آغاز کنگره ملی ۳ هزار شهید خراسان شمالی با برگزاری اردوی راهیان نور نهایی شدن قرارداد‌های مربوط به حج ۱۴۰۵، سه ماه پیش از آغاز عملیات اعزام زائران مشهد میزبان برگزاری جشنواره امامت و مهدویت خواهد بود برنامه «مهمان مهر» میزبان ۶۰۰۰ دانشجو از سراسر کشور در حرم حضرت معصومه(س) ۵ تا ۱۰ درصد سهمیه حج کشور به ایثارگران اختصاص دارد | حج برای این قشر رایگان نیست حذف مالیات چادر مشکی و اجرای نصفه‌ونیمه یک مصوبه! توضیحات رئیس سازمان حج و زیارت درباره جزئیات حج تمتع ۱۴۰۵ خدا را، خدا نمی‌دانیم! «شفاعت» بالی برای پرواز تا قرب الهی | نگاهی به حکمت۶۳ نهج‌البلاغه در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام‌والمسلمین نظافت‌یزدی معاون استاندار خراسان رضوی: اداره کشور در جنگ ۱۲روزه به دست رهبری، نماد رهبری مقتدر و اتحاد مقدس ملت ایران بود بخش ویژه جشنواره ملی ادبی «واج» به آثار حوزویان اختصاص یافت آیینه تمام‌نمای فاطمی | بررسی برخی ابعاد شخصیتی و ویژگی‌های حضرت زینب کبری(س) تشییع و تدفین پیکر مادر شهیدان عاکفی + فیلم شیخ نعیم قاسم: امام خامنه‌ای در تمامی ابعاد زندگی اسلامی پیش‌گام هستند پرداخت پاداش به مجموعه‌های زیان‌ده بنیاد شهید ممنوع اعلام شد المان شهدای جنگ ۱۲روزه ساخته می‌شود رونمایی از ۳ طرح ملی مرکز عالی قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کنگره ملی شعر فاطمی میزبان آثار شاعران در ۳ زبان مختلف می‌شود + جزئیات معرفی حافظان و قاریان برتر قرآن کشور در سال ۱۴۰۴
سرخط خبرها

زائری که عاقبت به خیر شد

  • کد خبر: ۲۱۹۸۳۸
  • ۱۵ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۴:۴۳
زائری که عاقبت به خیر شد
روز پنجم فروردین بود که سینا زنگ زد و خبر فوت پدرش را داد. هفتم عید آمدند مشهد و آقاغلامرضا در شهری که دوستش داشت آرام گرفت. با سینا قرار گذاشتیم برویم حرم، به یاد روز‌های دانشجویی.

سال‌ها ست وقتی به سینا زنگ می‌زنم، اولین سؤالی که از او می‌پرسم، حال پدرش است. از وقتی کرونا آمد آقا غلامرضا بابای سینا زمین گیر شد، ریه اش به هم ریخت. در چهار سال گذشته هر بیماری مخصوص ریه بود به جان او افتاد. من و سینا هم کلاسی دانشگاه بودیم. وقتی آقا غلامرضا زمین گیر شد، به اصرار عموهایش رفتند کرج. چندباری در سفر به تهران سینا را دیدم، یکی دوبار هم آمده بود مشهد. روز پنجم فروردین بود که سینا زنگ زد و خبر فوت پدرش را داد. هفتم عید آمدند مشهد و آقاغلامرضا در شهری که دوستش داشت آرام گرفت. با سینا قرار گذاشتیم برویم حرم، به یاد روز‌های دانشجویی.

همین که از کوچه شاهین فر در آمدیم و گنبد و گلدسته را دیدیم، سینا گفت: خوش به حالت مشهد هستی، خوش به حالت هروقت دلت بخواهد و اراده کنی می‌توانی بروی زیارت. من سرم را انداخته بودم پایین، داشتم به این فکر می‌کردم که چقدر بی معرفتم. داشتم مرور می‌کردم ببینم آخرین بار کی آمده ام حرم؟

اوایل اسفند پارسال بود، کل شب برف باریده بود، صبح که بیدار شدم نیت کردم بروم حرم. این آخرین زیارت من بود.
سینا یاد پدرش افتاد، یاد اینکه چقدر این آخر عمری دوست داشت بیاید زیارت، اما نای آمدن نداشت. بعد گفت: خداروشکر آوردیمش مشهد، من مطمئن هستم جاش خوبه، خودش همین طوری دوست داشت.

رسیدیم صحن قدس. قرار گذاشتیم که یک ساعت دیگر همانجا هم را ببینیم. رفتم سمت ضریح. این نورپردازی جدید روضه منوره خیلی باکیفیت است. همه چیز شارپ و فوکوس شده. یک گوشه‌ای ایستادم، چشمم افتاد به زائرانی که حال خوشی داشتند، راستش را بخواهید بازهم خجالت کشیدم، به آن‌ها حسودی ام شد.

 زل زدم به کاشی ها، به ضریح، به لوستر‌های سبز و به مردمی که سرگردان حاجت هایشان بودند. برای آقا غلامرضا و دیگر درگذشتگان «امین ا...» خواندم، عقب عقب آمدم بیرون. سلام دادم و رفتم سمت دار الولایه. به این فکر می‌کردم که این مرد عجیب عاقبت به خیر شد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->