به گزارش شهرآرانیوز آدابی که گرچه میان سی کشور و ۳۰۰ میلیون نفر در کلیات خانهتکانی، چهارشنبهسوری، پهن کردن سفره هفتسین و خیلی چیزهای دیگر مشترک است، به اندازه تمام آدمها، رسمورسوم و خردهفرهنگ دارد؛ البته همهچیزش هم به قومیتها برنمیگردد، گاهی رسمورسوم خانهبهخانه فرق میکند.
ترکها یکی از قومهای قدیمی و بزرگ مهاجر ساکن مشهد هستند که در برهههای تاریخی دور و نزدیک و از شهرها و کشورهای مختلف به مشهد کوچ کردند و اکنون بیشترین آمیختگی را با فرهنگ این شهر دارند و شاید به همین دلیل نیز کمتر آدابورسوم شهر و دیار خود را به یاد دارند.
قفقازیها، مرویها، بادکوبهایها (باکوییها)، تبریزیها، مراغهایها، زنجانیها، ترکهای شمال خراسان و ترکمنها در دورههای مختلف تاریخی، گاه به میل و علاقه خود و گاهی نیز به جبر زمانه مهاجر مشهد شدهاند.
ترکهای مشهد در محلههای سرشور، چهارباغ، پاچنار و تهپلمحله سکونت داشتند. بعد از تخریب بافت اطراف حرم مطهر، این قوم در سطح مشهد پراکنده شدند و اکنون نمیتوان محله و کوچهای را مختص ترکها دانست، با این حال هنوز مسجد و کوچه ترکها در بینادل امروزی، نسبتبه سایر محلات قدیمی، مرکزیت بیشتری دارد.
برخی ترکهای مشهد معتقدند که بعد از تحویل سال باید بزرگترین مرد خانواده با نان و سبزی وارد خانه شود که اجرای این رسم، به نشانه برکتآوری برای خانواده در طول سال تعبیر میشده است.
تفسیر نقش تخممرغ، یکی دیگر از رسومی بود که ترکهای قدیمی معمولا آن را اینطور انجام میدادند که یک شب قبل از تحویل سال، به ازای هریک از افراد خانواده، تخممرغی لای پیاز قرمز میگذاشتند و در لحظه سالتحویل به او میدادند. روی هر تخممرغ، نقش خاصی میافتاد و آن نقش را برایش به نشانه سرنوشت او در آن سال تعبیر میکردند.
جشن چهارشنبهسوری ترکهای بادکوبهای (باکو) درمیان ترکهای ساکن مشهد معروف بوده است. هنوز هم در جمهوریآذربایجان ۴ چهارشنبه سوری در ۴چهارشنبه اسفند جشن گرفته میشود. چهارشنبه آب (سو چرشنبه سی) در اولین چهارشنبه اسفند برگزار میشود. مردم در این روزها به بهانه جاری شدن آب در زمین، به کنار رودها میروند. دومین چهارشنبه اسفند، جشن خاک، بعدی باد و آخری هم آتش است که مفصلتر از بقیه برگزار میشود. ترکهای باکوتبار مقیم مشهد، در گذشته تنها همین چهارشنبه آخر را مانند سایر مردم مشهد جشن میگرفتند. همچنین شیربرنج غذای مخصوصی بوده که به نشانه عبور از سیاهیها در این شب، طبخ میشده است.
آذریها که بخش بزرگی از ترکهای مقیم مشهد را تشکیل میدهند، گرچه دیگر مانند همشهریهای سابقشان، نوروز را با شعرخوانی عروسک «تَکَم» جشن نمیگیرند، هنوز قدری از آیین گذشتگان خود را گرامی میدارند.
آیین خنچهبرون در چهارشنبهسوری دیگر رسم قدیمی این قوم است، به این صورت که پدر و مادری که دختر عروس کردهاند، در این شب خنچه بزرگی شامل شام و شیرینی به خانه دخترشان میفرستند. درست کردن دلمه برگ مو در زمان سالتحویل، یکی دیگر از آیینهای نوروزی آذریهاست. آنها معتقدند که اگر بوی دلمه در زمان تحویل سال در خانه بپیچد، آن سال پرمیهمان خواهد شد.
زابلیها، سیستانیها و بلوچها در برهههای مختلف زمانی بهدلیل خشکسالی و برخی نیز بهدلایل اقتصادی به مشهد مهاجرت کردند و در محلههای شهرک شهیدرجایی، شهرک باهنر، اسماعیلآباد، کلاتهبرفی (بولوارشاهنامه)، کویامیر و محمدآباد ساکن شدند. این گروه جزو معدود اقوامی هستند که ارتباطات قومی و لباس محلی خود را حفظ کردهاند، به انجام رسوم و آیینهای شهر خود پایبندند و هنوز نزدیک یکدیگر و در همین محلهها زندگی میکنند.
جشن بهارگاهی، بهارچرانی (بردن گوسفندان با پشمهای رنگشده به صحرا)، هلک لدیی (جابهجایی چادر عشایر) و کاشت درخت خرما (هدیه دادن نهال نخل به کودکان) جزو رسوم نوروزی است که هنوز در محدوده سیستانوبلوچستان رایج است، اما در مشهد بهدلیل نبود قابلیت اجرا از یادها رفته است، با این حال هنوز برخی رسوم که نیاز به فضای خاصی ندارد، نزد سیستانیها به قوت خود برجاست؛ «نزدیک عید، نوعی نان روغنی به نام «چلبک» درست میکنیم. کلوچه خرمایی، یکی دیگر از شیرینیهای پای سفره هفتسین ماست. همچنین در بهار از کوه و دشت، شلغم (اسفناج) جمع میکنیم و نانی مثلثیشکل به نام «بورَک» درست میکنیم». تجگی یا سمنوی سیستانی، یکی دیگر از غذاهایی است که دستهجمعی و برای سفره هفتسین تهیه میشود.
جالب است بدانید چنددهسالی میشود که جشن نوروز کمتر درمیان قوم بلوچ جدی گرفته میشود. برگزاری جشنهای مذهبی فطر و قربان برای بلوچستانیها از اهمیت بیشتری برخوردار است، با این حال هنوز آنها برخی آدابورسوم پیشینیان خود را حفظ کردهاند. «سرمهسایی» یکی از این آیینهاست که مردان و زنان بلوچ، اهتمام جدی به اجرای آن دارند. آنها معتقدند سرمه به افزایش سوی چشم کمک میکند و برای بینایی خوب است.
زنان بلوچ، سنگ سرمه را روی سنگی که وسط آن گود است، میسایند و در روز اول بهار این سرمهها را به دختران و پسران هدیه میدهند. گرچه سرمهسایی اکنون دیگر در مشهد اجرا نمیشود، بستههای آماده آن در بازار تاجرآباد مشهد پرطرفدار است.
قرار دادن سیستانیها، زابلیها و بلوچها در یک گروه، شاید چندان صحیح نباشد؛ زیرا با وجود اشتراکات زیاد (بهویژه از نگاه بیرونی)، تفاوتهای بسیاری میان آیین و آدابورسوم اهالی محدوده سرحد (زاهدانیها و بهعبارتی سیستانیها و زابلیها) با مَکُرانیها (چابهاریها و سراوانیها و بلوچها) وجود دارد، با این حال این اقوام سالهاست درکنار هم زندگی میکنند و دادوستدهای فراوانی با هم دارند. یکی از این بدهبستانهای خوشمزه در نوروز انجام میشود؛ سیستانیهای دامدار، روز اول بهار، کره و خامه هایشان را به روغن حیوانی تبدیل میکنند و تفاله و تهمانده آن را با آرد گندم و ذرت خردشده و خرمایی که دوستان و آشنایان مکرانی بهعنوان هدیه نوروزی و عیدی فرستاده اند، مخلوط و حلوایی مخصوص به نام «مَدَر» درست میکنند و سپس مقداری از این حلوا را بهعنوان عیدی نوروزی برای دوستان و آشنایان مکرانی خود میفرستند.
آمال و آرزوهای «هفده مال» زیر یک سنگ کرمانجها که در دورههای مختلف تاریخی، شاهان صفوی و افشاری برای محافظت از مرزهای شرقی آنها را از غرب کشور، کوچاندند، سالهاست بخش بزرگی از جمعیت شهرهای مختلف استانهای خراسان را تشکیل میدهند. مشهد نیز از شهرهایی است که میزبان جمع زیادی از کرمانجهاست. بیشتر کرمانجهای مشهد که هنوز اقوامی در قوچان و شیروان دارند، بهدلیل سهولت در رفتوآمد به این شهرها، در محلات غربی و جنوبغربی مشهد همچون محدوده قاسمآباد، الهیه، امامهادی (ع)، ابراهیمآباد، نوده، فردوسی (کلاتهکردها) و وکیلآباد سکونت دارند.
گرچه سالهاست کرمانجهای مقیم مشهد گُراس (پیراهن)، شیلوار (دامن پرچین زنانه) و شلار (شلوار مردانه) خود را کنار گذاشتهاند و این لباسهای پررنگولعابشان را در کوچهوخیابانهای شهر نمیپوشند، رسمورسوم نوروزی پیشینیان خود را همچنان در صندوقخانه قلبشان حفظ کردهاند. هودهمال یکی از این رسمهاست؛ «هوده در زبان کردی به معنای هفده و مال به معنای خانه است. هفدهمال، یعنی هفده روز مانده به نوروز. در این روز کرمانجها به دشت میروند و هرکدام سنگی را نشان میکنند. آنها بعد از سالتحویل بهسراغ سنگهای نشانکردهشان بازمیگردند. زیر سنگ هر کسی سبزه روییده باشد، نشانه سالی پربرکت برای اوست.
عید علفه یکی از جشنهای باستانی ایرانیان است که هنوز نزد کرمانجها گرامی داشته میشود. در این عید که پنجشنبه آخر سال برگزار میشده است، ایرانیان با بردن بخشی از شیرینی و میوه سفره هفتسینشان بر سر مزار درگذشتگان، بهنوعی این خوراکیها را با نیازمندان به اشتراک میگذاشتند تا سفره نوروزی آنها نیز خالی نماند.
در این ایام، کرمانجها با پخت نوعی خوراک، عید علفه را برگزار میکنند؛ کسانی که وضع مالی خوبی دارند، «چوزمه» را که نانی روغنی شبیه روغنجوشی مشهدیهاست، بر سر مزار خیرات میکنند و افرادی هم که وضع مالیشان چندان خوب نیست، «سوزمه» که نان و ماست است، توزیع میکنند.
غذای چهارشنبهسوری کرمانجها، آش است، اما آشی با یک دانه خاص؛ کرمانجهای عشایر کلات معمولا در شب چهارشنبهسوری، نوعی آش به نام «دانو» میپزند که محتویات آن، گندم، نخود، عدس و ادویه است. بخش جذاب این آش، نه خود غذا که دانهایاست که در آن انداخته میشود؛ «بعد از آماده شدن دانو، مهرهای آبیرنگ را داخل ظرف میانداختند. آنگاه مادر خانواده با قاشقی بزرگ، غذا را به نام هریک از اعضای خانواده برمیداشت. از کوچکترین فرد خانواده شروع میکرد به اسمبردن. مهره به نام هرکه درمیآمد، انگار سال شانسش بود و به مراد دلش میرسید. شکستن تخممرغ یا کوزه پای درخت، بهنشانه دور کردن بلا و چشمزخم، یکی دیگر از رسوم چهارشنبهسوری در میان کرمانجهاست. یکی از تفریحات رایج میان کردهای کرمانج، کشتیباچوخه است که بهویژه در نوروز رونق بیشتری دارد؛ چنانکه گود زینلخان اسفراین در روزهای سیزدهبهدر یکی از مسابقات پرتماشاچی ایران است که گاهی حتی گوی سبقت از شهرآورد استقلال و پرسپولیس نیز میرباید.
داستان مهاجرت خرمشهریها و آبادانیها به مشهد، با یک واقعه دردناک گره خورده است؛ زخمی که انگار از جنوب تا مشهد کش آمده است و حالا میتوان ادامه جنگ را بر درودیوار مجتمع شهیدبهشتی دید؛ جایی که به شهرک عربها معروف است و با طعم فلافل، سمبوسه، ماهیهای رنگارنگ و خرماهای گوناگونش، گویی یک تکه از جنوب است در مشهد. دیدن شعار «آبادان، برزیلته» و شنیدن صدای «دَمام» و «نیانبون»، حالوهوای مجتمع شهیدبهشتی را جنوبیتر از هرجای دیگر مشهد کرده است.
گرچه نوروز بعد از مهاجرت به مشهد، برای ساکنان این شهرک جدی شده است و پیش از آن، بیشتر اعیاد فطر و قربان جشن گرفته میشد، اکنون جیل سوم (نسل سوم) عربهای ساکن شهرک، نوروز را به تقلید از سایر مشهدیها جشن میگیرند. آنها شب عید، ماهی را به روشهای مختلف مانند مدفونه (نوعی تهچین که در آن، ماهی زیر برنج گذاشته میشود)، سرخکرده، تنوری و قلیهماهی درست میکنند.
همچنین زنان عرب برای عید نوروز، تنها نوعی شیرینی خرمایی، شبیه کلمپه میپزند، اما برای ماه مبارک رمضان که امسال با نوروز همزمان شده است، انواع شیرینی مانند لِگِیمات (ترکیبی از آرد و شکر و شیره نبات)، بامیه عربی، کاستر (نوعی فرنی) و مخلوطی از خرما و ارده را درست میکنند.
در کنار اینها، تعطیلات عید، فرصت مناسبی برای انجام بازی گروهی «صِگله ولاگ» است؛ این بازی شبیه کریکت و بیسبال است، اما بهجای توپ با چوب اجرا میشود. به این شکل که با یک چوب شصت سانتیمتری، چوبی بیست سانتیمتری را به هوا میاندازند. بقیه باید دنبال این چوب بدوند و آن را بگیرند. البته چندسالی میشود که بهدلیل مشغلههای مختلف، کمترکسی سراغ انجام این بازی را میگیرد.
عربهای مشهد همچنین در ماه مبارک رمضان «تعتومه» دارند؛ به این معنی که هر روز سحر، میهمانِ خانه یکی از اقوام هستند. در عید نوروز هم سه روز اول فقط مردان به دیدوبازدید میروند و از روز سوم تا دهم، خانمها هم به میهمانیها اضافه میشوند». عیدی دادن و «فک حزن»، به معنای از عزا درآوردن با هدیه دادن لباس رنگی از دیگر رسوم جنوبیها در زمان عید فطر است.