متأسفانه این روزها حال فرش دست باف مشهد خوب نیست. فرش دست باف که در حقیقت شناسنامه هویتی خطه خراسان و ایران است، این روزها به فراموشی سپرده شده و جایگاه و ارزش واقعی خود را در صادرات و معرفی به جهان از دست داده است. این فرش ماست که آمیخته به تمدن ماست، دلیل این ادعا هم اینجاست که فرش تمام ابریشم زرنگار، نخستین فرش به دست آمده از دوره ساسانیان در ایران بوده که امروز بخشهای مختلف آن در تمام موزههای دنیا در کنار آثار باستانی ایران به چشم میخورد. باید دانست که فرش دست باف ایران و البته مشهد ارزش بی نظیری دارد.
حدود پنجاه سال قبل ارزش صادرات فرش به اندازه صادرات نفت بود و مهمترین خریداران فرش دست باف ما کشورهای اروپایی و عربی بودند، اما رفته رفته همین فرش با این همه هویت، جایگاه اصلی خود را از دست داد و مشکلات متعددی در زمینه صادرات به وجود آمد و همه این موانع باعث شد تا امروز، ما کمترین صادرات را در حوزه فرش داشته باشیم.
نتیجه هم این شد که تمام دنیا کم کم جایگاه فرش ایران را فراموش کردند و جای جولان فرش ما در بازارهای جهانی را فرشهای ماشینی، چینی و حتی فرشهای دست باف هندی، چینی و پاکستانی گرفته است. فرشهایی که روزی حتی در آوازه هویتی فرش، به گرد پای ما هم نمیرسیدند. اما چه باید کرد؟
تولید فرش دست باف زمستان و تابستان نمیشناسد. کار روی این صنعت در حقیقت تولید و کارآفرینی به همراه دارد که متأسفانه آن طور که باید و شاید به آن توجه نشده و نمیشود، بنابراین مدیران ما باید سیاست گذاریهای اقتصادی و برندسازی به ویژه در حوزه فرش را روی موضوع صادرات فرش دست باف قرار دهند تا این صنعت بزرگ جایگاه اصلی و ویژه خود را پیدا کند.
همه ما باید بدانیم تا صادرات نباشد فرش رشد نمیکند باید فرش صادر شود و به جای آن ارز وارد کشور شود. فرش اصیل ایرانی که با پشم خالص و ابریشم طبیعی بافته میشود، باید دوباره به جایگاه سابق خود برگردد و به عنوان یک برند از کشور ما به کل دنیا معرفی شود.
اگر این هدف محقق شود فرش دست باف ایران هم ارزش ریالی واقعی خود را در دنیا پیدا خواهد کرد. البته باید یادآور شد که بدون تبلیغ و صادرات نمیتوان به دنیا فرش را معرفی کرد. اینکه فرش ایران مطابق سلایق مختلف بافته میشود از امتیازات منحصر به فردی است که ما برای صادرات آن میتوانیم مانور دهیم. باید به فرش ایران اهمیت داده شود تا صادرات آن ارزشمند شود.