به گزارش شهرآرانیوز، بارها در روایات از ثواب بیمثال زیارت امامرضا (ع) و حتی ارجحیت آن بر زیارت کربلای معلی خوانده و شنیدهایم و میدانیم که تشیع و شیعه بسیار به تدابیر و بهویژه هجرت رضوی، مرهون و وامدار است. بهمناسبت فرارسیدن سالروز شهادت حضرت علیبنموسیالرضا (ع) و در گفتگو با حجتالاسلاموالمسلمین محمدکاظم راشدیزدی، درباره برخی دلایل خاص بودن زیارت امام هشتم (ع) و نیز چرایی شهرت حضرت به ثامنالحجج (ع) گفتهایم.
هجرت حضرت علیبنموسیالرضا (ع) به ایران، هم به تشیع مرکزیت داد و هم به شیعه تقویت و تشکل بخشید؛ اگرچه ولایتعهدی به اجبار رخ داد و حضرت بهناچار از مدینه راهی مرو شدند، اما تدبیر عالم آلرسول (ع) آن دشمنی و توطئه را تبدیل به فرصت نشر علوم اهلبیت (ع) کرد؛ چه در طول مسیر و چه هنگام حضور در مرو و در جلسات مناظرهای که مأمون تدارک میدید، حضرت رضا (ع) چنان همه را مقهور میکردند که سران مکاتب و مذاهب، همه به عظمت مقام علمی ایشان اعتراف میکردند.
امامرضا (ع) القاب متعددی دارند. یکی از آنها «ثامنالحجج» است، در صورتی که به پدر ایشان سابعالحجج و به فرزندشان تاسعالحجج نمیگویند. علت شهرت امامرضا (ع) به این لقب، آن است که طرح مسئله امامت و امام که از زمان بنیامیه تا مأمون عباسی ممنوع بود، در زمان امامرضا (ع) به گونهای رایج شد که امامرضا (ع) در کاخ خلیفه و روی فرش منزل او مینشستند و موضوع امام و امامت و ولایت را در مجلس مناظرات، علنا و در حضور خلیفه مطرح میکردند و به این دلیل بعد از امامرضا (ع) در شیعه، شعبهای پدید نیامد.
حضرت علیبنموسیالرضا (ع) مسئله امامت و ولایت را حل و آن را در بین شیعیان تثبیت کردند. ما قبل از امامرضا (ع) شیعه علوی داریم که هماکنون نیز در سوریه و فلسطین تعدادشان زیاد است. آنها امیرالمؤمنین (ع) را جانشین پیغمبر (ص) میدانند و امامحسن (ع) و امامحسین (ع) را محترم میشمارند. گروهی دیگر از شیعیان به نام زیدیه تا امام زینالعابدین (ع) را قبول دارند و بعد از او زید بن علی بن الحسین (ع) را امام میدانند.
گروه دیگری از شیعیان به نام اسماعیلیه تا امامصادق (ع) را قبول دارند و بعد از ایشان فرزندشان، اسماعیلبنجعفر (ع) را که حتی قبل از حضرت از دنیا رفته بود، امام میدانند و منتظر ظهور او هستند. گروه زیدیه بیشتر در یمن حضور دارند؛ البته تعدادی از آنها در عربستان سعودی بهسر میبرند. آنها برای خود صاحب کتاب و تشکیلات هستند. بعد از زیدیه، گروه دیگری از شیعه به نام واقفیه بودند که البته این گروه تقریبا منقرض شدهاند. آنها تا موسیبنجعفر (ع) را قبول دارند و امامرضا (ع) را قبول ندارند.
امامرضا (ع) مسئله تشتت و پراکندگی در میان شیعه را حل کردند، لذا اگر کسی به امامرضا (ع) بهعنوان امام هشتم باور داشته باشد، شیعه اثنیعشری است؛ چون بعد از حضرت ثامنالحجج (ع) هیچ شک و شبههای در موضوع امامت بهوجود نیامد و گروهی پیدا نشد که امامتِ امامی را منکر شود و حضرت این مسئله را بهوضوح و روشنی بیان کردند و باب فرقهسازی در تشیع پس از ایشان بسته شد و دیگر با پدیدهای به نام شیعه هشتامامی یا نهامامی مواجه نیستیم.
امروز در آستانقدسرضوی خادمان و کفشداران حرم مطهر میدانند که کفش هرکه را میگیرند و به هرکه خدمت میکنند، او شیعه اثنیعشری است، درحالیکه در دیگر اماکن مقدس و عتبات اینطور نیست؛ چون شیعه علوی، شیعه زیدیه و شیعه اسماعیلیه هم به نجف و کربلا میروند، ولی هرکه به زیارت امامرضا (ع) میرود، شیعه اثنیعشری است و از اسرار فضایل بیمثال زیارت حضرت هم همین است... لذا حضرت امامرضا (ع) به ثامنالحجج مشهور شدند.
تلاشهای امامرضا (ع) در دفاع از امامت و تبیین مسئله ولایت، ابعاد گستردهای دارد؛ چنانکه ایشان در مسیر مرو و هنگام حضور در نیشابور، حدیث سلسلهالذهب را انشا کردند. نقل است وقتی در نیشابور هیئت علما برای استقبال آقا آمدند و رئیسالعلما قدم پیش گذاشت و خیرمقدم گفت، عرض کرد: «وقتی فرد بزرگی به مسافرت میرود، با خود هدیه و سوغاتی میآورد؛ شما برای ما چه آوردهاید؟». امامرضا (ع) در پاسخ فرمودند: «علاج همه دردها در هر زمان و در هر مکان در این نسخه است» و سپس حدیث سلسلهالذهب را برای آنها قرائت کردند.
حضرت علیبنموسیالرضا (ع) فرمودند: «ایمان به خدا مانند دژی مستحکم است؛ هرکه وارد این دژ شود، مصونیت الهی پیدا میکند». مصونیت یعنی در امنیت بودن، یعنی اینکه شیطان دیگر نمیتواند روی انسان اثر بگذارد؛ چون تحت چتر امن الهی قرار گرفته است. هیچچیز مانند ایمان به خدا، انسان را به آرامش نمیرساند. هرچه وسعت زندگی بیشتر باشد، آشفتگی هم بیشتر میشود. ولی ایمان به خدا، دل انسان را آرام و محکم میکند.
یکی از درسهای ضروری که ما شیعیان باید در شرایط امروز جامعه از امامرضا (ع) بگیریم، توجه به دانشاندوزی و علمآموزی است. جامعه ما باید با نگاه به سیره عالم آلمحمد (ع)، دانش را در خود تقویت کند؛ یعنی همه مردم باید بهدنبال دانش بروند تا زندگی آنها تغییر کند؛ زندگی با فرهنگ مترقی اسلامی تغییر میکند، نه با تغییر منزل و پوشش و خودرو.
قرآن هم تأکید میکند: «خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملتی) را تغییر نمیدهد، مگر آنکه آنان آنچه در خودشان است، تغییر دهند». از ابعاد مهم این تغییر، تغییر فکر و اندیشه است که با کسب علم و دانش ممکن میشود و این همان راهی است که امامرضا (ع) بهعنوان عالم آلمحمد (ع) پیش پای ما گذاشتهاند. شیعه امامرضا (ع) یا باید عالم ربانی باشد یا دانشجو و طالب علم. به عبارت دیگر، جامعه اسلامی شیعی رضوی دو گروهند؛ یا در حال خواندن درس یا بالفعل، عالِم هستند؛ وگرنه ستون جامعه خرد میشود.