به گزارش شهرآرانیوز، یادواره سردار شهید محمدحسین بصیر در مراسم افتتاحیه ستاد کنگره سرداران و ۳۷۵ شهید بلوار توس مشهد امشب در مسجد جوادالائمه واقع در توس۸۱ با حضور جمع کثیری از مردم ولایتمدار مشهد که دوستدار سردار بودند برگزار شد و بار دیگر با آرمانهای شهدای دفاع مقدس تجدید پیمان کردند.
دبیر اجرایی برنامه در گفتگو با شهرآرانیوز گفت: امشب سه رویداد فرهنگی به نام سی و نهمین سالگرد بزرگداشت سردار شهید محمدحسین بصیر، نخستین فرمانده پایگاه بسیج مسجد جوادالائمه و اولین فرمانده شهید بلوار توس و افتتاح ستاد کنگره سرداران و ۳۷۵ شهید بلوار توس را به همراه برگزاری نمایشگاه هویتی از اسناد و مدارک و عکسهایی که در اختیار مردم است داریم.
محمود جنگی در خصوص اهمیت برگزاری ستاد کنگره سرداران و شهدای بلوار توس بیان کرد: بحث هویت و دفاع مقدس مقوله مهمی است که امروزه باید نسل دهه چهار انقلاب را با دفاع مقدس آشنا کنیم.
جنگی تاکید کرد: امروز بلوار توس به نام بسیج و دفاع مقدس خیلی شناخته نمیشود و متاسفانه با نام ناهنجاریها در فضای مجازی بین مردم دیده میشود. به دنبال این هستیم که نشان دهیم هویت بلوار توس یعنی شهید محمدحسین بصیر و قصه ناهنجاریها صرفا در توس نیست و مربوط به تمام جامعه است. هویت ما شاهنامه و شهادت است و ۳۷۵ شهید و صدها جانباز که تا به امروز کسی صدای آنها را نشنیده است و ستاد کنگره بلوار توس آمده است تا اینها را به مردم معرفی کند.
جمعیتی از معتمدان و ریش سفیدانی که روزی همسایه و هم رزم شهید بودند در سی و نهمین سالگرد بزرگداشت نخستین شهید بلوار توس، سردار محمدحسین بصیر حضور دارند تا جوانها و نوجوانهایی که امروز جزو پایگاه بسیج این مسجد هستند و ارادت ویژهای به شهید دارند.
جمعیتی از زنان و مردان در جای جای مسجد نشستهاند. مجری از حال و هوای جبهه و جنگ و ارادت شهید بصیر به امام حسین(ع) میگوید و دلها را هوایی میکند. چراغهای مسجد جوادالائمه خاموش میشود تا همه راحت باشند و از نگاه دیگری خجل نشوند. احسان ابراهیمی با نوای سوزناکش حال و هوای دلها و چشمها را همان اول کار نورانی و شهدایی میکند. قصه شلمچه و تنگه چزابه را میگوید. با شهید درددل می کند و از سردار میخواهد دستشان را بگیرد.
"حسین آقای بصیر، امشب که به زیارت سیدالشهدا میروی میشود برای ما هم دعا کنی!
حسین آقا! میشود امشب دست ما را به شش گوشه کربلا برسانی و آموزش نظامی بدهی ما هم بتوانیم خودمان را به سفینه کربلا برسانیم، حال و هوای امروز دنیا حسابی آلوده شده است...
حسین آقا ببین! ۳۹ سال بعد از شهادت شما این همه مردم دلدار برای شما جمع شدهاند...
آهای بچههای گردان کوثر، امشب کاروان میخواهد راه بیفتد، میشود امشب راه افتاد سمت کربلا؟ میشود امشب هم سیدالشهدا از ما هم پذیرایی کند و دست ما را بگیرد؟
صحبتهای مجری به اینجاها که میرسد صدای گریهها و دلتنگیها و آرزومندان شهادت بلندتر میشود.
پدر و مادرها دست بچههایشان را گرفتهاند و با خودشان آوردهاند به این محفل تا رسم مردانگی و شهادت را بیاموزند، تا بیمه نگاه حضرت اباالفضل(ع) و صاحب کرب و بلا شوند.
صدای حسین حسین گویان بلندتر میشود، مجری هم این حال قشنگ را به اوج رسانده است و از فرج میگوید، فرج کسی که نجات بخش بشر است.
یک آن بوی گلاب در هوا میپیچد، قطرههای خوش بوی آن روی دستهایم مینشیند و بویش مرا میبرد به فکه و رملهای نرم آن، به شلمچهای که راه رستگاری از آن ادامه پیدا میکند.
هنوز صدای حسین گویان ادامه دارد، قشنگی این لحظه آن است که بچهها این اسم مبارک را بلندتر از بزرگترهایشان فریاد میزنند، احسنت بر آنکه گفته است "اصلا حسین جنس غمش فرق میکند"