روزهایی که در حال گذراندنش هستیم، هیچ شباهتی به اوقات خوش روزهای نخست سال ندارد. کرونا خیابانها را خلوت کرده و سایه ترسناکش همهچیز را به محاق تعطیلی کشانده است. عید آمده و رفته است، اما دریغ از سر سوزنی نشاط. انگار نه انگار که سالی رفته و سالی آمده است. همهچیز همچنان در سایه این بیماری دهشتناک است و بدتر اینکه معلوم نیست تا کی میخواهد این داستان ادامه پیدا کند! شاید اگر همهچیز...
اول/ روزهایی که در حال گذراندنش هستیم، هیچ شباهتی به اوقات خوش روزهای نخست سال ندارد. کرونا خیابانها را خلوت کرده و سایه ترسناکش همهچیز را به محاق تعطیلی کشانده است. عید آمده و رفته است، اما دریغ از سر سوزنی نشاط. انگار نه انگار که سالی رفته و سالی آمده است. همهچیز همچنان در سایه این بیماری دهشتناک است و بدتر اینکه معلوم نیست تا کی میخواهد این داستان ادامه پیدا کند! شاید اگر همهچیز به قاعده بود، اینروزها باید شادترین روزهای مردم میبود و با راهافتادن چرخ معاش زندگی دوباره از سرگرفته میشد، اما حالا خبری جز سکوت و توقف نیست.
دوم/ اگر این کرونای لعنتی نبود و همهچیز به روال عادی میگذشت، ورزش اینروزها سرِ شلوغی داشت. اگر از اوجگرفتن بازیهای لیگ قهرمانان اروپا که الان باید در مرحله یکچهارم نهاییاش میبود بگذریم، فوتبال در کشور خودمان هم میبایست اینروزها داغ و جذاب پیش میرفت، بازیهای لیگ در مرحلهای حساس میبود و احتمالا رقابت برای قهرمانی به اوج خود رسیده بود. بازیهای تیم ملی هم در اینروزها باید برگزار میشد و ما میتوانستیم تیم ملی را با اسکوچیچ ببینیم و آدرنالینمان از التهاب و استرسِ رفتن یا نرفتن به جامجهانی بالا میزد. وضعیت فدراسیون فوتبال هم باید حالا به سروسامان رسیده بود و رقابت در سایر لیگهای نیمهتمام مثل فوتسال و بسکتبال یا به آخر رسیده بود یا در روزهای پایانیاش قرار داشت.
سوم/ کرونا روال عادی زندگی را به هم ریخته، آنقدر که ایدهآلها رنگ باخته است و حالا خیلیها به همان پیشازاینبودن راضی هستند. همان لیگ فوتبالی که همیشه مینالیدیم که کیفیت ندارد و حاشیهاش از متنش پررنگتر شده، آرزوی همه شده است. همه نداشتههای ورزش و گلایه از کمبودها فراموش شده و همه جان میدهند برای روزی که بگویند کرونا رفته است و میشود دوباره چرخ ورزش را به راه انداخت. به هر ترتیبی و با هر کمبودی، خواسته همه، بازگشت به وضعیت عادی و گذشتن از این مرحله سخت است؛ مرحلهای که برای اهالی ورزش بیگانه با عادت خانهنشینی سختتر هم شده است.
چهارم/ کرونا همهچیز را تعطیل کرده است و اینطور که به نظر میرسد، حالاحالاها خیال رفتن ندارد. درحالیکه بحث کمشدن دستمزد ورزشکاران حرفهای اندکاندک جان گرفته است، فعالان ورزشی در بخشهای غیرحرفهای بهشدت نگران وضعیت مالی خود هستند. کرونا باعث تعطیلی بسیاری از باشگاههای ورزشی شده و عملا زندگی را برای باشگاهداران و مربیان سخت کرده است. نزدیک به ۱۰۰۰ باشگاه ورزشی مشهد که پیشازاین گاهی اوقات شبانهروزی باز بودند و به مردم خدمات میدادند، نزدیک به ۲ ماه است که تعطیل هستند و منابع درآمدی آنها قطع شده است. بسیاری از این باشگاهداران مستأجر هستند و باید برای فضایی که از مالک خود اجاره کردهاند، کرایههای کلان بدهند. وضعیت مربیان این باشگاهها بهمراتب بدتر است، چون بیشتر آنها بیمه نیستند و با تعطیلی اماکن ورزشی (شبیه کارگران روزمزد) هیچ درآمدی ندارند. نکته ویژه درباره این افراد که به لحاظ عددی تعدادشان هم کم نیست، این است که شامل هیچ بسته حمایتی نمیشوند و برخلاف بیشتر اقشار جامعه که دولت برای آنها تمهیداتی اندیشیده (خارج از اینکه انجام میشود یا نه)، هیچ پلن حمایتی برای آنها دیده نشده است. در این شرایط بهجاست وزارت ورزش و بهطورخاص اداره ورزش و جوانان خراسان رضوی برای آنها چارهاندیشی کرده و دستکم این باشگاهها و مربیان را در بحث مجوزها و پرداختهای مالی مشمول معافیت کند تا بیشازاین ضرروزیان نبینند.