«پردیس تئاتر مستقل مشهد»؛ زمانی که برای نخستینبار این نام را شنیدم، چند واژه جدا از هم بودند که با مکث به هم متصل میشدند. حتی میشد ترکیب کلمات را به هم زد و عنوان جدیدی از آن ساخت.
گاهی به این فکر میکردم که شاید بد نبود یک اسم تکواژهای یا نهایتاً دوواژهای برای این مجموعه خصوصی انتخاب میشد اما...
بگذارید یک پرانتز باز کنم و خیلی خلاصه درباره وضعیت این روزهای پردیس تئاتر مستقل مشهد بگویم که نخستین مرکز تخصصی تئاتر در شرق کشور است که عنوان «مجموعه خصوصی تئاتر» را در مشهد جاانداخت و حالا به دلیل مسائل مالی، روی خط تعطیلی قرار گرفته و قیمتهای نجومی رهنواجاره کمر این مجموعه را خم کرده است.
انتشار این اخبار و واکنشهای گسترده هنرمندان به این مسئله، بار دیگر مرا به یاد اسم این مجموعه انداخت که در ابتدا به نظرم طولانی میآمد، اما الان که فکر میکنم میبینم این واژهها چقدر یکدست کنار هم آرام گرفتهاند.
حالا به جای اینکه به ترکیب واژهها فکر کنم، یک مکان در ذهنم شکل میگیرد با دیوارنوشتههایی زیبا و چراغی که سردر آن روشن است، یک صف طویل که از جلوی سالن «انوشیروان ارجمند» شروع میشود و انتهای آن در محوطه، بهسختی معلوم است و صحنهای مقابل دیدگانم روشن میشود که چند جوان باانگیزه و مستعد در حال نمایش توانمندیهایشان هستند.
الان دیگر برای من «پردیس» و «تئاتر» و «مستقل» و «مشهد» واژگان جدا از هم نیستند؛ واژگانی هستند که در کنار هم بهجا و حسابشده نشستهاند.
بهتر است شعار ندهیم و نگوییم که با تعطیلی پردیس تئاتر مستقل مشهد، به عنوان اولین پردیس خصوصی در شرق کشور و به پاس همه خدماتی که این مجموعه به تئاتر مشهد کرده است، نامش ماندگار خواهد ماند؛ از کجا معلوم که با پایینآمدن تابلوی این مجموعه، نامش کمرنگ نشود و این شمعی که اطرافش را روشن میکند، برای همیشه خاموش نشود!
هیچکدام از اینها دور از ذهن نیست، اما چیزی که از میان رفتنش درد بیشتری دارد، حرمت نامی است که هفتسال تمام بر زبان اهالی تئاتر بدون لکنت جاری بود؛ زمان آموزشدیدن، زمان اجرا، زمان برگزاری رویدادهای هنری، زمان برگزاری نشستهای هنری، و در یک جمله حرمت نامی که بنایش با مسئولیتپذیری، عشق و علاقه و اخلاقمداری گذاشته شد.
به حرمت همین نام، که امروز سلیس و روان روی زبانها مینشیند، همه ما مسئولیم تا نگذاریم با خاموششدن چراغ این خانه امن هنرمندان، لگدمالشدن نامها رسمی متداول در شهر شود.