به گزارش شهرآرانیوز، مصطفی پورمحمدی، نامزد چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری، امروز چهارشنبه (۲۳ خرداد ۱۴۰۳) در برنامه "بامردم" اظهار داشت: من متولد ۱۳۳۸ هستم که در دوازدهسالگی طلبگی را در مدرسه حقانی و با مدیریت و اشراف مرحوم آیتالله بهشتی آغاز کردم. بنده از همان اول با مسائل جدی و سیاسی جامعه آشنا شدم و در یازدهسالگی به دیدن حضرت آیتالله خامنهای رفتم که در روستایی در مشهد مخفی بودند و ترجمه صلح کتاب امام حسن (ع) را انجام میدادند و از آنجا با ایشان آشنا شدم. من ۲ بار در ایرانشهر به دیدار ایشان رفتم.
وی گفت: بعدها آیت الله قدوسی به عنوان دادستان کل انقلاب انتخاب شده بودند که از من دعوت کردند که در دادستانی کل انجام وظیفه کنم. اوایل زمستان ۱۳۵۸ به عنوان دادستان انقلاب درمسجد سلیمان و چند شهر دیگر خوزستان و در خرداد ۱۳۶۱ به عنوان دادستان انقلاب مشهد و سپس دادستان خراسان انتخاب شدم.
پورمحمدی تصریح کرد: یک ماموریت بزرگ و پرونده بزرگ را به من سپردند که به عنوان بازپرس ویژه به تهران آمدیم که پرونده حساسی بود که خدمت امام (ره) رسیده و گزارش جلسه را به ایشان ارائه کردیم که بسیار طولانی بود. توضیحات زیادی از وضعیت رسیدگی قضایی و وضع متهمین و شنودها دادیم که امام (ره) بسیار متاثرشدند و چند روز بعد فرمان ۸ مادهای را صادر کردند.
وی ادامه داد: من از مردم میخواهم که فرمان ۸ مادهای امام را بخوانند که مهمترین پیام آن، دفاع از خود متهمین است. امام در سال ۱۳۶۰ بعد از آن همه ترور توسط منافقین، باز هم به فکر حقوق مردم به خصوص زندانیان و متهمین بود. در سال ۱۳۶۶ به عنوان معاون ضد جاسوسی وزارت اطلاعات توسط مرحوم ری شهری انتخاب شدم و در این ۲ سال پیوسته در شهرهای غربی بودم و ضربات اساسی به جاسوسان عراقی زدیم و با نظامیان نیز پیوسته در تبادل اطلاعات بودیم. اما موضوع ویژهای که در آن زمان با آن روبهرو شدم، پرونده جنایتکاران منافقین بود. باور کردنی نبود که گروهی بگویند که ما اهل یک ملت هستیم، اما بیشترین جنایت را علیه ملت خود انجام بدهند.
پورمحمدی تصریح کرد: در سال ۱۳۶۷ که عملیات مرصاد (فروغ جاویدان) صورت گرفت، قرار بود آنها یک میلیون نفر را قتل عام کنند. در آن سال به اعتراف خودشان ۲۳۰۰ سرباز، افسر و بسیجی ما را در جبهه اسیر گرفته بودند و به اردوگاههای مستقل خودشان بردند. به اعتراف خود سازمان منافقین و طبق آمار، نزدیک به ۷۸ هزار رزمنده، جوان و بسیجی و سپاهی و ارتشی و نیروهای مردمی توسط سازمان منافقین یا کشته شد یا زخمی شدند.
وی گفت: آمریکاییها یک عملیات جاسوسی را در ایران ترتیب داده بودند که ۳۰ نفر در نیروهای مسلح، وزارت خارجه، بانک مرکزی، وزارت اقتصاد و مراکز مهم دستگیر کردیم. در وزارت اطلاعات و در زمان ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی، ابتدا معاون بررسیهای استراتژیک امنیت ملی شدم که کار تحلیلی میکردیم و بعد از آن رئیس اطلاعات خارجی و جانشین وزیر شدم.
وی گفت: سال ۱۳۷۴ صدام نامهای به آقای هاشمی نوشت که قطعنامه ۱۳۷۵ را که پاره کردیم، اما ۱۹۷۵ را دوباره اجرا خواهیم کرد. روابط اطلاعاتی ما برای آزادی اسرا آغاز شده بود و من مسئول پیگیری آزادی اسرا بودم و قرار بود به عراق بروم. آقای هاشمی به بنده گفتند که اگر توانستید با رئیس جمهور عراق ملاقات کنید موضوع قطعنامه را پیگیری کنید و موضوع اسرای باقیمانده را حل کنید تا چیزی باقی نماند.
وی گفت: در عراق قرار شد رئیس جمهور عراق را ببینیم. در اتاق ملاقات، همتای خودم که رئیس مخابرات و اطلاعات خارجی عراق بود هم حضور داشت و اعلام کردم که نظر آقای هاشمی بهبود روابط و حل شدن مسائل دو کشور است.
پورمحمدی گفت: صدام حسین در جلسه درباره زندگی و کودکی خود، نوجوانی، حزب بحث، رفاقت با ناصر (رئیس جمهور مصر)، رفاقت با یاسر عرفات، درگیری با حافظ اسد، ارتباطات وی با شاه حسین اردنی و ... توضیح داد و خاطرات خود را از مذاکرات با شاه که در الجزایر بود برایم تعریف کرد.
وی خاطرنشان کرد: صدام در جلسه گفت که ما میخواستم کشور شما را از بین ببریم و خوزستان و تهران را بگیریم و شهرها را تجزیه کنیم، اما نتوانستیم و شما هم هرمقدار تلاش کردید نتوانستید ما را از بین ببرید و این را حالا من میگویم که شما میخواستید از کربلا به قدس بروید و حالا ما دوکشور هستیم که از دیرباز کنار هم زندگی کردیم. فرهنگ و دین دو کشور یکی است و با صلح و دوستی و خوبی با یکدیگر زندگی کنیم. دوران جنگ هم تمام شده و البته در جلسه یک تعبیرات دیگری را هم به منافقین کرد.
پورمحمدی گفت: بنده اعلام کردم که ما در حال «نه جنگ و نه صلح» هستیم در حال آتش بس هستیم، اما شما قطعنامه را اجرا نمیکنید. چرا میلهگذاریهای مرزی را احیا نمیکنید؟ چرا خط مرزی اروندرود را مشخص نمیکنید؟