لیلی رحمانی - هیچکس به جز اقوام درجه یک اجازه ورود ندارند و ما هم با وجود هماهنگیهایی که از چند روز قبل برای ورود انجام دادهایم، باید برای دقایقی پشت در بمانیم. تماشای اشکهای بازماندگان همیشه دردناک است، اما در این ایام انگار غم فراغ عزیزان ماندگارتر است...
غربت بهشت رضا بیشتر از همیشه است. آنقدر که این روزها فقط رفتگان را میپذیرد و از شیونهای زمان خاکسپاری دوست و قوم و خویش و آشنا خبری نیست؛ درهای آرامستان بسته است و فقط بستگان درجه یک متوفیان اجازه ورود دارند؛ اصرار دوست قدیمی، خاله و دایی و پسرعمو هم برای ورود بیفایده است. بالاخره هماهنگیها انجام میشود و وارد میشویم. قرارمان در ساختمان اداری است، جایی که کارکناش با حفاظت کامل ماسک و دستکش مشغول کار هستند. قبل از اینکه با مسئولان آرامستان بهشترضا گفتگو کنیم، خبر میرسد آمبولانسی از غسالخانه بهشت رضوان در حال حرکت به سمت بهشترضا برای خاکسپاری چند متوفی است که به دلیل ابتلا به کرونا جان باختهاند.
۳ بلوک برای خانه ابدی کروناییها
فاصله ۲ آرامستان حدود ۴۰ دقیقه است. طبق اظهارات کارکنان بهشت رضا، درگذشتگان بیماری کرونا در آرامستان بهشت رضوان شستوشو و تغسیل میشوند. به اتفاق یکی از کارکنان، راهی سه بلوکی میشویم که این روزها به خانه ابدی جانباختگان کرونا تبدیل شده است.
آسمان هم خیال همراهی ندارد و ابرهای دلگیرش، همزمان با ورود آمبولانسها شروع به باریدن کرده است. چند نفر با لباسهای یکدست سفید و ماسکهایی که شبیه ماسکهای شیمیایی دوران جنگ است از آمبولانس پیاده میشوند، رانندگان چند خودرو هم ماشینهایشان را در نزدیکی بلوکهای تدفین پارک میکنند. چند نفری هم با لباسهای سراسر سیاه از دور منتظر پیاده کردن تابوتهای زرد رنگی هستند که عزیزانشان در آن قرار دارند. همه چیز غریبانه است.
هیچکس اجازه بلندکردن تابوتها را ندارد؛ فقط یک راننده و چند دفنکننده، هر تابوت را بلند میکنند. همین که اولین تابوت از روی زمین بلند میشود، صدای ناله و فریاد از فاصله دور شنیده میشود و سکوت آرامستان را در هم میشکند. یا امام غریب... اینها تنها کلمات مشترکی است که از دهان صاحبان عزا شنیده میشود و برای لحظاتی، سکوت آرامستان را در هم میشکند، فریادهایی که با ضجههایی سوزناک همراه است، اما همین چند نفر محدود صاحب عزا که از اقوام درجه یک هستند هم اجازه نزدیکی به محل دفن را ندارند.
بارش باران شدت گرفته است. حاملان، تابوت را روی زمین میگذارند و چند نفری از بستگان با حفظ فاصله، برای بجا آوردن نماز میت میایستند، تابوت بر دوش سفیدپوشان قرار میگیرد و لحظه وداع نهایی آنهم از دور فرا میرسد. چهار، پنج نفری که برای هر صاحب عزا حضور پیدا کردهاند همچنان پر سوز و گداز ناله میکنند، بر سر و صورت میزنند یا خاک ماتم بر سر میریزند.
کشمکشی بین اعضای خانواده برای همراهی نزدیکتر با تابوت ایجاد میشود، یکی از بستگان نمیخواهد فرد دیگری از اعضای خانواده با همراهی تابوت، ریسک ابتلا به این ویروس قاتل را به جان بخرد و خودش با حفظ فاصله از حاملان، تابوت را همراهی میکند. تابوت را که از روی زمین بر میدارند، او هم در کنار سفیدپوشان به آرامی لااله الا ا... میگوید و از خانواده دورتر میشود. حالا فریاد شیون اهالی خانه به اوج رسیده است. بیشتر از ۱۰ متر فاصله میگیرند. در میان شیونها، زن میانسالی که انگار یار و همسرش را از دست داده است چند باری سرش را بالا میآورد و با دقت به مرد جوانی که نزدیک تابوت رفته است، نگاه میکند، انگار نمیتواند با خیال راحت عزاداری کند، سرش را به سمت زن جوانی برمیگرداند و با ناله میگوید: بگو دستکشش را دستش کند...
مادر انگار نمیتواند با دل سیر ضجه بزند و نگران پسر جوانی است که بالای قبر پدر ایستاده و به سر و صورتش میکوبد، اشکهایش که بیمحابا روی گونههایش میریزد، گواه درد فراغ است.
نگران مردم هستیم
دسته بزرگی از کلاغها از بالای سر ما میگذرند و نالههای پسر جوان در میان صدای کلاغها گم میشود. کار سفیدپوشان تمام میشود، جلوتر که میآیند به اعضای خانواده تسلیت میگویند و بستگان متوفی هم شروع میکنند به تشکر؛ خدا خیرتان بدهد، جانتان را کف دستتان گذاشتهاید.
اعضای خانواده مرحومان پس از خاکسپاری، یکی یکی سوار بر خودروهایشان میشوند و میروند. ما میمانیم و آمبولانس و چند سفیدپوشی که در حال ضدعفونی فضا و لباسهایشان هستند. میپرسم نگران سلامتیتان نیستید؟ نمیترسید بیماری به شما هم منتقل شود؟ لبخند تلخی میزند و ماسکش را پایین میکشد. جای ماسک روی صورت و لباسش کادر درمانی بیمارستانها را به یادم میآورد. میگوید: بیشتر از خودمان، ناراحت مردم هستیم، برای خودمان نگرانی نداریم. وقتی کسی با خدا معامله کند، دیگر نگرانی ندارد.
بستگان با ما قطع رابطه کردند
یکی دیگر از این سفیدپوشان هم میگوید که بعد از درخواست سازمان برای اختصاص چند آمبولانس و نیروی مخصوص برای حمل کروناییها داوطلب شده و این روزها بدون تعطیلی در کنار بقیه مشغول فعالیت است. او میگوید: بعد از اینکه داوطلب این کار شدم، متوجه تغییر رفتار دیگران شدم. خیلی از بستگانم ارتباطشان را با ما قطع کردهاند، من هم دلخور نیستم و به آنها حق میدهم، راستش را بخواهید خودم هم سعی میکنم بیشتر دقت کنم، بیشتر از ۱۰ روز است که پسرم را در آغوش نگرفته و نبوسیدهام.
او ادامه میدهد: این روزها کار کردن برای ما سختتر شده، حمل متوفیان از بیمارستان یک دردسر دارد و حمل آنها از خانهها دردسر دیگر است.
او روایتهای عجیبی را تجربه کرده است و میگوید: گاهی باید جلوی خانوادهها بایستیم تا مانع تماس آنها با جنازه شویم. گاهی هم این مسئله به درگیری منجر میشود و از طرف دیگر هم در مواردی هیچکس حاضر نیست به دلیل ترس، به متوفی نزدیک شود و خودمان باید همه بار را به دوش بکشیم.
آغاز کار با حضور طلاب
در روزهای ابتدایی تغسیل متوفیان در غسالخانه بهشترضوان، کار با همکاری طلاب حوزه علمیه و سازمان تبلیغات انجام میشد. دبیر این گروه جهادگر که گروه جهادگران قرارگاه حاج قاسم سلیمانی نام دارد در این باره میگوید: تعدادی از داوطلبان حوزوی با کمک سازمان تبلیغات اسلامی برای این کار اقدام کرده و در مدت حضورشان در این غسالخانه تعدادی از متوفیان را شستوشو دادهاند. این جهادگران هر روز به آرامستان بهشترضوان رفته و بعد مسلح شده به پوشش کامل بهداشتی، وارد محوطهای میشدند که به گفته خودشان منطقه قرمز نام داشت. به گفته امین حلمی حسینی آنها برای تغییر وضعیت این منطقه قرمز به وضعیت سفید پا به این عرصه گذاشتند تا بتوانند در این شرایط موجب دلگرمی خانوادههایی باشند که نگران وضعیت اجساد عزیزانشان بودند؛ دلگرمی از حفظ حرمت پیکرها و اجرای کامل فرائض دینی، اقدامی بود که افزون بر تحمیل هزینه، جسارت و از خودگذشتگی بسیاری نیز میطلبید. در نهایت بعد از گذشت چند روز، این جهادگران کار را به طور کامل به کارکنان و غسالان آرامستان سپردند و تمام امور غسالخانه اکنون برعهده نیروهای سازمان فردوسهاست.
تغسیل در شرایط سخت
جلیل خیاط نیز سالهاست در مجموعه سازمان فردوسها غسال است و این روزها نیز در شرایط شیوع کرونا همچنان به کار خود ادامه میدهد. او میگوید: همه میدانند کار ما، کار با مرگ است، از سر صبح تا زمان اتمام کارمان با مرگ دست و پنجه نرم میکنیم و صدای شیون و گریه هم پس زمینه اقداماتمان است. از زمان خروج از خانه تا لحظه برگشت، خودمان را برای مواجهه با هر مسئلهای آماده میکنیم.
او درباره وضعیت این روزهای شیوع کرونا و کارش میگوید: اولین بار نیست که با بیماری سر و کار داریم، بارها شده است که اجسادی را تغسیل کردهایم که بیماریهای مسری بدتری هم داشتهاند یا آنقدر شرایطشان بد بوده است که به سختی آنها را غسل دادهایم. تنها گله خیاط از شرایط این است که باید لباسهایی به تن کند که مانع از ورود هر گونه هوایی به داخل میشود و باید ماسکهای بزرگی روی صورت بگذارند. او میگوید: این لباسها چند ساعت بر تن ماست و کار کردن با آنها بسیار مشکل است، اما چارهای نیست.
او ادامه میدهد: اجساد دو بار به طور کامل قبل و بعد از تغسیل ضدعفونی میشود.
در هنگام صحبت سرفهای میکند و با خنده میگوید: خدا رو شکر ویروس به ما منتقل نشده است، اما بوی مواد ضدعفونی حسابی ریههایمان را اذیت میکند و با توجه به اینکه هنوز بسیاری این ویروس را جدی نگرفتهاند، مشخص نیست ماجرا کی تمام میشود.
خیاط میگوید: هیچگاه حتی با وجود این شرایط از متوفیان فاصلهای نگرفتهایم که حمل بر بیحرمتی شود. باور کنید در بسیاری از موارد حتی بستگان فقط تا حدی جلو میآیند و از دور اشاره میکنند که جنازه مربوط به آنهاست، اما ما همیشه برای این اجساد احترام قائل بودهایم.
باران همچنان با شدت میبارد. آمبولانس دیگری هم از راه میرسد. صدای شیونها همچنان به گوش میرسد. متوفیان با حفظ فاصله از صاحبان عزا به خاک سپرده میشوند و این قصه هنوز ادامه دارد. سفیدپوشان به سمت ما میآیند و لباس و کفشهای ما را هم ضدعفونی میکنند. ورودی آرامستان هنوز هم پر از کسانی است که اصرار بر ورود دارند...
آهک نمیریزیم
شایعات درباره کرونا در فضای مجازی زیاد است. یکی از این شایعات درباره ریختن آهک روی جنازهها یا تدفین دستهجمعی اموات کرونایی است؛ شایعاتی که دل هر کس را خالی میکند.
برای اطلاع بیشتر از نحوه تدفین درگذشتگان مبتلا به کرونا، به سراغ مدیرعامل سازمان فردوسهای شهرداری مشهد میرویم و حجتالاسلام حسین مهدوی دامغانی میگوید: غسالخانه بهشترضوان با توجه به تجهیز بیشتر از نظر رعایت موارد بهداشتی، به امر تغسیل متوفیان کرونا اختصاص یافته است چرا که این تغسیل به رعایت پروتکلهایی نیاز دارد.
او ادامه میدهد: در ابتدای شروع فرایند تغسیل این اموات گروه جهادگر طلاب و طرح مطهرین نیز برای همکاری با سازمان به این حوزه ورود پیدا کردند که ترجیح ما به اختصاص فضای مجزا برای آنها بود و در نهایت تصمیم به تغسیل در بهشترضوان گرفته شد. مهدوی دامغانی در پاسخ به ابهاماتی که برای افراد درباره نحوه اجرای فرائض دینی و بعد از انتشار فیلم و عکسهایی در فضای مجازی ایجاد شده است، بیان میکند: در ابتدای شیوع ویروس و با فتوای مراجع، متوفیان تیمم میشدند و بعد از اینکه تأیید امکان تغسیل اعلام شد، با ورود و همکاری تعدادی جهادگر از حوزه علمیه، تغسیل متوفیان کرونا آغاز شد و اکنون کلیه موارد شرعی از جمله همین مسئله غسل، کفن و دفن به طور کامل انجام میشود. او تأکید میکند: روی هیچ جسدی به صورت مستقیم آهک ریخته نمیشود، چند بلوک که دارای قبرهای دو طبقه هستند به این موضوع اختصاص داده شده است و در این شیوه، بعد از دفن متوفی در قبر و قرار دادن سنگ لحد، قبر به وسیله خاک و آهک پوشانده میشود.
مهدوی دامغانی ادامه میدهد: فقط مرحله زیارت حرم امام رضا (ع) انجام نمیشود و نماز میت نیز در محل بهشترضا انجام میشود.
او ادامه میدهد: سازمان بهبود شرایط کاری کارکنان و بهویژه کسانی را که به طور مستقیم با پیکر متوفیان در ارتباط هستند، پیگیری میکند. این مسئله در شرایطی اهمیت مییابد که با وجود تأکید بر حضور در منزل، این افراد بدون وقفه مشغول فعالیت در فضای ملتهب آرامستان هستند.