به گزارش شهرآرانیوز، اوایل تیرماه امسال دختر نوجوانی با مراجعه به دادسرای امور جنایی تهران در شکایتی به بازپرس عظیم سهرابی گفت: در اینستاگرام با پسری آشنا شدم که خودش را کارآفرین و مالک شرکت سرمایهگذاری معرفی کرد و گفت اگر به او پول بدهم، خیلی زود میتواند سود پولم را برگرداند. من گول او را خوردم و به آدرس دفترش در شرق تهران رفتم تا پس از بررسی اولیه با او قرارداد ببندم. اما بعد از خوردن شربتی که آورده بود دیگر چیزی به یاد ندارم و بعد خودم را کنار خیابان دیدم.
او در مورد شربت گفت: آن مرد دو شربت آورد و خودش هم از آن خورد، اما من وقتی به هوش آمدم کنار یکی از خیابانهای تهران بودم، درحالی که به من تجاوز شده بود. انگار بعد از تجاوز من را سوار ماشین و سپس در خیابان رها کرده بود.
با طرح این شکایت تحقیقات در حالی ادامه داشت که پس از مدت کوتاهی دختر دیگری با شکایتی مشابه به پلیس مراجعه کرد. این قربانی گفت: من دنبال عمل زیبایی بودم و برای پزشک ماهر در اینستاگرام میگشتم که با مردی آشنا شدم و او مرا به آدرس مطبش در شرق تهران دعوت کرد. وقتی نوشیدنی را که او تعارف کرد، خوردم، بیهوش شدم و ساعاتی بعد در حالی که مورد تجاوز قرار گرفته بودم خود را کنار خیابان یافتم.
با بررسی شکایات و آدرسی که دو دختر در اختیار بازپرس پرونده قرار داده بودند، ماموران به خانهای هدایت شدند که متعلق به یک زن بود. مالک گفت: خانه را در اختیار پسرم به نام امیر گذاشتهام تا به عنوان دفتر کار استفاده کند.
پس از شناسایی و دستگیری پسر جوان او گفتههای شاکیان را دروغ و تهمت دانست، اما مشخص شد او چند سال قبل هم به عنوان دیجی دختران را فریب داده و پس از سرقت مقرون به آزار آنها را در خیابان رها کرده بود. در پرونده قدیمی هفت فقره شکایت آدمربایی و تجاوز ثبت شده بود.
بررسی سوابق امیر حکایت از آن داشت که او با همدستی جوان دیگری این جرایم را مرتکب شده است. دو پسر جوان به گفته شاکیان بعد از فریب طعمههای خود آنها را با آبمیوه بیهوش و سپس اقدام به تجاوز کرده بودند.
یکی از شاکیان پرونده قدیمی این جوان در تشریح جزئیات ماجرا گفته بود: من در یک کلینیک تخصصی پوست کار میکردم. مدتی قبل پسر جوانی به نام امیر در فضای مجازی برایم پیام ارسال کرد و درباره کارم از من سوال پرسیده بود. پس از مدتی به من ابراز علاقه کرد و خواست تا با من قرار ملاقات بگذارد. او میگفت قصد ازدواج دارد.
دختر جوان ادامه داده بود: من با امیر قرار ملاقات گذاشتم و در غرب تهران سوار پژو ۲۰۶ او شدم. پس از طی مسافتی او از ماشین پیاده شد تا آبمیوه بخرد. او پس از چند دقیقه با دو لیوان آبمیوه برگشت. به محض اینکه آبمیوه را خوردم سرم گیج رفت و بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم متوجه شدم امیر و پسر دیگری در حال آزار و اذیت من هستند. آنها به زور رمز کارت عابربانکم را از من گرفتند و مرا از ماشین پیاده کردند. من سه روز گیج بودم و وقتی حالم بهتر شد و گوشی موبایلم را بررسی کردم متوجه شدم اثری از شماره تلفن امیر و پیامکهای او نیست.
یکی دیگر از شاکیان در مورد شکایت خود گفته بود: من با پسری که خودش را رضا معرفی کرده بود، در فضای مجازی آشنا شدم. او در اینستاگرام برایم پیام فرستاد و به من ابراز علاقه کرد. او از من خواست به دیدنش بروم. میگفت میتواند شغل مناسبی در فضای مجازی برایم پیدا کند. به همین خاطر با من قرار ملاقات گذاشت، اما وقتی به محل کار او در غرب تهران رفتم، به محض نوشیدن آبمیوه بیهوش شدم و وقتی به هوش آمدم که او و دوستش امیر مرا آزار میدادند. من بر اثر نوشیدن آبمیوه مشکوک که پزشکی قانونی اعلام کرده است حاوی هروئین بوده دچار التهاب مغزی شدهام و هنوز بعد از گذشت چند ماه از آن ماجرا دارو میخورم و وضعیت مغز و روانم به هم ریخته است.
شاکی دیگر امیر و رضا نیز گفته بود: من یک سال است ازدواج کردم و متأهل و ساکن شهرک غرب هستم. همسرم وضع مالی خوبی دارد و من به دنبال کار خانگی میگشتم تا بتوانم فعالیت اجتماعی داشته باشم. با امیر در اینستاگرام آشنا شدم و برای ملاقات کاری به دیدنش رفتم، اما او مرا با خوراندن آبمیوه مسموم بیهوش کرد. وقتی به هوش آمدم او و دوستش گفتند حق ندارم از آنها شکایت کنم. این موضوع باعث شده زندگیام از هم بپاشد و شرایط روحی بدی دارم.
پنج شاکی دیگر نیز به تشریح ماجرا پرداختند. سپس رضا که دانشجوی رشته حقوق است در جایگاه ایستاد و اتهاماتش را نپذیرفت و گفت: من به عنوان دیجی در مجالس و میهمانیها کار میکنم و هیچکدام از دختران جوان را نمیشناسم و با آنها هیچ ارتباطی نداشتهام. فقط با یکی از شاکیان تلفنی چند بار صحبت کرده بودم. آنها همگی از طریق اینستاگرام با هم دوست هستند و طبق نقشه چنین شکایتی را علیه من مطرح کردهاند تا اخاذی کنند.
این متهم ادامه داد: در خانه من مواد بیهوشی به دست نیامده و پلیس مواد بیهوشی را از خانه امیر پیدا کرده است.
پس از آن وقتی امیر روبهروی قضات ایستاد اتهاماتش را نپذیرفت و گفت: من با زور به زنان، و دختران جوان تجاوز نکردهام و هیچ اجباری در کار نبوده است. من اتهام تجاوز را قبول ندارم. من در اینستاگرام با آنها دوست بودم و آنها خودشان سر قرار میآمدند.
در نهایت دو متهم با حکم قضات دادگاه کیفری استان تهران از تجاوز تبرئه شدند، اما به خاطر آدمربایی و سرقت مقرون به آزار به ۱۰ سال حبس و شلاق و رد مال محکوم شدند. در این بین، امیر که با وثیقه سنگین آزاد شده بود فراری شد و دوستش در زندان بود تا حکم حبس و شلاق در موردش اجرا شود.
در عین حال، پرونده شعبه دوم اجرای احکام نزد دادیار رحیمی مفتوح بود تا امیر دستگیر شود که در نهایت به خاطر اتهاماتی تازه بازداشت شد.
در حال حاضر با بازداشت این متهم، به دستور بازپرس پرونده تحقیقات برای شناسایی دیگر شاکیان احتمالی ادامه دارد و پسر جوان هم در اختیار ماموران پلیس آگاهی قرار گرفته است.
منبع: سایت جنایی