آمنه مستقیمی | شهرآرانیوز؛ با همه عشق و ارادتی که ما در برای بزرگداشت اعیاد مذهبی داریم، گاه میشود که در چرخه تکرار هرساله آنها کمتر به ذهنمان خطور میکند که از چرایی این مناسبتها بپرسیم. این مسئله درباره اعیاد بزرگ صادقتر است که اغلب از دلیل عید نامیده شدن آنها نمیپرسیم و به شادیهایشان اکتفا میکنیم؛ مثل قربان که گرامیاش میداریم، در آن قربانی و سعی میکنیم با اعمال مختلف در ثواب حجاج خانه خدا شریک شویم، اما خیلی از حقیقت عظیمی که در دل آن نهفته است، مطلع نیستیم. در بررسی این حقیقت با حجتالاسلام والمسلمین محمود ریاضت، استاد حوزه علمیه، کارشناس و خطیب مذهبی، گفتگو کردهایم.
عید سعید قربان درواقع پایان میقات با پروردگار و همانطور که از آیات قرآن برمیآید، پایان چله موسویه است؛ چلهای که خدای متعال با حضرت موسی (ع) میقات بست و در ابتدا سی شب بود و بعد ده شب به آن افزوده شد: «وَ وَاعَدْنَا مُوسَى ثَلَاثِینَ لَیْلَه وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَه».
پایان این چله، عید تقرب و قرب و رسیدن به خداست؛ عید قربان، عید رسیدن به اصل خلقت است: «هر چیزی به اصل خود بازمیگردد» و کمک میکند قبل از مرگ که زمان بازگشت به خداست، در همین دنیا به خدا برسیم و تقرب الیا... داشته باشیم. شرط قبولی و صحت هر عمل، چه واجب و چه مستحب، همین نیت قرب است.
برخی مفسران ایام معلومات و شبهای دهگانه «وَلَیَالٍ عَشْرٍ» را به شبهای دهه اول ماه ذیالحجه تعبیر کردهاند که به روز عرفه و عید قربان متصل میشود؛ این یعنی ما برای قرب به معرفت نیاز داریم؛ به همین دلیل عرفه قبل از عید قربان است. مقدمه این معرفت، شناخت خود و شناخت آنهایی است که به حضرت حق رسیدهاند؛ یعنی اهلبیت (ع). امامصادق (ع) فرمودند: «بهواسطه ما اهلبیت (ع) معرفت به خدا حاصل میشود و هرکه به اهلبیت (مصداق اکمل و حقیقی خلیفها...) معرفت بیابد، به خدا میرسد».
همزمان با شب عرفه (شام روز ترویه) قافله ابیعبدا... (ع) از مکه راهی کربلا میشود؛ این یعنی در پایان چله موسویه برای رسیدن به خود خدا باید حسینی شد؛ چون امامحسین (ع) فرمودند: «هرکه دلش میخواهد خدا را ببیند، با من حرکت کند» (شاید مفهوم کلام حضرت این است هرکه میخواهد رحمت و کرامت الهی را درک کند، میتواند به عرفات و منا و مزدلفه و بیتا... الحرام و رکن یمانی و... برود، همانجا از خدا اجابت بگیرد، اما هرکه خود خدا را میخواهد، با من حرکت کند.
اساسا حقیقت عید قربان در عاشورا تجلی مییابد، لذا قربان عید شناخت است. امامحسین (ع) فرمودند: «در این چله معرفت پیدا میکنیم تا به قرب برسیم» و در روایت است که «خدا بندگان را خلق نکرد؛ مگر برای معرفت به خود و هرگاه او را شناختند، عبادتش میکنند». یعنی عبادت از سر معرفت، ارزشمند است.
شخصی پرسید: یابن رسول ا... (ص)! معرفت به خدا چیست که خدا انسانها را برای آن خلق کرده است؟ حضرت پاسخ دادند: «شناخت خدا، شناخت امام زمانی است که اطاعت او واجب است». اگر کسی از این فرصت باقیمانده بهره ببرد و با معرفت به اهلبیت (ع) زمینه معرفت الهی را در خود ایجاد کند، قربان برای او عید خواهد بود.
قربان عید آنهایی است که به معرفت رسیدهاند؛ زمانی قربان عید خواهد شد که آدمی مسیر قرب را طی کرده باشد و این قرب در گرو خلیفها... شدن است. انسان دو تعریف دارد: یکی منطقی که میگوید انسان حیوان ناطق است. ناطق به معنای قوه عاقله و شعور و یک تعریف هم قرآن از انسان دارد و او را خلیفه خدا معرفی میکند: «إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَه». انسان زمانی به این مقام میرسد که حیوانیت را در خود ذبح کند. اینکه حجاج در عید قربان، قربانی میکنند، نوعی تمثیل در ذبح حیوانیت نفس است.
کسی در مکه حاجی میشود که پس از قربانی کردن، حیوانیت را هم در خود ذبح کند و بهعنوان خلیفها... از حج بازگردد؛ برای همین است که خیلیها در باطن حاجی نمیشوند و تنها ظاهر آنها حاجی است. با چنین نگاهی، دیگر فرقی نمیکند که حتما در عرفات و منا و... باشیم؛ اگر باشیم، خوب است، اما اگر نبودیم، هم فرصت قرب از دست ما نرفته است.
خدا در غروب روز عرفه به ملائکه میفرماید: «در زمین پخش شوید و حاجت هرکه این روز را درک کرده است، بدهید، اما... قبل از همه حتی حجاج خانه من در عرفات، ابتدا به حجاج امامحسین (ع) نظر کنید. قرب آنها بیشتر است؛ چون بهواسطه امام به خدا رسیدهاند؛ برای همین در روز عرفه و شب و روز عید قربان، زیارت مخصوص سیدالشهدا (ع) از مستحبات مؤکد است و توصیه شده است اگر میخواهید ۱۲۴هزار پیامبر و همه ملائکه با شما مصافحه کنند، در عرفه و شب عید قربان به زیارت امامحسین (ع) بروید.
این نشان میدهد که عید قربان صرفا متعلق به حجاج خانه خدا و حاضران در عرفات و منا و مشعر نیست: «حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار/ او خانه همی جوید و من صاحب خانه». اگر انسان در طول سال، حرکتش برای رسیدن به صاحبخانه باشد، حج هم نرود، به قرب میرسد.
چنانکه بودند در میان مراجع کسانی مثل مرحوم آیتا... مرعشینجفی که برای حج مستطیع نشد، اما خیلیها میگفتند بارها ایشان را در حج دیدهایم. مکه نبود، اما مکهای بود. این بهدلیل حرکت در مسیر قرب با تکیه بر معرفت به امامزمان (عج) است.
یکی از نشانههای مهم برای آنکه بدانیم قربان برای ما عید است یا نه، لقای امام است؛ امامصادق (ع) فرمودند: «تمام حج به لقای امام است».
حج کسی تمام است که به ملاقات امام زمان خود نائل شود. برخی بزرگان گفتهاند یعنی بعد از اتمام حج به زیارت ائمه در بقیع، کربلا و مشهد برود. این ظاهر روایت است، اما باطن روایت، حقیقتی دیگر را بیان میکند. باید توجه داشت نهفقط حج بلکه تمام نماز و روزه هم لقای امام است. نماز اگر نماز باشد، روزه اگر روزه باشد، خروجی ملاقات امامزمان (عج) خواهد بود.
این ملاقات هم به تعبیر اهل معرفت انواعی دارد؛ یکی ظاهری که ویژه اخص اولیا است، اما مهم لقای ظاهری نیست، بلکه تشرف از راه دل است؛ اینکه ما خود را همیشه در محضر امامزمان (عج) ببینیم. عدم ظهور را عدم حضور تعبیر نکنیم، این تشرف بالاتر از لقای ظاهری است؛ اویس قرنی، پیامبر (ص) را به چشم سر ندید، اما پیامبر (ص) میفرمودند: بوی بهشت را از قَرَن حس میکنم.
این انس و علقه را خیلی از آنها که به لحاظ ظاهر بسیار به پیامبر (ص) نزدیک بودند، نداشتند، از اینرو عید قربان موسم تشرف از راه دل به محضر امام حی و زمان (عج) است: «برخی کنار یارند، اما ز یار دورند». چشم دل باید امامزمان (عج) را ببیند نه چشم سر.
برای ثبات و استمرار قربی که حاصل شده است، راههایی وجود دارد؛ پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «ابقای بر عمل، سختتر از عمل است». از یکی از علما پرسیدند: چرا ما هرچه عمل نیک انجام میدهیم، رشد نمیکنیم؟ پاسخ داد:، چون دست ما پر و خالی میشود.
در رجب، شعبان و رمضان، دستمان پر میشود. اگر بتوانیم اینها را حفظ کنیم، دستاورد ذیالقعده و ذیالحجه هم به آنها افزوده میشود و همینطور محرم و صفر و بعد هم فاطمیه. اگر یک سال بتوانیم این دستاوردها را حفظ کنیم، آنگاه حجنرفته به مقام قرب میرسیم. اما مشکل آنجاست که نمیتوانیم آنچه به دست آوردهایم، نگاه داریم.
شیطان آنجا که نمیتواند اثر بگذارد و برایش نتیجه ندارد، ورود و ما را وسوسه نمیکند؛ برای همین روزه نگرفتن یا نماز نخواندن، اصلا به ذهن ما خطور هم نمیکند (خطورات ذهن کار شیطان است)؛ برای مثال نمیتواند حریف ما برای روزه گرفتن در رمضان، نماز خواندن و اربعین رفتن ما بشود، اما میتواند کاری کند که در همان ماه رمضان یا بعد از سلام نماز یا در کربلا، دستاوردهایمان را به باد بدهیم
ما دائم دنبال آن هستیم که چه کنیم، در حالی که خوب است بدانیم چه نباید بکنیم و از آنها دوری کنیم؛ روزه میگیریم، نماز میخوانیم، کربلا میرویم، عزاداری میکنیم، کمک مؤمنانه و به ایتام رسیدگی میکنیم، باید بدانیم چه کارهای نکنیم تا دستاوردها برایمان بماند.
بایدها را پررنگ انجام میدهیم، اما اغلب کارهایی که نباید بکنیم، اثر اینها را از بین میبرد؛ ما نباید غیبت کنیم، نباید به پدر و مادر بیاحترامی کنیم، نباید تهمت بزنیم، نباید دل کسی را بشکنیم، نباید اشک کسی را درآوریم، منتها بایدها را جدی میگیریم. در نماز عید فطر جمعیت تا خیابان صف میبندند، اما نمیتوانیم آن را حفظ کنیم. چه نبایدها را هم انجام میدهیم، اگر نبایدها را کنار بگذاریم، قربان برای ما باقی میماند.