هیچ دستگاهی حق و اجازه لغو کنسرت را ندارد | صداوسیما باید همه سازهای موسیقی را نشان دهد گریم متفاوت «محسن قصابیان» در «رویای نیمه شب» + عکس «لالایی» عمو پورنگ در شبکه نمایش خانگی + زمان پخش اعلام مرگ «کوری یوئن» کارگردان معروف پس از ۲ سال + علت فوت عضو هیئت‌مدیره خانه مطبوعات خراسان‌رضوی: بايد برای بیمه خبرنگاران حق‌التأليف چاره‌اندیشی کرد | خبرنگاران باید با ۲۰ سال سابقه، مطابق قانون بازنشسته شوند برگزاری سومین همایش بزرگ روز جهانی عکس در مشهد + جزئیات اکران «مهمانی سایه‌ها» در گروه سینمایی هنر و تجربه جایزه جشنواره عکاسی DFA کرواسی در دستان «مهدی آشنا» «کمیته مجازات» علی حاتمی در تلویزیون + زمان پخش بازیگر نقش «آنتونی بوردین» انتخاب شد انتصاب مدیران پنج بخش جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر + اسامی خانه سرمایه‌گذاران شبکه نمایش‌خانگی ایران تأسیس شد تندیسی از یک سینماگر | یادی از علی حاتمی، نویسنده و کارگردان مشهور ایرانی به بهانه زادروزش «سیل» از کشور لتونی به اسکار رفت فصل سوم «دوقلوها» علی فروتن در راه است نامه‌ای به رئیس‌جمهور برای مطالبات خبرنگاران و روزنامه‌نگاران ایران «خانه شیشه‌ای» در راه سینما + زمان اکران زن ۸۰ ساله یهودی که سوژه فیلم جدید «بهروز افخمی» شده است حرف‌های تلخ و شیرین رئیس سازمان سینمایی در جمع خبرنگاران
سرخط خبرها

نگاهی به فیلم سارو (loin 2015) | درباب گم شدن و بازگشت به خانه

  • کد خبر: ۲۴۴۵۰۹
  • ۲۲ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۹:۴۳
نگاهی به فیلم سارو (loin 2015) | درباب گم شدن و بازگشت به خانه
بازگشت به خانه، مثل برگشتن به بطن مادرست، با هویتی غریب. جوری که دیگر انگار نه با کسی خرده‌برده‌ای داری و نه حتی دلبسته‌ احدی هستی جز مادر و پدرت.

به گزارش شهرآرانیوز، در سی‌وچند سالگی، وقتی بنا به دلیلی، تنها، پایت به خانه پدری‌ات می‌رسد، احساس می‌کنی گمشده‌ای را پیدا کردی، و لابد حالا دیگر جهان کوچکت، همان اتاق کوچک توست؛ و اگرچه آدمیزاد به بلوغ رسیده پا به جهان‌های زیادی گذاشته، اما جهانِ شناخته‌شده کودکی، تا همیشه با انسان عجین است.

یادداشتی بر فیلم سارو (loin 2015) | درباب گم شدن و بازگشت به خانه

و حالا انسان بالغی هستی که در موقعیت‌های در حال احتضارت، خسته از طغیان احساساتت، رنج‌ها و مصائب ریز و درشتت، نرسیدین‌ها و رسیدن‌های عبس که به هیچ‌وجه من‌الوجوه دیگر نمی‌توانی مقصر اصلی این رنج و یا سرکوب احساسات را به پای کسی بنویسی، جز خودت. مغموم و دل‌شکسته باز از هر کرانه، هرسو یک بار دیگر برمی‌گردی به جهان کوچکت، به اتاقت، خانه‌ات، شهر یا دیار کوچکت و مادرت.

 آن بطن ساکنِ دریا مانندی که جز خودت و زُهدانش هیچ کسی نمی‌فهمدتان. آن را جور دیگر می‌یابی و مثل بندنافی، هر چند موقتی خود را وصله می‌کنی به آن‌ها، به اشیاء باقی‌مانده، در و دیواری که گواه کودکی‌ات باشد و هویتت را از ازل تایید کند، پناه می‌بری بهشان.

آن‌وقت است که درست همان‌جا نام و نشانت، هستی‌ات و تمام آن‌چیزی که بی‌منت به لب گور رسانده‌ات، اگرچه گاه خوره‌ جانت شده و گاه مثل چاکری تو را به عرش رسانده، در مقابلت احضار می‌شود. چنان لخت و عریان که با هیچ جامه و بزکی نمی‌شود آن را پوشاند. چرا که آن‌جا خانه‌ توست. آنجا سیاره کوچک توست. پناهگاه امن کودکی‌ات و آن صورت، صورت بی‌نقاب توست.

فیلم «سارو» به کارگردانی «گارت دیویس» برگرفته از کتاب خاطرات «راه طولانی خانه» نوشته «سو بریرلی» است که نامزد بهترین فیلم اسکار ۲۰۱۷ شد. 

یادداشتی بر فیلم سارو (loin 2015) | درباب گم شدن و بازگشت به خانه

این فیلم داستان زندگینامه‌ی ساده، اما تکان‌دهنده و زیبای پسر هندی گم‌شده در جستجوی خانواده‌اش است؛ مساله گم‌شدگی و بازگشت به خانه باصورت مساله‌ای ظاهرا ساده.

در نیمی از فیلم با بازیگری خردسال «سانی پاوار» و تصویر‌هایی از طبیعت، با الهام از نشانه‌های طبیعی، مانند غروب و طلوع زندگی، قدرت طبیعت و مصائب زندگی، فقر، گرسنگی، همه و همه را با تصاویر و قدرت فیلمبرداری بالابه تصویر کشیده شده است.

«گارت دیویس» در اولین تجربه کارگردانی‌اش توانست فیلم را تا نیمه بصورت مستند با دیالوگ‌های هرچند کوتاه برساند و بعد از آن‌جا که دیگر شخصیت اصلی فیلم جوان و برومند می‌شود و با بازی بازیگران توانمندی همچون «دو پتل» در کنار «نیکول کیدمن» آن را تا سرحد فیلم‌هایی با تعلیق و کشش بالا رساند.

 جوری که آدم به این فکر می‌کند که عجیب این‌که گاه «خانه» می‌تواند کوچک، حتی پلشت باشد، اما هر کسی که عشقی نصیبش شده باز دوباره به آن اتاق کوچک غریبش برمی‌گردد؛ حتی در خواب، یا در بیداری‌اش.

سارو، با بازی «سانی پاوار» از میان ۴ هزار کودکی که برای این نقش تست دادند و بازیگری «دو پتل» در بزرگسالی، آن پسرک کارتن‌خوابِ گم‌شده هندی که تا مرز گدایی و فقر بی‌حد از روستای خودش کیلومتر‌ها دور افتاد و باز در نهایت در اوج رفاه در بزرگسالی آن هم در استرالیا با یادآوری خاطرات و وجدان همیشه هوشیارش به خانه برگشت.

 فیلمی که محال است با دیدن صحنه‌هایی از آن، آدم را یاد خانه و شهر کودکی‌اش نیندازد. چرا که عاقبت عشق آدم را باز به خانه برمی‌گرداند حتی برای لحظه‌ای.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->