بازگشت آقاسی به تمرینات آبی‌ها پخش زنده بازی برنتفورد مقابل منچستریونایتد (۵ مهر ۱۴۰۴) + تماشای آنلاین پخش زنده بازی لیورپول و کریستال‌پالاس (۵ مهر ۱۴۰۴) + تماشای آنلاین خطیبی در آستانه جدایی از مس پخش زنده بازی منچسترسیتی و برنلی (۵ مهر ۱۴۰۴) + تماشای آنلاین پخش زنده بازی رئال مادرید و اتلتیکومادرید (۵ مهر ۱۴۰۴) + تماشای آنلاین درخواست ایران برای تعلیق عضویت رژیم صهیونیستی در کمیته بین‌المللی پارالمپیک ولاهوویچ در آستانه جدایی از بانوی پیر! بنزما دوباره شاگرد مورینیو می‌شود حیدریان، جدی‌ترین گزینه نیمکت استقلال نازون ۲۷۰ دقیقه در حسرت گلزنی تمجید متفاوت آموریم از ستاره جدید تیمش | امبومو می‌تواند رهبر جدید یونایتد باشد داستان تکرار هندی‌ها برای سفر به ایران | ۳ امتیاز آسیایی در جیب سپاهان؟ آمار و ارقام به‌ضرر پرسپولیس | تاریخ می‌گوید پرسپولیس قهرمان نمی‌شود! والیبال قهرمانی جهان ۲۰۲۵ | جمهوری‌چک مقابل بلغارستان سر خم کرد پیش‌بینی اوپتا از دربی بزرگ مادرید | ژابی آلونسو تاریخ‌ساز می‌شود وضعیت نگران‌کننده لیگ برتر ایران | تساوی‌های بی‌رمق و نبود رقابت واقعی! تاریخ و ساعت بازی منچستریونایتد و برنتفورد | برنتفورد، هدف آشنای امبومو ساپینتو بی صبرانه در انتظار بازگشت آشورماتوف چرا پرسپولیس از خرید جمال لوئیس، بازیکن سابق نیوکاسل منصرف شد؟
سرخط خبرها

خاطرات تلخ شاهرخ بیانی از مادرش

  • کد خبر: ۲۴۴۰۵۶
  • ۱۹ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۸:۲۰
خاطرات تلخ شاهرخ بیانی از مادرش
شاهر بیانی، پیشکسوت باشگاه استقلال و بازیکن سابق تیم ملی درباره مادرش که تازه به رحمت خدا رفته، حرف‌های جالبی به زبان آورده است.
رضا حمیدی
خبرنگار رضا حمیدی

گروه ورزش|شهرآرانیوز، شاهرخ بیانی، پیشکسوت استقلال و تیم ملی فوتبال ایران درباره مادرش که تازه به دیار باقی شتافته این جملات را به زبان آورده است: «مادر من مثل تمام مادارن سرزمینم بسیار فداکار بود. زمانی که ما فوتبال مان را شروع کردیم مثل آلان امکانات نبود. حمام نداشتیم، لباسشویی نداشتیم و مادرمان در سرمای زمستان لباس‌های گلی و کثیف ما را در تشت می‌شست و روی بخاری‌های نفتی خشک می‌کرد. من می‌خواهم برای اولینمرتبه به یک موضوع مهم اشاره کنم.» بیانی درباره یک خاطره از مادرش گفت: «من جوانان استقلال بودم و از ترس پدرم نمی‌گفتیم که فوتبال بازی می‌کنیم. آقای جکیچ مربی وقت استقلال تو یک روز برفی برای تماشای تمرین ما آمد انتخابم کرد و وگفت از فردا بیا سرتمرین بزرگسالان. من باورم نمی‌شد و قبل از تمرین باید می‌رفتم به دفتر مرکزی باشگاه برای عقد قرارداد. اما کی جرات می‌کرد به بابام بگوید. بنده خدا مادرم آمد و من در حضور خدابیامرز منصورخان قراردادم را به مبلغ ۷۰۰ تومان امضا کردم.


بیانی در ادامه صحبت‌های خود گفت: «بعد از عید امسال بود که مادرم متوجه کمردرد شدید من شد و به ساری آمد و دو ماه این جا بود. انگار قسمت بود که این ماه‌های آخر را کنار هم باشیم و تمام ۵۰ سال گذشته را مرور کنیم. خدا بیامرز من را طور خاصی دوست داشت و همیشه می‌گفت شاهرخ «گلِ محمدی» من است. مادرم همیشه ساعت ۱۱ شب می‌خوابید، اما آخرین شبی که قرار بود همراه تیم نساجی به ترکیه بروم تا ساعت ۲ و نیم شب بیدار ماند و می‌گفت باید تو را از زیر قرآن رد کنم. قرار بود وقتی برمی گردم همدیگر را باز ببنیم که قسمت نشد، افسوس. اما راضی ایم به رضای خدا و شاکریم که مادرم با عزت رفت و سربار کسی نبود. در همان مسجدی هم مراسم گرفتیم که دوست داشت.»


 

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->