از آنجایی که تلویزیون ظاهرا حاکم بصری مطلق است و هروقت خودش صلاح میداند، هرطوری و با هرشکلی، فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی را پخش میکند پس تعجبی ندارد سریالی پربیننده یکهو و بدون یک پایانبندی نصفونیمه بهپایان برسد و قسمتهای بعدی به روزهای نامعلومی حواله داده شود. همه اینها را بگذارید کنار غیبشدنِ چندپلان و سکانس در بازپخش سریالها، پخش دووعده حوصلهسَربر و طولانی پیامهای بازرگانی وسط یک سریال ۵۰ دقیقهای، تغییر چندینباره زمان پخش یا اصلاح و ترمیم عجیبوغریب دیالوگها و بدتر از همه، واکنش نشاندادن ضربتی، سریع و خشن به انتقادها نهتنها باعث شد صدای مخاطبان دربیاید که عوامل فیلمها هم دستبهدست هم در فضای مجازی به این موارد واکنش سختی نشان دادند. اینچیزها ظاهرا به روال معمولی تبدیل شده و صداوسیما هم خودش را، جز با زیرنویس، موظف نمیداند پاسخی دهد و به مخاطبانش احترام بگذارید. «نون. خ» همچون «پایتخت» نصفهونیمه جمعوجور شد، اما با اینتفاوت که اینبار توجیه قابلقبولی برای آن وجود داشت؛ همهگیری بیماری «کووید ۱۹» باعث شد خیلی از پروژههای سینمایی و تلویزیونی نیمهکاره بماند و ادامه کار به روزهای نامعلومی کشیده شود. هرچند بعضی از پروژههای بزرگ فاخر و درجهیک سیما بیسروصدا و با حفظ تدابیر بهداشتی مشغول کارند، ولی اینها همه مشکل نیست. مشکل، نوع مواجهه تلویزیونِ ملی با مردم است؛ اینکه انگار دستگاه سرگرمیساز عنصر «پاسخگویی» را برای همیشه از پروتکلهایشان حذف کرده و شأن خود را اَجل از این میداند که به همان مخاطب نیمبندش احترام بگذارد. نمیدانم خاطرتان هست یا نه که پایان ناتمام سریال «قهوه تلخ» چطور با روح و روان مخاطبان پیگیرش بازی کرد و همچنان عوامل سریال و بهخصوص کارگردانش، نتوانستند یا نمیخواستند پاسخ درستی برای آن دستوپا کنند. مخاطب یکی از سریالهای «شبکه خانگی» که هرهفته پول میداد و قسمتبهقسمت آن را میخرید و خوشحال بود که کمکم فضا باز شده و خارج از قاب تلویزیون هم میتواند سریال باکیفیتی را تماشا کند ناگهان متوجه شد قسمتی که هفته پیش دیده قسمت آخر بوده و باید برود دوباره همان را برای حُسنختام ببیند، چون تهیهکنندگان پول نداشتند یا کسی دیگر رغبت به ادامه کار نداشته یا اختلاف پیدا کردند یا هزاریک مشکل دیگر؛ ولی چرا روشنگری نکردند؟ چرا صادقانه مشکل اصلی را با آنها درمیان نگذاشتند؟ چرا آبرومندانه سریال را سرهمبندی نکردند؟ یعنی مخاطب حتی نمیتواند توقع یک پایان سرهمبندیشده را داشته باشد؟ و مهمتر و اساسیتر اینکه، چرا کسی یک جواب درستوحسابی نمیدهد؟ اخر واکنش اینستاگرامی و توئیتری هم شد واکنش؟ شد پاسخ؟ دوباره باید تأکید کرد که اینها همه مشکل نیست مشکل نوع برخورد و مواجهه مدیران است با مخاطبانشان است که ظاهرا گاهی یادشان میرود چنین چیزی هم وجود دارد.