آمنه مستقیمی | شهرآرانیوز حیات بابرکت و متفاوت امیرالمؤمنین امامعلی (ع) نه بهگفته ما شیعیان که «عشق علی (ع) با گل ما سرشته شده است»، بلکه به اعتراف پیروان دیگر مذاهب و ادیان و حتی دشمنان آن حضرت، سرشار از فضایلی است که هریک بیش از پیش چرایی این همه دلدادگی به آن ساحت قدسی را آشکار میکند. ازجمله این فضایل، «حدیث ردالشمس» است که تاریخ را با جلوهای دیگر از حقانیت علیبنابیطالب (ع) آشنا میکند، از اینرو درباره جایگاه معجزه در مکتب اسلام، در سالروز وقوع این معجزه با حجتالاسلاموالمسلمین جواد ابوالقاسمی، استاد حوزه و دانشگاه، گفتگو کردهایم.
از ویژگیهایی که خدای متعال برای اولیای خود اعم از انبیا و ائمه (ع) قرار داده، این است که به دست آنها معجزاتی رخ داده است. معجزه یعنی تصرفات خاص در عالم تکوین و تغییراتی در آن؛ برای مثال برای حضرت صالح (ع) از دل کوه ناقهای درآمد. برای حضرت موسی (ع) دریا شکافته شد و برای حضرت ابراهیم (ع)، آتش، سرد و گلستان شد.
اما درباره ردالشمس و بازگرداندن خورشید و تصرف در غروب آن، پیش از امیرالمؤمنین (ع) دو نقل درباره دو پیامبر یعنی حضرت سلیمان (ع) و نیز حضرت یوشع (ع) آمده است. درباره حضرت سلیمان (ع) در سوره «ص» آمده است که مشغول سان دیدن از ارتش خود بود تااینکه غروب شد و برای آنکه کار به پایان رسد، فرمود برای من آن را برگردانید: «رُدُّوهَا عَلَیَّ»! فخر رازی که از علمای برجسته اهل سنت است در تفسیر سوره کوثر آورده است که در داستان سلیمان خورشید بود که برای سلیمان نبی بازگشت تا بتواند آن مراسم را بهصورت کامل انجام دهد».
علاوهبر این، در روایات اهلسنت آمده است همانطور که سیوطی بیان کرده است، در زمان درگیری حضرت یوشع (ع) با عمالقه، اواخر جنگ و نزدیکی غروب که هنوز جنگ به پایان نرسیده بود، آن نبی دید اگر غروب شود، نبرد کامل نمیشود، بنابراین از خدا درخواست کرد از سرعت غروب خورشید، کم و بر زمان روز افزوده شود تا با دشمنان بجنگد و دعایش مستجاب شد. همچنین درباره تصرف حضرت رسول (ص) در عالم تکوین، ذیل آیه «اقْتَرَبَتِ السَّاعَه وَانْشَقَّ الْقَمَرُ» به شقالقمر توسط آن حضرت در کتب شیعه و اهلسنت اشاره شده است؛ اینکه حضرت به اذن الهی، ماه را به دو نیم کردند. این تصرفات متعلق به اولیاءا... است و از طریق قدرتی که خدا به آنها داده است، امکان انجام آن را دارند.
طبق روایات شیعه و برخی روایات اهلسنت، این واقعه در زمان خیبر یا در منطقه خیبر رخ داد؛ با این کیفیت که حضرت امیر (ع) همراه پیامبر (ص) بودند که حالت وحی بر ایشان عارض شد و در آن حالت نزول وحی، ایشان حرکت نکردند و به علیبنابیطالب (ع) تکیه کردند و مدتی گذشت و نزدیک غروب آفتاب شد. امیرالمؤمنین (ع) برای آنکه هم نمازشان قضا نشود و هم حالت پیامبر (ص) را برهم نزنند، نمازشان را به حالت اشاره خواندند تااینکه نزول وحی به اتمام رسید و رسول خدا (ص) پرسیدند: «علیجان! نمازت را خواندی» و، چون حضرت امیر (ع) بیان کردند: «خیر، به حال اشاره اقامه کردم»، پیامبر (ص) فرمودند: «اینک از خدا بخواه که خورشید را به جای اولش برگرداند تا نمازت را در اول وقتش بهجای آوری. خداوند دعای تو را مستجاب میکند؛ زیرا از خدا و رسول او اطاعت کردهای». علی (ع) دعا کرد و دعای او مستجاب شد و خورشید به محلی بازگشت که امکان خواندن نماز عصر بهوجود آمد و آنگاه غروب کرد.
این معجزه از شخصیتهایی همچون اسماءبنتعمیس، امسلمه همسر پیامبر (ص)، جابربنعبدا... انصاری، ابوسعید خدری و عدهای دیگر از صحابه نقل شده است که خورشید برای علیبنابیطالب (ع) بازگشت. این روایت نشان میدهد که خدای متعال دعای امیرمؤمنان (ع) را حتی برای اعمال تغییرات در عالم، اجابت میکند و آن حضرت در اطاعت از خدا و رسول خدا (ص) به مقامی رسیدهاند که دعایشان مستجاب میشده و عالم، تحت سلطه و اختیار ایشان قرار گرفته است.
فضیلتی که با حدیث ردالشمس ثابت میشود، از ویژگیها و برجستگیهای شخصیتی امامعلی (ع) است که هیچکدام از صحابه رسول خدا (ص) از آن بهره نداشتهاند و امکان جعل مشابه آنهم وجود ندارد؛ به همین دلیل است که این رویداد با طرح اشکالات بیشمار مواجه شده است و سعی میکنند این فضیلت بزرگ را زیر سؤال ببرند.
این ماجرا از همان صدر اسلام، محل توجه بوده است و علما و دانشمندان در رشتههای مختلف فقهی و تفسیری با سندهای مختلف، آن را نقل کردهاند و اگرچه علمای بزرگ اهلسنت ازجمله سیوطی، عینی، ابنحجر عسقلانی و ابوزرعه رازی، همگی این روایت را معتبر دانستهاند، برخی علمای مخالفِ مکتب اهلبیت (ع) همچون ابنتیمیه تلاش کردهاند بگویند این روایت ضعیف است، درحالیکه علمای بعد از ابنتیمیه و امثال او گفتهاند این روایت در کتب بزرگان اهلسنت آمده است، پس چرا باید آن را منکر شویم؟ و آن را پذیرفتهاند؛ برای مثال بدرالدین عینی مینویسد: «احمدبنصالح گفته است: برای رهروان علم، سزاوار نیست که حدیث اسماءبنتعمیس را حفظ نکنند؛ زیرا این حدیث از بزرگترین نشانههای نبوت است؛ و نیز گفته است: حدیث ردالشمس با سند متصل نقل شده و راویان آن مورد اعتماد هستند و تضعیف ابنجوزی نسبتبه این حدیث، قابل توجه نیست». (عمدهالقاری شرح صحیحالبخاری، ج۱۵، ص۴۳).
با وجود چنین تصریح و تأکیدی، علمای وهابی برخلاف ادعای اهلسنت بودن خود، در برخورد با چنین روایاتی، روششان متکی به آرای ابنتیمیه بوده است و بهجای آنکه روایات معتبر اهلسنت را مدنظر قرار دهند و به وجود چنین فضایلی اعتراف کنند، با استناد به روش و افکار ابنتیمیه، به تضعیف روایت پرداخته و بهانهجویی کردهاند. جالب آنکه دلیلی هم برای ضعف این روایت، مشخص نکردهاند و تنها کارشان، ادعای ضعف بدون دلیل معتبر بوده است و مهم آنکه علمای اهلسنت، خود با این رد و انکار، مقابله کردهاند.
ازآنجاکه علمای اهلسنت همانند علمای شیعه، این فضیلت را برای امیرالمؤمنین (ع) بیان کردهاند و ما و اهلسنت در این حدیث و اعتقاد به وجود این فضیلت برای امیرالمومنین (ع)، در یک جبهه قرار داریم، دیگر ضرورتی ندارد که شیعه به دفاع از این فضیلت و حقانیت آن در مقابل ادعاهای بیاساس برآید.
در ابتدا باید نمونههای مشابه از تصرفات در عالم تکوین مربوطبه زمان خودمان را بیان و مدارک موجود این تصرفات را عرضه کنیم؛ مثل زنده کردن مردگان و شفا گرفتن بیماران در حرمهای اهلبیت (ع) و خون شدن خاک کربلا در روز عاشورا. به این طریق، فضایل باورپذیرتر میشود و این نسل درمییابند که عالم فقط آنچه ما میبینیم، نیست و به اذن الهی، به پشت پردهها و دخلوتصرفات پی میبرند.
ما با دو جنبه درباره ویژگیهای اهلبیت (ع) باید صحبت کنیم؛ یکی بعد اخلاقی و رفتاری آن حضرات، اعم از فضایل خوب و ارزنده و علوم آنها و جنبه دوم آنکه به مردم بگوییم اطاعت از خدا، ما را به چه جایگاهی میرساند. این فضایل بیان میشود تا مردم بدانند اگر از خدا اطاعت و در مسیر رضای او حرکت کنند، به چه جایگاه و مقامی میرسند. علاوهبر این، بیان این فضایل، راه را به ما نشان میدهد تا بدانیم باید از چه کسانی اطاعت کنیم و پیرو چه کسانی باشیم و دیگر سراغ هرکسی برای تبعیت نمیرویم.
حیات بابرکت امیرالمؤمنین علی (ع) از زمان ولادت تا هنگام شهادت، مملو از معجزه است؛ مانند ولادت حضرت در کعبه آنهم با کیفیتی که میدانیم یا ضربت خوردنشان در مسجد کوفه درحالیکه خطاب به ابنملجم فرمودند: «تو قاتل من هستی» و.... تمام فصلهای بابرکت کتاب زندگانی مولای متقیان (ع) و دیگر ائمه (ع) را که بنگریم، سرشار از معجزه و ویژگیهای منحصربهفرد است.
از اینرو، بیان این فضایل به اثبات ولایت امیرالمؤمنین (ع) کمک میکند و پاسخی است مستدل به آنها که این ولایت را رد و انکار میکنند. از معجزات انبیا و اولیای الهی برای اثبات تصرفات تکوینی آن حضرات در عالم استفاده میشود؛ معجزاتی که در حرم ائمه (ع) مثل مشهد و کربلای معلی رخ میدهد، همه بر آن دلالت دارد که خدای متعال به این افراد توجهی ویژه داشته است و ما نیز باید در تبعیت از آنها توجه ویژه داشته باشیم.