معرفی ۲ ویتامین که به کاهش وزن کمک می کنند غذا‌های کنسروی در چه شرایطی کشنده هستند؟ حکم ریاست ۱۸ دانشگاه کشور تأیید شد افزایش ۵۰ درصدی حقوق بازنشستگان کشوری در سال ۱۴۰۴ | نحوه اجرای متناسب‌سازی در سال آینده چگونه است؟ نفوذ سامانه بارشی از غرب کشور از جمعه | آلودگی شدید هوای مشهد و ۹ شهر دیگر (۳ دی ۱۴۰۳) وزارت بهداشت: مردم هنگام آلودگی هوا در فضای باز تردد نکنند یک سرماخوردگی ساده با درمان میلیونی! «جنین» غیر از خدا پناهی ندارد وضعیت ارز دارو در سال ۱۴۰۴ چگونه خواهد بود؟ هشدار هواشناسی درباره آلودگی هوای مشهد در روز‌های دوشنبه و سه‌شنبه (۳ و ۴ دی ۱۴۰۳) سهم مردم از هزینه‌های درمان بین ۳۰ تا ۵۰ درصد است | بدهی ۹۴ هزار میلیارد تومانی وزارت بهداشت زن معتاد مدعی شد: قابله نوزادم را بعد زایمان دزدید «فاطمه» و «زهرا» پرتعدادترین نام دختران در ایران در حادثه سقوط هواپیما گردشگری در برزیل ۹ نفر کشته شدند+تصویر نابینایی ۹ نفر در بیمارستان چشم‌پزشکی نگاه| سه نفر از کادر درمان تعلیق شدند نشست «نقش قانون عفاف و حجاب در پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی» در مشهد برگزار شد حجاب یک مسئله تمدنی و وجه تمایز ما با دنیای غرب است روماتیسم مفصلی ریسک بیماری‌های قلبی را افزایش می‌دهد معاون دادستان مرکز خراسان رضوی: بیش از ۵۰ درصد طلاق‌ها ناشی از بی‌حجابی و بی‌بندوباری است ۱۵۰ دستگاه تلفن همراه سرقتی در مشهد کشف شد (۲ دی ۱۴۰۳) حق حبس در نکاح چیست و چه آثاری دارد؟ اصول رانندگی در زمان یخبندان و لغزندگی جاده | لغزندگی و رانندگی سقوط مرگبار بالگرد آمبولانس در ترکیه + فیلم عذرخواهی رئیس سازمان نظام پزشکی درخصوص حادثه نابیناشدن ۹ نفر در بیمارستانی در تهران تعداد پشت‌نوبتی‌های جهیزیه به صفر خواهد رسید مدارس کردستان فردا (۳ دی ۱۴۰۳) حضوری است آسیب‌دیدگان اجتماعی بیمه سلامت می‌شوند سالمندشدن جمعیت چه مشکلاتی به دنبال دارد؟ آیا خیار‌های توخالی برای خوردن بی‌خطر هستند؟ کمبود مدرسه در خیابان شهید آرمون مشهد و اطراف آن همچنان پابرجاست | روزنه‌های امید برای حل مشکل کمبود مدرسه هشدار سطح نارنجی سازمان هواشناسی برای مشهد و ۸ کلانشهر دیگر (۲ دی ۱۴۰۳) چگونه از کلاهبرداری‌ در خرید و فروش طلای آنلاین جلوگیری کنیم؟
سرخط خبرها

سرقت‌های سریالی ۲ رقیب عشقی

  • کد خبر: ۲۴۵۷۱
  • ۰۲ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۶:۳۳
سرقت‌های سریالی ۲ رقیب عشقی
۲ رقیب عشقی که بر سر دختری به جان هم افتاده بودند، وقتی متوجه شدند که دختر جوان سر هر دوی آنها کلاه گذاشته است با هم دوست شدند و این دوستی شروع سرقت‌های سریالی آنان شد.

به‌گزارش شهرآرانیوز، چند روز قبل مأموران پلیس هنگام گشت‌زنی در یکی از خیابان‌های شمال تهران به ۲پسر جوان که رفتارهای مرموزی داشتند مشکوک شدند. یکی از آنها داخل خودروی پژویی در حال بررسی داشبورد و زیر صندلی‌ها بود و دیگری بیرون از خودرو ایستاده و اطراف را می‌پایید. کمی جلوتر یک خودروی پراید نیز پارک شده بود که در آن باز بود و به‌نظر می‌رسید متعلق به ۲ مرد مشکوک است.
ماموران که از دور آنها را زیرنظر داشتند به بررسی شماره پلاک خودروی پراید پرداختند و مشخص شد که این خودرو سرقتی است. حالا شکی وجود نداشت که ۲ مرد مشکوک سارق بوده و در حال دزدیدن لوازم خودروی پژویی هستند که کنار خیابان پارک شده بود. لحظاتی بعد سارقان از داخل پژو، وسایلی برداشتند و داخل پراید سرقتی گذاشتند. درست در همان لحظه مأموران عملیات دستگیری را شروع کردند اما دزدان به محض دیدن پلیس سوار بر پراید شدند و گریختند.

تعقیب و گریز
ماموران گشت پلیس به تعقیب خودروی پراید سرقتی پرداختند و دزدان نیز سعی داشتند با سرعت بالا و حرکات مارپیچ از دست پلیس فرار کنند. آنها اما موفق نشدند و درست زمانی که قصد داشتند وارد بزرگراه شوند مأموران مقابل آنها پیچیدند و مانع فرارشان شدند. عملیات تعقیب و گریز سرانجام با بازداشت دزدان به پایان رسید و هر ۲ سارق برای انجام تحقیقات بیشتر به اداره آگاهی تهران انتقال یافتند.
۲ سارق دستگیر شده در بازجویی‌ها به سرقت خودرو و لوازم ماشین اقرار کردند. شگردشان این بود که ابتدا خودرویی سرقت می‌کردند و با ماشین سرقتی در نیمه‌های شب به خیابان‌های شمال و شمال‌غرب تهران می‌رفتند. آنها سپس در خودروهای پراید و پژو را باز و اقدام به سرقت لوازم داخل آن می‌کردند. پس از سرقت نیز ماشین سرقتی را در خیابان رها می‌کردند و دوباره سراغ ماشین دیگری می‌رفتند. دزدان اقرار کردند، اموال سرقتی را به مالخران می‌فروختند که تلاش برای شناسایی و بازداشت مالخران ادامه دارد. از سوی دیگر با دستور دادیار دادسرای ویژه سرقت، متهمان برای انجام تحقیقات بیشتر و شناسایی جرایم احتمالی دیگر در اختیار مأموران اداره آگاهی تهران قرار گرفتند و در بازجویی از آنها بود که معلوم شد پشت‌پرده این سرقت‌های سریالی، یک رقابت عشقی و دختری جوان بوده است.


گفت‌وگو با متهم

سهیل یکی از سارقان که سابقه‌دار است و چند وقت قبل از زندان آزاد شده، از ماجرای عشقش به دختر جوان و ورودش به باند سرقت می‌گوید.

از آن دختر بگو؟
فکر می‌کردم عاشقم است. فکر می‌کردم مرا دوست دارد اما تصورم اشتباه بود. او دختری فریبکار بود که اصلا نمی‌فهمید عشق یعنی چه. حتی سر قول خودش هم نماند. به‌خاطر او دست به اشتباهی بزرگ زدم که مسیر زندگی‌ام تغییر کرد.
یعنی به‌خاطر او دزد شدی؟
بله. چون می‌خواستم هرچه او می‌خواهد برایش فراهم کنم. نمی‌خواستم حسرت به دلش بماند. می‌خواستم او را خوشبخت کنم، اما خودم را بدبخت کردم.
چطور با او آشنا شدی؟
حدود دو سال و نیم قبل در یک پارتی شبانه با نسترن دوست شدم. ارتباط ما ادامه داشت تا اینکه به‌خودم آمدم ودیدم عاشق و دلباخته‌اش شده‌ام. همه آرزویم ازدواج با نسترن بود و از او خواستگاری کردم. او جواب مثبت داد اما من برای تشکیل یک زندگی خوب پولی نداشتم. از سوی دیگر نسترن مدام برایم از خواستگارهای دیگرش تعریف می‌کرد. نمی‌خواستم کم بیاورم و در فکر ساختن یک زندگی خوب بودم اما حقوقم کفاف نمی‌داد. فروشنده یک مغازه بودم و در نهایت افتادم در کار خلاف و زندان هم رفتم.
چند وقت زندان بودی؟
حدود  ۲ سال.
شگردت چه بود؟
زورگیری می‌کردم. با یک خلافکار آشنا شدم که او پیشنهاد دزدی داد. پول خوبی گیرم آمد و برای اینکه خودی نشان دهم برای نسترن ماشین و گوشی خریدم اما در نهایت دستگیر شدم. وقتی به زندان افتادم با نسترن تماس گرفتم همه‌‌چیز را برایش توضیح دادم. از او خواستم ماشین را بفروشد تا پول مالباخته‌ها را بدهم اما قبول نکرد. این آخرین تماسم با نسترن بود. بعد از آن دیگر جواب تماس هایم را نداد.
بعد چه شد؟
۲ سال بعد آزاد شدم و به سراغ نسترن رفتم. متوجه شدم او با جوانی به نام سامان دوست شده است. از او کینه به دل گرفتم و به سراغ سامان رفتم تا حقایق را به او بگویم اما با او درگیر شدم. سامان رقیب عشقی‌ام بود و با او قرار دعوا گذاشتم. همدیگر را تا حد مرگ کتک زدیم و زخمی شدیم. اما بعد از آن با سامان دوست شدم و او تبدیل به یکی از بهترین رفقایم شد.
مگر چه اتفاقی افتاد؟
راستش معلوم شد نسترن سر او را هم کلاه گذاشته است. یک روز که در قهوه خانه بودم سامان به سراغم آمد. خیلی به‌هم ریخته بود. می‌گفت نسترن نامزد کرده است. از سامان هم میلیون‌ها تومان پول گرفته بود اما بعد با مردی پولدار ازدواج کرده بود. حالا سامان هم مانند من یک شکست خورده بود. چون سرنوشتش شبیه من بود و هر ۲ از یک نفر زخم خورده بودیم. این شد که فکر انتقام به سرمان زد.
انتقام با سرقت؟
قرار نبود سرقت کنیم. یعنی قرار بود دزدی کنیم اما از نامزد نسترن. در مدتی که زندان بودم از زندانیان دیگر یاد گرفته بودم که در ماشین پراید و پژو را باز کنم. این شد که تصمیم گرفتیم خودروی نامزد نسترن را سرقت کنیم و هرچه داخل آن بود را بدزدیم. نقشه را اجرا کردیم و با چاقو و قمه، به ماشین رقیب آسیب زدیم و بعد آن را رها کردیم. بعد از آن دیگر امیدی به زندگی نداشتیم و تصمیم گرفتیم با هم سرقت کنیم. چون سامان میلیون‌ها تومان خرج نسترن کرده و به عالم و آدم بدهکار بود و باید بدهی‌اش را پرداخت می‌کرد.
چند مورد سرقت انجام دادید؟
تازه شروع کرده بودیم، هنوز دو‌ماه نشده است. شاید ۱۰ یا ۱۵ مورد. 
با اموال سرقتی چه می‌کردید؟
به مالخر‌ها می‌فروختیم. من که ردمال داشتم از پرونده قبلی، سامان هم بدهکار بود تا اینکه در نهایت گیر افتادیم و حالا باید باردیگر به زندان بروم. از زندگی در زندان متنفرم چون هر یک روز آن برایم یک سال می‌گذرد.

منبع: همشهری

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->