهر بهشت برسند، برایشان هم اصلا مهم نیست که در این سفر شهربازی بروند یا نروند، سوغاتی بخرند یا نخرند؛ حتی بازدید از مراکز دیدنی و تاریخی هم چندان برایشان معنا ندارد.
آن قدر شور و هیجان دارند که هر چه سریعتر خود را به حرم مطهر حضرت برسانند که پاسخشان در برابر سؤال مسؤل گروه وقتی که میپرسد «آیا اول به محل اسکان برویم و استراحت کوتاهی بکنیم و بعد به حرم امام رضا (ع) مشرف شویم» هم منفی است. وارد صحن پیامبر اعظم (ص) که بشویم نیاز به جست وجوی زیادی برای پیداکردنشان نیست. همه شان دور هم جمع شده اند و عکسهای یادگاری شان را ثبت میکنند. «مرهم باش» این بار مرهمی بر دل کوچک این کودکان نیازمند شده است.
۲۴ زائر کودک نیازمند زیارت اولی از ایتام و خانوادههای نیازمند و حتی کودکان کار، این بار به همت چندین جوان پای کار در آستانه سال جدید به پابوسی حرم امام هشتم (ع) مشرف شده اند؛ آرزویی که به گفته خود بچهها شاید تا همین لحظه که در حرم حضرتش هستند، برایشان بسیار دور و دست نیافتنی و حتی باورناپذیر به نظر میرسید؛ آرزویی که حالا از آن به عنوان معجزه خود حضرت رضا (ع) برای حضورشان در مشهدش یاد میکنند. زائر اولیهای هفت تا یازده ساله امروز متفق القول معتقدند آقا خودش همه شان را طلبیده است.
ماجرا به حدود دوازده سال قبل بر میگردد، درست زمانی که میثم جعفری در چهارده یا پانزده سالگی در جریان بازدید از یکی از مناطق محروم با یک گروه جهادی به مناطق مرزی کشور رهسپار میشود. یک بازدید و سفر چندروزه کاملا اتفاقی بدون هیچ تصور ذهنی که البته به گفته خودش درسهای زیادی برایش به همراه داشت.
آقا میثم خودش داستان را این طور روایت میکند: در آن بازدید با صحنهها یا بهتر بگویم دردهایی مواجه شدم که شاید نیازهای اولیه یک جامعه انسانی بود، اما مردم در نوار مرزی کشور برای تأمین حداقل شرایط زندگی تلاش میکردند و در این میان فقر، نداری و نیاز هم بر سرشان سایه افکنده بود.
جعفری ادامه میدهد: از همان زمان ایده کمک به محرومان و نیازمندان در ذهنم کلید خورد. بعد از بازدید از مناطق محروم وقتی موضوع دردهای مردم در حاشیههای مرزی کشور را به دوستانم اطلاع دادم، بیشتر آن ها، آن شرایط دردناک و آن همه کمبود را باور نکردند؛ از آنجا بود که تصمیم گرفتم پول توجیبی هایم را جمع کنم با دوربین عکس بگیرم و این بار این موضوع را مستند کنم و به دوستانم نشان دهم.
او بیان میکند: بعد از گذشت دو سال که در مناطق مرزی و محروم عکاسی میکردم و تقریبا کار مستندسازی گروههای جهادی را بر عهده داشتم، مسئول مستندسازی گروه شدم و سالهای سال با گروههای جهادی فعال در مناطق مرزی کار کردم.
جعفری که حالا دیگر مسئول گروه نیکوکاری «مرهم باش» است، اضافه میکند: در بحبوحه کرونا کم کم تصمیم گرفتم کار مستقلی را با هدف رفع نیاز کودکان کار، ایتام و نیازمندان انجام دهم. با تعدادی از رفقای همدل موضوع را مطرح کردم و فعالیت گروه نیکوکاری «مرهم باش» را کلید زدیم.
او ادامه میدهد: فلسفه گروه «مرهم باش» هم این است که رفقایی را دور خودمان جمع کنیم که درست مانند آن میثم پانزده ساله تاکنون سابقه کار خیری نداشته باشند؛ یعنی هدف ما تنها کمک به نیازمندان نبوده، بلکه فراهم کردن بستر خیر برای علاقهمندان این حوزه هم بوده است.
مسئول گروه «مرهم باش» در ادامه به تحت پوشش قرارداشتن حدود پانصد کودک کار، یتیم و نیازمند در گروه «مرهم باش» اشاره میکند و میافزاید: نگاه ویژه ما برای این کودکان در حقیقت توجه به موضوعاتی نظیر آموزش، فرهنگ، بهداشت و شادکردن دل بچههاست. افزون بر این اهداف موضوعات دیگری مانند آزادی زندانیان، پویش آغاز سال تحصیلی، پویش شب یلدا و... را در برنامه داریم. او این را هم میگوید که تاکنون حدود هزار کودک به صورت غیرمستقیم و مستقیم از خدمات گروه «مرهم باش» بهرهمند شده اند.
جعفری درباره حضور کودکان زائر اولی در حرم امام رضا (ع) هم میگوید: حدود ۲۴ نفر از کودکان نیازمند در بازه سنی هفت تا یازده سال را انتخاب و برایشان مقدمات سفر به مشهد و زیارت حرم امام رضا (ع) را فراهم کردیم؛ این کار هم در راستای تحقق هدف شادکردن دل بچهها رقم خورد و سعی کردیم تقریبا تعدادی از آنهایی را که در آرزوهای خود سفر به مشهد را اعلام کرده بودند، به پابوس حضرت رضا (ع) بیاوریم.
جعفری تأکید میکند: امسال برای اولین بار این اتفاق رقم خورد و بنا داریم این روند را برای هر سال دست کم دو بار محقق کنیم؛ یعنی سالی دو بار در دو گروه دختران و پسران، زائر اولیهای کودک و نیازمند را به مشهد بیاوریم.
بعد از گفتگو با مسئول گروه و زیارت بچه ها، حالا قرار است، زائر اولیها گشت وگذاری هم در صحنها و رواقهای حرم مطهر داشته باشند. علیرضا ۱۰ سال سن دارد؛ او یکی از زائراولیهایی است که همراه گروه «مرهم باش» به مشهد مشرف شده است. از او درباره اولین خواسته اش بعد از ورود به حرم مطهر و دیدن بارگاه نورانی امام هشتم (ع) میپرسم که میگوید: اولین لحظهای که چشمم به گنبد نورانی حرم رضوی افتاد، از امام مهربانیها درخواست کردم همه بیماران را شفا دهد. علیرضا البته درخواست دیگری هم دارد؛ اینکه امام رضا (ع) بطلبد و روزی با مادرش بتواند به زیارت امام هشتم (ع) بیاید.
ابوالفضل سیزده ساله هم وارد گفت وگوی ما میشود. او نیز حرفهایی برای گفتن دارد. میگوید: از امام رضا (ع) درخواست کردم که دیگر نیازمندی در ایران نداشته باشیم و همه بچهها زندگی خوبی در کنار خانواده خود داشته باشند. ابوالفضل هم دوست دارد بار دیگر با خواهر هفت ساله اش به مشهد بیاید و از اینکه میتواند در این سفر برای اولین بار غذای مهمان سرای حرم امام رضا (ع) را بخورد هم حسابی کیفش کوک است.
تیک تاک ساعت بزرگ و پرهیبت حرم مطهر ساعت یک ظهر را نشان میدهد. امروز قرار است یک آرزوی دیگر زائر اولیهای «مرهم باش» هم که از مناطق حاشیهای شهر تهران به پابوسی حرم امام رضا (ع) مشرف شده اند، اجابت شود. این بچهها امروز به مهمان سرای حضرت برای صرف ناهار دعوت شده اند؛ بچهها سر از پا نمیشناسند.
عجله زائر اولیهای امروز امام برای رسیدن به مهمان سرا زیاد است. آقای جعفری یکی یکی نام بچهها را میخواند: محمد، امیرحسن، ابوالفضل، سیدمهدی و. بچهها در صف قرار میگیرند و یکی یکی از ورودی مهمان سرای حضرت عبور میکنند. یکی از بزرگترین آرزوهای زندگی این زائر اولیهای امروز به کمک خیران محقق شده است و آنها تا ابد خاطرات خوش این سفر را در دلشان به یادگار خواهند داشت.