اول/ رقابتهای لیگبرتر فوتبال از دو هفته پیش آغاز شده و موضوعاتی که نقل محافل این روزهای فوتبال ایران شده، یکی آمادهنبودن ورزشگاههاست و دیگری کمکداور ویدئویی یا همان وار معروف و جنجالی؛ دو مسئله مهم که در حال تبدیلشدن به معضل برای فوتبالی است که بیقاعده و بینظم رشد کرده است و هیچ ساختار مشخص و منظمی ندارد. وسط این هیاهو، چیزی که مثل خاری به چشم فوتبالدوستان مشهدی نشسته، دیدن پیراهن این فصل تیم فوتبال سپاهان است؛ پیراهنی که رویش تبلیغ یک شرکت نوشابهسازی معروف مشهدی دیده میشود.
دوم/ سپاهان اولینبار نیست که از نعمت بذل و بخشش کارخانجات خراسانی بهرهمند میشود. چند سال پیش و درحالیکه تیمهای پدیده و سیاهجامگان از مشهد در لیگبرتر حضور داشتند و دست بر قضا وضع مالیشان هم خوب نبود، تبلیغات یک ابرکارخانه ثروتمند خراسانی روی پیراهن این تیم زده میشد. این تبلیغ چند هفته بعد از روی پیراهن سپاهانیها محو شد، اما برای خیلیها سؤال بود که چرا این مجموعه خصوصی پولی را که بابت این کار به سپاهان داده، به تیم استان خودش نداده است؟! سپاهانی که مثل دو تیم خراسانی در همین لیگبرتر بازی میکرد و با اینکه از نظر توان مالی تفاوت آشکاری با آنها داشت، در سطح بالاتر یا پرمخاطبتری قرار نداشت و همان لیگبرتری بازی میکرد که پدیده و سیاهجامگان هم در آن حاضر بودند. کمی پیش از آن سال یک شرکت معروف مشهدی هم بود که چندینسال اسپانسر پیراهن داوران بود، اما سمت تیمهای مشهدی (ابومسلم و پیام محبوب، نه پدیده و سیاهجامگان نوپا) نیامد که نیامد!
سوم/ اینکه یک شرکت یا کارخانه تصمیم بگیرد روی پیراهن تیمی تبلیغ کند، ایرادی ندارد، اما اینکه آب باشد و تیمم شود، جای سؤال و تعجب است. این از غریبهپرستی ما مشهدیهاست یا از بیاعتمادی خانمانسوزی که به هم داریم؟ هرچه هست خیلی درد دارد دیدن این صحنهها، آن هم در جایی که خود فوتبال خراسان هیچ سهمی از سطح اول، دوم، و حتی سوم فوتبال کشور ندارد؛ فوتبالی که مسئولان ورزشی و غیرورزشی آن فقط همین امسال کلی شعار و وعده برای بازگشت خراسان به لیگبرتر دادند، اما در عمل نتوانستند هیچ کاری کنند. در استانی پهناور که صنایع قدرتمندی دارد و یک نمونه آن برای تبلیغدادن روی پیراهن یک تیم شهرستانی (نه دو تیم معروف پایتخت) خدا میداند چقدر پول داده است، چرا میگویند هیچ پولی و هیچ حامی مالی نیست؟
چهارم/ امتیاز نماینده فوتسال بانوان استان در لیگبرتر در حال انتقال و فروش به یک شهر دیگر است، آن هم بهعلت نداشتن ۷۰۰ میلیون تومان بودجه ناقابل که برای یک رستوران نهچندان معروف هم مبلغی نیست، چه برسد به فهرست بیشمار کارخانجات و صنایع مشهدی و خراسانی؛ مبلغی که بهجرئت میتوان گفت یکصدم هزینهای نیست که آن شرکت داده است تا اسمش روی پیراهن تیم شهر اصفهان بخورد. یک جای کار دارد میلنگد. نمیشود که بهعلت بیپولی چرخ فوتبال خراسان از کار افتاده باشد، تیمهای والیبال و بسکتبالمان در آستانه فروپاشی و کنارهگیری از لیگبرتر باشند، فوتسالمان هر روز تهدید به خداحافظی کند، اما از این طرف کارخانهدارهای ما پول به جیب تیمهای دیگر بریزند و برای آنها نوشابه باز کنند!
پنجم/ جز تأسف و تعجب هیچ حرفی نمیماند برای استانی که دو ورزشگاه مجهز و مرتب دارد، این همه صنایع مهم و علاقهمند به ورزش دارد، از تاریخ و پیشینه قوی و جایگاه اجتماعی قدرتمند برخوردار است، اما جایی در بین برترینهای فوتبال کشور ندارد! هرچیزی که لازم است، اینجا هست برای بهترین سطح تیمداری، اما اینکه نیست و نمیشود فقط به یک چیز برمیگردد؛ مسئولانی که نمیتوانند یا نمیخواهند که بتوانند!