بخش ششم از مجموعه پایتخت در حالی بر روی آنتن رفت که مخاطبان بسیاری منتظر پخش این مجموعه بودند.تحسین و تقبیح بواسطه سلایق مخاطبین متفاوت در پایان هر قسمت در شبکه های مجازی دست به دست میشد و هرکدام از زاویه علائق سیاسی یا ایدئولوژیک خودشان یا در حد تکفیر به عوامل فیلم و حتی رسانه ملی حمله میکردند و یا در حد تقدیس سازندگان آن را مورد ستایش و تمجید قرار می دادند.
نگارنده نه دانش نقد فیلم را فراگرفته ام ونه حتی تماشاگری حرفه ای هستم ولی توفیق رفیق راهم بوده تا بیش از دو سوم عمر خود را درخدمت افراد دارای معلولیت سپری کنم.دو سکانس از سریال پایتخت در ارتباط با افراد دارای معلولیت تاثیرگزار بود.سکانسی که یک معلم برای مشورت در مورد ازدواج دخترش عاطی با رحمت به نقی مراجعه کرده بود و بدون هیچ جلب توجه خاص و یا دیالوگ های تمسخر آمیزی که در بسیاری از مجموعه های تلویزیونی در مواجه با افراد کم شنوا و ناشنوا دیده میشود،ایشان با سمعک نقش خود را ایفا کرد و نه تنها رفتاری حاکی از ناتوانی در کاراکتر ایشان دیده نشد بلکه شغل معلمی جایگاه ویژه ای برای این شخصیت ایجاد کرده بود.
ضمن اینکه کارگردان هیچگونه تاکید خاصی بر وضعیت شنوایی و تاثیر ان بر دیالوگ های این بازیگر نداشت که نقطه مثبت این مجموعه در توجه به افراد دارای معلولیت بود.ولی زیاد طول نکشید که در قسمتی دیگر و سکانسی دیگر بهتاش در مواجهه با پدری از قبر برگشته دچار لکنت گردید که صرفنظر از اینکه آیا مبنای علمی برای چنین اتفاقی وجود دارد یا خیر،ولی چنان لکنت اغراق آمیزی از خود نشان میداد که تنها یک نتیجه به ذهن متبادر می گردید و آنهم تمسخر افراد دارای معلولیت گفتاری بود.فیلم جهانی و برنده پنج اسکار با عنوان "تئوری همه چیز" که به زندگی استیون هاوکینگ و همسرش می پردازد چنانواقعی شخصیت دارای معلولیت همسر هاوکینگ را نشان میدهد که ایشان پس از تماشای فیلم میگوید فکر کردم خودم بازی کرده ام ولی کارگردان پایتخت ظاهرا هیچ شناختی از لکنت و انواع و شدت آن نداشته است و اعتقادی هم به استفاده از نظر کارشناسان نداشته است که این ایراد در "دست بیقرار" بهبود هم موضوعیت دارد.در خاتمه اگرچه سکانس مربوط به فرد کم شنوا جای تقدیر دارد ولی در صحنه دوم، پایتخت برای افراد دارای معلولیت "مرد از بس که جان نداشت".....یاحق