چند آهنگ معروف فرامرز اصلانی
آهوی وحشی
الا ای، آهوی وحشی، کجایی
مرا با تست ، چندین، آشنایی
دو تنهارو، دو سرگردان، دو بیکس
دد و دامت کمین از پیش و از پس
بیا تا حال یکدیگر بدانیم
مراد هم بجوییم ار توانیم
که میبینم که این دشت مشوش
چراگاهی ندارد خرم و خش
که خواهد شد ، بگویید ای رفیقان
رفیق بیکسان، یار غریبان
مگر خضر مبارک پی درآید
ز یمن همتش کاری گشاید، گشاید
چو آن سرو روان شد، کاروانی
ز شاخ سرو میکن، سایه بانی
لب سر چشمهای و طرفِ جویی
نم اشکی و با خود گفت و گویی
به یاد رفتگان و دوستداران
موافق گرد با ابر بهاران
چو نالان آیدت آب روان ، پیش
مدد بخشش ز آب دیدهء خویش
نکرد آن همدم دیرین مدارا
مسلمانان مسلمانان خدا را
مگر خضر مبارک پی تواند
که این تنها به آن تنها رساند
قلعه تنهایی
آه اگر روزی نگاه تو مونس چشمان من باشد...
قلعه سنگین تنهایی چهار دیوارش ز هم پاشد....
آه اگر دستان خوب تو حامی دستان من باشد...
قلعه سنگین تنهایی چهار دیوارش ز هم پاشد...
قلعه ی تنهایی ما را دیو در بندان خود کرده...
خون چکد از ناخن این دیوار جان به لبهای من آورده...
آه اگر روزی صدای تو گوشه ی آواز من باشد...
قلعه سنگین تنهایی چهار دیوارش ز هم پاشد...
آه اگر دیروز برگردد لحظه ای امروز من باشد...
قلعه سنگین تنهایی چهار دیوارش ز هم پاشد...
قلعه ی تنهایی ما را دیو در بندان خود کرده...
خون چکد از ناخن این دیوار جان به لبهای من آورده...
اگه یه روز بری سفر...
اگه یه روز بری سفر … بری زپیشم بی خبر
اسیر رویاها میشم … دوباره باز تنهامی شم
به شب میگم پیشم بمونه … به باد میگم تا صبح بخونه
بخونه از دیار یاری … چرا میری تنهام میذاری
اگه فراموشم کنی … ترک آغوشم کنی
پرنده دریا میشم … تو چنگ موج رها میشم
به دل میگم خواموش بمونه … میرم که هر کسی بدونه
میرم به سوی اون دیاری … که توش من رو تنها نذاری
اگه یه روزی نوم تو تو گوش من صدا کنه
دوباره باز غمت بیاد که منُو مبتلا کنه
به دل میگم کاریش نباشه … بذاره درد تو دوا شه
بره توی تموم جونم … که باز برات آواز بخونم
که باز برات آواز بخونم…
اگه بازم دلت میخواد یار یک دیگر باشیم
مثال ایوم قدیم بشینیم و سحر پاشیم
باید دلت رنگی بگیره … دوباره آهنگی بگیره
بگیره رنگ اون دیاری … که توش من رو تنها نذاری
اگه میخوای پیشم بمونی … بیا تا باقی جوونی
بیا تا پوست به استخونه … نذار دلم تنها بمونه
بذار شبم رنگی بگیره … دوباره آهنگی بگیره
بگیره رنگ اون دیاری … که توش من رو تنها نذاری
اگه یه روزی نوم تو، تو گوش من صدا کنه
دوباره باز غمت بیاد که منُو مبتلا کنه
به دل میگم کاریش نباشه … بذاره درد تو دوا شه
بره توی تموم جونم … که باز برات آواز بخونم
اگه یه روزی نوم تو باز، تو گوش من صدا کنه
دوباره باز غمت بیاد که منُو مبتلا کنه
به دل میگم کاریش نباشه … بذاره دردت جا به جا شه
بره توی تموم جونم … که باز برات آواز بخونم
که باز برات آواز بخونم
که باز برات آواز بخونم
که باز برات آواز بخونم
دل اسیره
میدونی دل اسیره
اسیره تا بمیره
میدونی بدون تو
دلم آروم نگیره
میدونی دل تنگ تو
نموده آهنگ تو
ولی بیهوده جوید
بسی بیهوده پوید
به من بگو بی وفا
حالا یار که هستی
خزان عمرم رسید
نو بهار که هستی
میخوام برم دور دورا
دلم طاقت نداره
دست غم تو داره
روزامو میشماره
میدونی دل اسیره
اسیره تا بمیره
میدونی بدون تو
دلم آروم نگیره
میدونی دل تنگ تو
نموده آهنگ تو
ولی بیهوده جوید
بسی بیهوده پوید
به من بگو بی وفا
حالا یار که هستی
خزان عمرم رسید
نو بهار که هستی
میخوام برم دور دورا
دلم طاقت نداره
دست غم تو داره
روزامو میشماره
میدونی دل اسیره
اسیره تا بمیره
میدونی بدون تو
دلم طاقت نگیره
میدونی دل تنگ تو
نموده آهنگ تو
ولی بیهوده جوید
بسی بیهوده پوید