آمنه مستقیمی | شهرآرانیوز؛ حجاب اسلامی و حدود آن از مباحثی است که در سالهای اخیر از وجوه مختلف به آ ن پرداخته شده است. موضوعی که در این شماره به آن میپردازیم بررسی منشاء و شکل اولیه حجاب در صدر اسلام و قرآن کریم است. به این منظور با حجتالاسلاموالمسلمین سیدمحمدحسن جواهری، قرآنپژوه و عضو هیئتعلمی پژوهشگاه فرهنگواندیشه اسلامی، درباره موضوع حجاب در قرآن و سیر تطور این حکم الهی گفتگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
در پاسخ به این سؤال، باید وضعیت عفاف و حجاب هنگام ظهور اسلام در جزیرهالعرب را مرور کنیم.
حفظ حجاب زنان در دوران جاهلیت متصل به اسلام، با طبقه اجتماعی آنان ارتباط مستقیم داشت، چنانکه زنان اشراف و بزرگان و تجار یا بهعبارتی سلبریتیهای آن دوران، کاملا پوشیده و حتی با نقاب بر صورت در انظار عمومی حاضر میشدند. درمقابل، برای جداسازی این گروه از دیگر زنان جامعه، کنیزان اجازه نداشتند حتی لچک بر سر بیندازند و اگر حجاب داشتند، مجازات میشدند! و گروه دیگر، زنان معمولی جامعه بودند که آنها نیز پوششی محدود روی سر داشتند و خود را شبیه زنان اشرافزاده و تجار نمیکردند.
در چنین شرایطی که پوشش، ابزار معرفی طبقه اجتماعی محسوب میشد و جامعه جاهلی بهشدت گرفتار فساد و فحشا بود، برای آنکه حجاب حکمی واجب و معروفی موردنیاز زنان معرفی شود، باید زمینهسازی میشد. همین زمینهسازی باعث شد حدود سال چهارم بعد از هجرت (قبل از جنگ احزاب) آیات ۳۰ و ۳۱ سوره مبارک نور که به حجاب اولیه و ابتدایی تصریح داشتند، نازل شوند.
براساس این آیات، زنان مسلمان باید پوششی بر سر میانداختند که سینهها را بپوشاند. در قسمت پا نیز شلوارها و دامنها باید به اندازهای بلند و آزاد میبود که دستکم تا قوزک پا معلوم نباشد. این حجاب، حجم بدن را میپوشاند. از دیگر توصیههای این آیات، مخفی کردن زینت توسط زنان بود، تاجاییکه تأکید میکرد زنان هنگام راه رفتن، پای خود را بر زمین نکوبند تا صدای خلخالهایشان به گوش کسی نرسد.
در مورد دستها در آیه، سخنی گفته نشده است و لذا تفسیر و تعیین حد آن برعهده اهلبیت (ع) است که مطابق روایات تا مچ تعیین شده است. همزمان با نزول این حکم و در همان آیه، استثناها نیز مشخص و اعلان شد که لازم نیست زنان در حضور شوهر، فرزند، عمو، دایی و... حجاب داشته باشند.
حدود دوسه سال پس از نزول آیات مرتبط با حجاب اولیه، حکم حجاب نازل شد. دلیل این فاصله زمانی هم اولا نیاز حکومت اسلامی به ثبات و ثانیا لزوم تأمین برخی مقدمات بود.
خداوند ابتدا با ارتقای مقام همسران پیامبر (ص) و معرفی آنها بهعنوان مادران امت (وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُم) (احزاب، ۶)، موجب احترام ویژه جامعه به آنها شد. بعد از مدتی کوتاه، خداوند دستور داد زنان پیامبر (ص) در خانه بمانند و جز در مواقع ضروری از خانه خارج نشوند: (وَ قَرْنَ فی بُیُوتِکُن) (احزاب، ۳۳)، اما ماجرا به اینجا ختم نشد، بلکه بعد از مدتی دستور آمد زنان رسول خدا (ص) در پوشش کامل باشند و هیچ نامحرم چشمدرچشم و رودررو با آنها دادوستد نکند و هر بدهبستانی با آنها باید از پشت پرده باشد.
این مستوری کامل باعث شد جایگاه همسران پیامبر (ص) بسیار بالاتر از زنان امرا و اشراف و خانوادههای سرشناس قرار بگیرد. دیگر آنها سلبریتی و خواص نبودند، بلکه زنان پیامبر (ص) در اوج و کانون توجه قرار گرفتند. این تغییروتحول طبقاتی، فرصت و زمینه مناسب را برای نزول حکم حجاب کامل فراهم کرد؛ چون هم الگو آماده بود و هم طبقه خاص و ویژه، اعتراضی نمیکردند. در چنین شرایط مهیایی، حکم مهم و فراگیر «جلباب» نازل شد.
جلباب برخلاف حجاب ابتدایی، دارنده خود را مؤمنه معرفی میکرد؛ بانویی که هدف تعرض قرار نمیگرفت؛ خاصیتی که برای حجاب ابتدایی وجود نداشت (هرچند ممکن بود تاحدی چنین کارکردی را داشته باشد). حجاب بهویژه حجاب کامل (جلباب) درکنار آنکه یک حکم مؤثر اجتماعی است و درصورت رعایت نکردن عواقب سوء دارد، نماد هم محسوب میشود؛ یعنی حجاب زنان، نماد اسلامی بودن جامعه است و این خاصیت در دیگر احکام نیست؛ برای مثال، نماز و روزه مسلمان، پنهانی و دور از چشم دیگران هم انجام میشود، اما حجاب بهچشم میآید و همین به آن وجه نمادین میبخشد.
همین اجتماعی و نماد بودن حجاب، برای نظام اسلامی تکلیفآور است و باید زمینه نهادینه کردن و فراگیری آن را فراهم کند. به نظر میرسد تأخیری هم که در نزول حکم حجاب رخ داده است، به همین دو بعد آن یعنی اجتماعی و نماد بودن بازمیگردد؛ یعنی حکم حجاب که از نمادهای جامعه اسلامی است، زمانی نازل شد که بتواند با قدرت اجرا شود و شرایط طوری نباشد که حق مطلب ادا نشود.
همانطور که بیان کردیم، حجاب حتی در حد داشتن نقاب مخصوص و ویژگی اشراف و اعیان یا بهاصطلاح امروزی سلبریتیهای آن دوران بود و کنیزان و طبقات پایین جامعه اجازه چنین پوششی را نداشتند، لذا زنان جامعه آن روزگار نهتنها با نزول آیه حجاب کامل مخالفت نکردند، بلکه ازخداخواسته و خودجوش بهسمت حجاب رفتند؛ چون احساس میکردند حجاب، سبب ارتقای اجتماعی و رشد جایگاهشان شده است، اما در جامعه ما قضیه بالعکس است. متأسفانه سلبریتیها به حجاب تعهد ندارند و آن را رعایت نمیکنند و این موضوع بر روی برخی مردم تأثیر میگذارد و آنها را دربرابر
حجاب، بیانگیزه و دلسرد میکند که دولت اسلامی باید برای رفع آن تدبیر کند. پیامبر (ص) نیازی به اجبار و زور در موضوع حجاب نداشتند؛ چون شرایط بهگونهای بود که زنان خود مایل و داوطلب به انجامش بودند.
اما امروز اقتضای جامعه ما طور دیگری است و تدبیر هم باید بهگونهای دیگر باشد و نمیتوان گفت، چون جامعه نبوی در اینباره اجبار نداشت، ما هم موضوع حجاب را رها کنیم و این دو جامعه را نباید در این زمینه با هم مقایسه کرد.
بررسی آیات حجاب، نشان از مهندسی خاص نزول آنها دارد. منظور از مهندسی حجاب، طراحی یک الگو برای رسیدن به هدف عمومیسازی و اجرای حکم حجاب است. خدای متعال باتوجهبه بازتابهای وسیع حجاب در جامعه و تأثیر فراوانی که بر زندگی مردم میگذاشت و واکنشهای منفی احتمالی که دربرابر رشد اسلامخواهی در پی داشت، نزول حکم حجاب را تا زمان برقراری حکومت اسلامی و اقتدار اجمالی آن و نیز آمادهسازی جامعه از نظر مطالبه عمومی عفاف و حیا در جامعه و ایجاد زمینه لازم برای حجاب که بیش از یک دهه به طول انجامید، به تأخیر انداخت. آنگاه با نزول حکم ابتدایی حجاب و اجرای تدریجی آن، زمینه مساعد را برای حجاب کامل فراهم کرد.
مهندسی خدای متعال در آیه حجاب کامل، همهجانبه است؛ از یکسو با مخاطب قراردادن زنان و دختران پیامبر (ص) الگوسازی میکند، از یکسو به سازوکارهای انگیزشی توجه دارد و میفرماید: «این [پوشش]به اینکه [به عفت و پاکدامنى]شناخته شوند، نزدیکتر است و درنتیجه [ازسوى اهل فسق و فجور]آزار نخواهند دید» و نیز وعده غفران و رحمت میدهد که این خود از بزرگترین تشویقها بهشمار میرود: «وَ کاَنَ ا... غَفُورًا رَّحِیمًا» و با این مهندسی، جامعه را بهسوی یکی از نمادهای مهم مسلمانی و ابزارهای سالمسازی و تعالی جامعه سوق داد.
بعد از نزول آیه حجاب کامل، مطابق روایات، زنان مدینه چیزی شبیه ملحفه (چادرشب) و عبا به خود میپیچیدند و یکچشمی بیرون میآمدند؛ یعنی جلباب را بهگونهای میگرفتند که بخشی از صورتشان را میپوشاند. این رویه در عصر حاضر نیز بین برخی زنان مؤمن جامعه، رایج است.
پس از نزول حکم حجاب، بهدلیل جو ایمانی حاکم بر مدینه که به برکت حضور پیامبر اکرم (ص) بهوجود آمده بود و نیز الگوهای موجود در جامعه، مانند زنان و دختران پیامبر (ص)، و همچنین نهادینه شدن ارزش عفاف در جامعه و تأثیر حجاب کامل بر ارتقای طبقاتی زنان مسلمان، زنان بهطور طبیعی و خودخواسته بهسوی حجاب کامل پیش رفتند و آن را پذیرفتند و رسول خدا (ص) برای اجرای این حکم اجتماعی به زحمت نیفتادند؛ هرچند از شرایط فرهنگی جامعه آن روز نهایت استفاده را بردند.
این عملکرد، الگوی مناسبی برای امروز جامعه ماست تا با نهادینه کردن ارزش عفاف و ایجاد جایگاه اجتماعی برتر برای متعهدان به آن، جنبوجوشی مردمی در گرایش به این حکم الهی ایجاد کنیم.