الهام مهدیزاده - همهچیز عادی و معمولی است. جمعیت با ماسک یا بدون ماسک برای خرید میوه و سبزی پشتبهپشت هم ایستادهاند. بعضیها بینی و دهان را کامل با ماسک پوشاندهاند. بعضیها هم ماسک برایشان حکم یک وسیله نمادین و تزئینی را دارد؛ وسیلهای که فقط باید باشد؛ مثل آنهایی که ماسک را بهجای گذاشتن روی بینی و دهان، پایین کشیده و روی چانه گذاشتهاند.
رعایت فاصلهگذاری در میدان میوهوترهبار نوغان توسط مردم، عبارتی بدون کاربرد است؛ عبارتی که مردم و مغازهداران میدان رعایت نکردهاند. هیچکدام از مغازهداران از یک میله ساده، صندلی پلاستیکی یا هر چیزی که سبب فاصلهگذاری میان فروشندگان و خریداران شود، استفاده نکردهاند.
اصلا انگار فاصلهگذاری معنایی ندارد. همه خریداران پشتبهپشت هم ایستادهاند تا میوه خرید کنند. گویا اصلا کرونایی در کار نیست.
۲ روز قبل بود که طرح فاصلهگذاری هوشمند با هدف آغاز به کار مجدد اصناف آغاز شد. روایتی که میخوانید، گزارش شهرآرا از امکان عمومی خرید در یکی از مراکز پرتردد خرید، همزمان با اجرای فاز بعدی فاصلهگذاری اجتماعی یا اکنون فاصلهگذاری هوشمند است.
میدان بار نوغان، ساعت۱۱
خیابانهای این منطقه شکلوشمایل متفاوتی ندارد. عادی عادی است. ماشین، موتور، دوچرخه و پیاده، همه درحال تردد هستند. مغازهها هم باز است و از پویش «در خانه بمانیم» یا طرحهای فاصلهگذاری اجتماعی و بهتازگی هوشمند، خبری نیست.
با یک قانون نانوشته، هرچه به میدان میوهوترهبار نوغان نزدیکتر میشویم، شلوغی خیابانهای آن محدوده بیشتر میشود. بخش غالب سواریهای خیابان مربوطبه نیسانهای آبی و سهچرخههای موتوری است که بار میوه و سبزی دارند.
سیاهی جمعیت میان سرخی و سبزی میوه و سبزیها
درِ ورودی میدان میوه و ترهبار نوغان آنقدر بزرگ است که با یک چشم انداختن، میتوان نمای کلی میدان را دید؛ نمایی از جمعیت زیاد. سیاهی جمعیت بیش از آن است که بتوان از آن فاصله، میوهها و سبزیهای رنگبهرنگ را دید. رانندگان وانت و نیسان هم درحال خالی کردن بار میوه و سبزی هستند.
جلوی هر مغازه ۱۲، ۱۰ نفری ایستادهاند. بعضی ماسک به صورت دارند. بعضی هم فارغ از ازدحام و شلوغی میدان بار، ماسک را تا زیر چانه پایین کشیدهاند و بهراحتی مشغول خرید و چانه زدن هستند.
خانم میانسالی با چرخ دستی خرید به میدان میوه وترهبار نوغان آمده است. سرِ آستین مانتویی را که به تن دارد، جمعوجور میکند تا دستکشهای پلاستیکیاش را کامل تا مچ دست و روی آستین مانتویش بالا بکشد. بستههای سیر روی میز یکی از مغازهها، او را برای لحظاتی مشغول خود میکند و سرانجام او هم برای خرید به لابهلای جمعیت میرود.
هیچ خبری از فاصله میان خریدار و فروشنده نیست. برخی صفهای خرید میوه ارزانتر، بهشدت فشرده و بههم نزدیک است. زن میانسال که خریدش تمام میشود، بهسراغش میرویم. از اوضاع کرونا و خطرهایش که میپرسیم، سری تکان میدهد و میگوید: خدا بهخیر کند! این ویروس مردم را فلج کرده است. من از اول اسفند هیچجا نرفتم. بس که اخبار و بچهها میگویند بمان خانه که دور از جان، اتفاقی نیفتد، اما خب چه کسی قرار است برای خانه و یخچال خالی من خرید کند؟ شوهرم چند سال قبل، عمرش را داد به شما و خودم تنها زندگی میکنم. کرونا که آمد، بچهها فقط میگویند بیرون نرو، اما با این اوضاع خودشان هم نمیتوانند هر روز به خانه من بیایند. برای عید نوروز پسرم دو جعبه پرتقال گرفت که تمام شد. خودم امروز آمدم بیرون. بهار دارد تمام میشود، اما با این سیرهای تازه، یکبار غذا درست نکردهام.
اصرار میکنم بهتر است در خانه بماند و او هم قیمت سیرهایی را که خریده است، بهانه میکند و میگوید: قیمتش خوب بود. کیلویی ۱۰هزار تومانِ اینجا کجا، ۱۵ یا ۲۰ هزار تومان مغازهدارها کجا؟ شنیدهام سیر برای کرونا خوب است، راست میگویند؟
انگار درک درستی از شرایط فاصلهگذاری ندارد و میگوید: مردم باید رعایت کنند. من خودم دستکش دارم و برسم خانه، حتما دستهایم را با صابون تمیز میشویم.
پسر جوانی به یک وانت سفید خاکگرفته که بار میوه دارد، تکیه داده است؛ بدوبدو! سیب سرخ، موز اعلی، گوجه و خیار تازه... بدوبدو!
ماسک دارد، اما چنان آن را پایین کشیده که بیش از آنکه مانعی برای ورود ویروس باشد، مثل شالی روی گردنش را گرفته است. با قدمهای بزرگی که برمیدارد، به انتهای مغازه میرود تا چند جعبه سیب بیاورد. همانطور که دارد میرود، حرفهایش را کامل میکند و میگوید: به این شلوغی ظاهری نگاه نکنید؛ ما ضرر کردیم. مردم ترسیدهاند و چیزی نمیخرند. اوضاع حالای میدان بار کجا و اوضاع میدان بار قبل کجا؟
ادامه میدهد: الان به این میگویید شلوغی؟ قبل از کرونا اینجا جای سوزن انداختن نبود؛ مثلا اینجا مرکز فروش میوه و سبزی مشهد است. مردم که نمیتوانند بدون خوردوخوراک زندگی کنند. فکر ما را کردهاید که اجاره مغازه و خرج زن و بچههایمان را از کجا دربیاوریم؟ من برای همین نصف مغازه که جعبههای میوه را میگذارم، ماهی ۳میلیون اجاره میدهم. اگر نفروشیم، از کجا اجاره مغازه را بدهیم؟ قبول دارم که مردم باید فاصله را در هنگام خرید رعایت کنند، اما خب، من که نمیتوانم مجبورشان کنم فاصله را رعایت کنند. من فروشندگیام را میکنم. فرهنگ است دیگر...
خریدهای خانوادگی تعطیل شود
او حرفهایش را با استدلالی مطرح میکند که به نظرم دور از منطق نیست و میگوید: یک نگاه به میدان بینداز خانم! مشتری که برای خرید یک جعبه میوه میآید، زن و بچهاش را هم با خودش میآورد. توی صف خرید میایستند و اصلا فاصلهای را که مسئولان میگویند باید بین خریداران باشد، رعایت نمیکنند. ما که نمیتوانیم زن و بچه مردم را به میدان راه ندهیم.
با دستش سمت راست را نشان میدهد. خانمی با یک بچه در بغل و بچه دیگری که هفتهشتساله به نظر میرسد، با یک فروشنده سبزی درحال صحبت و خرید است.
از فروشنده درباره رعایت نکات بهداشتی میپرسیم. سریع به ماسکی که بهجای صورت روی گردنش مچاله شده است، اشاره میکند: اینجا به همه فروشندهها ماسک و دستکش دادهاند. الان، چون میخواستم داد بزنم، از روی صورتم برداشتم. مگر میشود با این ماسک داد زد و خریدار جذب کرد، اما میبینید که این دستکش سیاه را از صبح به دست دارم. در سوی دیگر میدان بار، با خانمی که با دو بچه خردسالش برای خرید آمده است، همکلام میشوم و او میگوید: برای خرید آمدهام. همسرم هم در محل کار است و مجبورم بچهها را با خودم بیاورم.
در قسمت دیگری از میدان، فروشنده سبزی سرش کمی خلوت شده است و تا آمدن مشتری جدید، بستههای سبزی را مرتب میکند. میان سبزیهایش و محلی که مردم میتوانند خرید کنند، هیچ خطونشانی وجود ندارد. نهتنها او بلکه در هیچجای میدان ترهبار نوغان خطونشانی برای فاصلهگذاری وجود ندارد و همه پشتبهپشت هم ایستادهاند تا خرید کنند.
مرد سبزیفروش درمورد نبود فاصله میان خریداران و فروشندگان میگوید: ما که نباید نردهگذاری کنیم. باید یک ابزار و راهکار برایش درنظر بگیرند و اجرایش کنند. مردم فقط با دستور رعایت نمیکنند. میدان بار اینجا از زمانی که ما یادمان بوده، همین شکلی بوده است و هست. اگر قرار باشد فاصلهگذاری را اجرایی کنند، باید مانند بانکها جلوی تکتک مغازهها نردهای بگذارند تا مردم بههم نزدیک نباشند.
دریغ از فاصلهگذاری!
آخر میدان بار مردی چند سینی خرما گذاشته است. او روی هرکدام از سینیهای خرمایش نایلون پلاستیکی کشیده است و یک برگه با این مضمون روی آنها نصب است: «با دستور مسئول بهداشتی از دست زدن به خرما خودداری کنید.» و این تنها تصویری است که شاید تاحدودی با معیارهای رعایت بهداشت و فاصلهگذاری تطبیق داشته باشد، آنهم در یکی از مراکز شلوغ خرید شهر که از ابتدای شیوع کرونا تاکنون، مشمول تعطیلی اصناف نبوده و همچنان مشغول خدماتدهی است.
یکی از فروشندگان، خلوتی بازار را به خانهنشینی مردم و کم شدن مصرف میوه و سبزی ارتباط میدهد و میگوید: اوضاع بازار دوهفتهای است که اصلا خوب نیست. اینجا کلیفروشی است و بیشتر مغازهداران میوه و سبزی خرید میکنند. بعضی وقتها هم مردم میوه مهمانیها و جشنهایشان را از اینجا میخرند، اما الان با آمدن کرونا، بازار جشنها و مهمانیها کساد شده است. مردم هم مثل قبل خرید نمیکنند. قبلا مغازهدارها برای مغازه خودشان، یک نیسان پر میوه و سبزی میخریدند. ما قبل از کرونا تا ظهر چند نیسان میوه میفروختیم، اما اکنون ساعت یک ظهر شده و نصف نیسان هم نفروختهایم. به مسئولان بگویید هر کاری میتوانند، انجام بدهند.
در بخش دیگری از میدان بار بهسراغ یکی دیگر از خریداران میروم و او میگوید: انتظار داشتم حالا که قرار است فاصلهگذاری رعایت شود، اینجا هم «سفتوسخت» برخورد کنند و آمدوشد فروشنده و خریدار، حداقل با رعایت مقداری بهداشت همراه باشد، اما میبینید که هیچکدام از اصول کار رعایت نمیشود.
او که یک جفت دستکش پلاستیکی به دست دارد و یک ماسک بر صورت، ادامه میدهد: هیچکس این فاصله را رعایت نمیکند. وزیر بهداشت هم اعلام کرده اگر فاصلهگذاری رعایت نشود، به روزهای سخت برمیگردیم و مجبوریم مقررات سختتری را وضع کنیم. امیدوارم با این رویه رعایت نکردن بسیاری از شهروندان، شاهد وضع مقررات سختتر نباشیم.
او درباره شیوه خریدش میگوید: کارگرِ فروشنده، میوهها را داخل پلاستیک ریخت، درحالیکه دستکش به دست و ماسک بر صورت نداشت. حتما باید این میوهها را بهطور کامل ضدعفونی کنم.
در بخش دیگری از بازار، یک فروشنده دورهگرد بدون دستکش و ماسک، لواشک بستهبندیشده میفروشد و اتفاقا مردی میانسال برای کودکش اقدام به خرید میکند!
ساعت به حدود ۱۳ رسیده است. تصویر آنچه ما میبینیم، با آنچه فروشندگان توصیف میکنند، متفاوت است. آنچه ما میبینیم، همچنان حکایت تردد و شلوغی در بازار است. ماشینها همچنان درحال ورود به میدان بار هستند.
از فاصلهگذاری اجتماعی و هوشمند هیچ خبری نیست؛ در اغلب مواقعی که بار کامیون یا وانت تخلیه میشود، کارگران دستکش و ماسک ندارند. تقریبا در هیچجای میدان آنچه بتوان از آن بهعنوان فاصلهگذاری یاد کرد، بهچشم نمیخورد. تردد خودروهای شخصی برای خرید و تردد کامیونها و کامیونتها برای تخلیه همچنان
ادامه دارد.
در هر غرفهای که میوه قیمت کمتری دارد و خردهفروشی هم میکند، صف بلندوبالایی برای خرید تشکیل شده است و بازار همچنان بدون هیچ فاصلهای میان خریدار و فروشنده، دایر است.