به گزارش شهرآرانیوز، شاید ماجرا از اعلام نام استان خراسان رضوی و به خصوص شهر مشهد در میان پنج استان پرمصرف برق کشور شروع شده باشد؛ وقتی همه مسئولان شرکت توانیر کشور از آغاز گرمای شدید هوا و افزایش بی سابقه و رکوردزنیهای مداوم روزانه مصرف برق گفتند و راه حلی که به مدیریت مصرف برق در مراکز اداری و تجاری اشاره کرده بود، طوری که روزهای گرم تابستان را از سربگذرانیم بدون اینکه به قطعی برق فکر کنیم. هفته پیش، جلسهای در اتاق اصناف مشهد برگزار شد و خروجی اش، تصویب مصوبهای بود که اصناف را ملزم میکرد از تاریخ سوم تا بیست وسوم مرداد از ساعت ۱۳ تا ۱۷ عصر، مشمول تعطیلی باشند.
همچنین تابلوهای تبلیغاتی مانند نئون سردر و پشت شیشههای واحدهای صنفی خاموش شود. این چارهای بود که معاون حقوق عامه و پیشگیری از جرم دادستانی استان، رؤسای اتحادیهها و نمایندگان شرکت توزیع نیروی برق در آن جلسه درباره اش به اجماع رسیدند، اما این را که پس از گذشت چند روز از اعلام این مصوبه، کدام صنفها به این تعطیلی تن دادند و کدامها خودشان را به ندیدن و نشنیدن زدند، در گشتی در شهر مشاهده کردیم.
خبر این مصوبه را سیدهادی شریعت یار، معاون حفظ حقوق عامه و پیشگیری از جرم دادسرای عمومی وانقلاب مشهد، یک روز پس از آن جلسه اعلام کرد. براساس آمارهای او، «در حوزه تجاری در شهر مشهد نزدیک به ۱۰۰ مگاوات مصرف برق وجود دارد که معادل مصرف برق تمام صنایع ما در مشهد است و این مصرف بسیار زیادی محسوب میشود».
او همچنین توضیح داده بود: با توجه به کمبود برق در کشور و به منظور پیشگیری از قطعی برق واحدهای تولیدی و صنعتی و جلوگیری از گسترش قطعی برق به سایر حوزههای مصرف، در ایام اوج مصرف برق و ورود سامانه گرمایشی به کشور، همه صنوف به جز آنها که به علت شرایط خاص مستثنا شده اند، اقدام به تعطیلی واحد صنفی خود کنند. البته به گفته او، خاموش شدن تابلوی همه واحدهای صنفی بدون هیچ گونه استثنا در همان بیست روز و در همه ساعات شبانه روز، ضروری اعلام شده است.
رستورانها و واحدهای صنفی تحت نظارت اتحادیههای خواروبار، سوپرمارکت، آب میوه و بستنی، اغذیه و فست فود و نانوایی، مراکزی هستند که شامل تعطیلی چهارساعته نمیشوند.
هادی مخملی، رئیس اتاق اصناف مشهد، هم در گفتگوها بر خوش بینی به اجرای این طرح و کاهش چشمگیر مصرف برق تأکید کرده بود و همین طور درباره مجتمعهای تجاری گفته بود: مدیران مجتمعهای تجاری نیز در این زمینه توجیه شده اند و اگر این مصوبه را واحدی اجرا نکند، به دلیل اینکه مصوبه اتاق اصناف است، براساس بنده ب ماده ۳۰ با آن برخورد خواهد شد. ماده ۱۷ مقررات صنفی اذعان میکند که واحد صنفی موظف است مقررات و قوانین کشور را رعایت کند. بر این اساس، میتوانیم اخطار ماده ۲۸ بدهیم.
شنیدهها میگوید با این همه تأکید و نظارت واحد بازرسی اتاق اصناف، همه چیز باید طبق روال خودش پیش برود، اما مشاهدات ما از برخی نقاط شهر نشان میدهد پس از گذشت چهار روز، هنوز خبر این تغییر به گوش بعضیها نرسیده است.
ساعت از ۱۳:۳۰ ظهر گذشته است که گشت وگذار در خیابانها را شروع میکنیم. خیابان احمدآباد یا همان راسته موبایل فروشان، چهره متفاوتی دارد. بعضیها معلوم است همان ساعت یک کرکره را پایین کشیده اند، اما بعضی دیگر هنوز این پا و آن پا میکنند به هوای یکی دو مشتری. از زیر یکی دو مغازه که کرکرهای تا نیمه پایین آمده دارند، سرک میکشیم تا بدانیم باز هستند یا نه. اولی تمام مغازه را نشانمان میدهد که خاموش است و کیفی که دستش گرفته است تا از آنجا خارج شود و دومی میگوید فقط برای خارج کردن یکی دو مشتری معطل مانده است.
درِ رو به بولواراحمدآباد مجتمع را تا نیمه، پایین آورده اند، اما در پشتی باز است. مغازهها هنوز باز است و چراغها روشن. مشتری هم دارند. یکی از فروشندهها میگوید: ما داریم تعطیل میکنیم. همین مشتری برود، در مغازه را میبندیم؛ البته کار هر روز ما همین است؛ موقع ناهار میبندیم و میرویم خانه.
معلوم است بیراه نگفته است. تا به انتهای مجتمع برسیم، یکی یکی به سمت در خروجی میآیند. مرد میان سالی که کلید دارد، یکی از درهای خروجی را قفل میزند و منتظر دیگران میماند. آقای رجب پور، نگهبان مجتمع، میگوید: مجتمع ما نه فقط در تابستان بلکه در همه ایام سال ساعت ۱۴ تا ۱۶ تعطیل است. نه اینکه فکر کنید ابلاغی چیزی به ما اعلام شده است.
مسئولان مجتمع هم مثل دیگران از اخبار شنیده بودند و حالا یک ساعت زودتر از ساعت همیشگی، درها را میبندم تا ساعت ۵ عصر. او درباره گلایه فروشندگان از افزایش ساعت تعطیلی ادامه میدهد: معلوم است که شکایت دارند. مغازه دار دلش نمیخواهد کارش را تعطیل کند. حالا به خاطر شرایط مجتمع ما آن دو ساعت را قبول کرده بودند، اما برای بیشتر از این راضی نیستند. مغازههای حاشیه خیابان، اما راحت به کارشان ادامه میدهند. خب، این برای فروشگاه داخل مجتمع ضرر است.
چند لحظهای بیشتر طول نمیکشد که ردیف موتورهای پارک شده کوچه پشتی به سرعت کم و کمتر میشود. کمی بیشتر که بمانیم، کوچه کاملا خلوت میشود. از مجتمع که خارج میشویم، تعداد مغازههای تعطیل شده حاشیه خیابان و کوچه هم درخورتوجه است. بعضیها البته کرکره را تا نزدیکیهای زمین پایین کشیده اند و خودشان داخل مغازه هستند؛ این یعنی هم وسیله سرمایش روشن است و هم چراغ.
در ورودی آنها از کوچه پشتی است نه حاشیه خیابان؛ یک سالن بزرگ در زیرزمین که عدهای جوان پشت میزهایشان در حال تعمیر قطعات تلفن همراه هستند. یاوری کسی است که به نمایندگی از طرف بقیه صحبت میکند.
از بازدید کارکنان شرکت برق میگوید و چند تذکری که به آنها داده اند، نه تعطیلی: «اینجا دفتر خدمات پشتیبانی است. بچههای شرکت برق که آمده بودند، وضعیت را بررسی کردند و کارکنان فروش را از ساعت یک تا ۵ تعطیل کردند، اما ما را نه. فقط تذکر دادند برای مصرف برق. میبینید که چراغها یکی درمیان روشن است و میزهایی که کاری برای تعمیر ندارند، هم خاموش است.» او معتقد است شغل آنها نباید تعطیل باشد و میگوید: ما نقش احیای تلفن همراه مردم را داریم. کسی که میخواهد تلفن همراه بخرد، میتواند صبر کند تا ساعت ۵، اما آن که تلفنش آسیب دیده است و هیچ وسیله ارتباطی دیگری ندارد، نمیتواند صبر کند. ما مثل داروخانه باید باز بمانیم؛ البته ابلاغی هم درباره تعطیلی به ما اعلام نشده است.
فروشگاه بزرگ لباس زنانه حاشیه خیابان باز است. نه فقط باز بلکه هم تابلوهای بیرونش روشن است، هم همه چراغهای داخلش. دختر جوان فروشنده پشت میز نشسته است و پاسخش به همه سؤالات ما «نمی دانم» است. میگوید نمیداند طرحی اجرا شده و باید چراغها را خاموش میکرده است: «من فروشنده هستم و از این چیزها خبر ندارم. صاحب مغازه هم به من چیزی نگفته است. این چند روز هم مرخصی بودم و نمیدانم چه خبر شده است».
وقتی از او میخواهیم چراغها را خاموش کند، میگوید: چرا غها به هم متصل هستند. اگر روشنایی ویترین را خاموش کنم، اتاق پرو هم خاموش میشود.
راضی اش میکنیم تا وقتی مشتری نیامده است، چندتا از چراغها را خاموش کند. اما مطمئن نیستیم که بعد از رفتن ما دوباره آنها را روشن نکند.
کنار آن مغازه چند فروشگاه دیگر هم هست که همگی شبیه هم کیف و کفش میفروشند و باز هستند. این یکی مشتری هم دارد، آن هم در ساعت ۳ عصر، یعنی دو ساعت بعد از اعلام زمان تعطیلی. مرد جوان اگرچه اطلاعی از خاموشی برق و تعطیلی اصناف ندارد، میگوید اغلب همین ساعات، کار را تعطیل میکنند: «شما هم نمیآمدید، ما هر روز از ساعت ۲ به بعد چراغ ویترین را خاموش میکنیم. چون مشتری نداریم، نورها را کم میکنیم. من که شاگرد مغازه هستم و از جزئیات تعطیلی خبر نداشتم، اما فکر نمیکنم صاحب مغازه راضی بشود که تعطیل کند. اینجا راسته بازار در روزهای تاسوعا و عاشورا هم تعطیل نیست. مسافر و زائر میآید و صاحب مغازه از فروشش نمیگذرد».
این مغازهها نه در کوچه پس کوچههای شهر هستند نه در پایین شهر. در مرکز شهر قرار گرفته اند که اگر بازرس و ناظری برای رسیدن به هر مکان دیگری از آنجا عبور کرده باشد، آنها را خواهد دید. عجیب است که بعد از چند روز به چشم ما آمدند، اما به چشم بازرس نیامدند!
مسیرمان را ادامه میدهیم. چراغ فروشگاه محصولات چرم، روشن است و درهایش باز. این یکی اتفاقا مالک دارد؛ نه یک نفر بلکه دوتا. هردو از مصوبه اعلام شده اظهار بی اطلاعی میکنند. وقتی میپرسیم در اخبار نشنیدید، یکی شان میگوید چه کسی اخبار گوش میکند؟ دیگری حتی شنیدن از رسانههای دیگر را هم انکار میکند. اما بعد از توضیح میشنویم که اگر میدانستند هم رعایت نمیکردند.
یک نفر از آنها میگوید: کاسبی مان از ۱۰ صبح شروع میشود تا ۱۱ شب و هنوز اجاره مغازه را درنمی آوریم، آن وقت شما میگویید چهار ساعت تعطیل کن؟ اگر دو ساعت کار نکنیم، هم کلی ضرر میکنیم. میدانید اجاره این مغازه روزی ۷ تا ۸ میلیون تومان است. ما ظهرها هم خانه نمیرویم، شاید یک مشتری بیاید برای تأمین اجاره همان روز.
دیگری حرفش را پی میگیرد: «از پارسال تا امروز اجاره مغازه صدردرصد افزایش پیدا کرده است. به اضافه هزینه برق و دستمزد فروشنده و همه چیز. حالا میگویند مغازه را ببند؟ من یک ساعت هم نمیتوانم تعطیل کنم. هیچ کس به ما پیامک نداده که تعطیل کنید. الان مجتمع الماس شرق باز است، فقط به فروشندهها گفته اند بیست روز مصرف برق را کم کنید، آن وقت چطور به ما میگویند تعطیل کن؟».
بالاخره پس از گله و شکایت بسیار راضی میشوند که تا میتوانند، چراغهای مغازه را خاموش کنند، اما بستن در را نمیپذیرند، حتی اگر به قیمت جریمه یا پلمب احتمالی باشد.
در مسیر بولوار معلم و امامت هم همه جور فروشگاهی هست. یک فروشگاه لباس بچه را انتخاب میکنیم که ساعت ۱۵:۳۰ عصر باز است. فروشنده تنها نشسته است و چشمش به در مغازه است. اشکیانی در پاسخ به اینکه آیا نمیداند از ساعت یک باید مغازه را تعطیل میکرده است، میگوید: ساعت ۱۱ همین امروز برایم از اتحادیه پیامک آمد که تعطیل کنید. من هم منتظر فروشنده شیفت عصر هستم؛ چون نمیتوانستم به او خبر بدهم که نیاید. در حالت عادی، روزها یکسره باز هستیم، اما حالا باید تعطیل کنیم.
چراغها را نشانمان میدهد که اغلب سوخته اند و اگر باقی مانده را خاموش کند، مغازه تاریک میشود. به نظر میرسد امروز را هم به همین منوال سپری خواهد کرد و روزهای آینده بستگی دارد به اصرار اتحادیه شان.
فروشگاه دیگر مغازه سفال و صنایع دستی است. فروشنده، معطل دو خانم است که مغازه را ببندد. نیمی از چراغها را هم خاموش کرده است. اگرچه به قول خودش روال مغازه همیشه تعطیلی در این ساعات روز بوده است، تأکید میکند اتحادیه شان که زیرمجموعه صنایع دستی است، تا این لحظه هیچ پیام یا هشداری به آنها نداده است.
میوه فروشیها اگرچه مشمول تعطیلی عصرانه نیستند، گویا از آنها نیز خواسته شده است که روشنایی مغازه و به عبارتی مصرف برق خود را کم کنند. هرچند که همین درخواست هم به بهانه بی خبری در برخی از این مغازه ها، نصفه ونیمه اجابت میشود. اینجا راسته بولوار دانشجوست.
یکی از میوه فروشیهایی که سر می زنیم، چراغهای مغازه را خاموش کرده است و میگوید که بازرس شرکت برق از آنها خواسته است مصرف خود را در این روزها کاهش دهند و اگر این کار را نکنند، جریمه میشوند، با این حال صاحب میوه فروشی دیگری که فقط چند مغازه با قبلی فاصله دارد، پرنور است و در پاسخ به سؤالمان درباره اینکه ابلاغی درباره کاهش مصرف برق دریافت کرده است یا نه، میگوید که اطلاعی از این مسئله ندارد و ابلاغی دریافت نکرده اند.
گشت وگذارمان را در تاریکی هوا هم ادامه میدهیم. ساعت حدود ۱۹:۳۰ است و فروشگاههای راسته بازار خیابان شهیدمفتح همه باز هستند؛ اگرچه در این ساعت انتظار نمیرود تعطیل باشند، اما از کم کردن چراغهای داخل مغازه و تابلوهایی که پس از ابلاغ اخیر باید خاموش باشند، خبری نیست.
همین روند را در راسته مانتوفروشهای خیابان ایثار هم به چشم میبینیم. شاید در میان همه آن فروشگاهها یکی دو فروشگاه این ابلاغ را کمی جدی گرفته باشند، اما درمجموع وضعیت انگار عادی است؛ مثل همه روزهای دیگر سال. در خیابان پنجتن و فروشگاه هایش هم وضعیت به همین منوال است و فروشندهها از ماجرای تعطیلی و الزام خاموشی تابلوها ابراز بی اطلاعی میکنند.
به فروشگاههای بسیار دیگری هم سرمی زنیم. خیلیها تابلوی روشن دارند و در باز. اغلب میگویند شاگرد مغازه هستند و اطلاعی از ماجرا ندارند. اگر حرفشان درست باشد، یعنی مالکان فروشگاه در زمانی که حضور ندارند، خیالشان از بابت رعایت نکردن هر قانونی راحت است. هرچه باشد، بر گردن فروشنده است. نکته دوم، تعلل اتحادیهها در ابلاغ موضوع است. بالاخره اگر جدیتی در ابلاغ باشد، پاسخ بهتری میدهند. هرچند که تعطیلی اصناف به اقتصاد آنان لطمه خواهد زد و شاید برخی سهل انگاریها هم ناشی از همین موضوع باشد.