توزیع پزشک در کشور عادلانه نیست | ضرورت رسیدگی به وضعیت روحی‌روانی کادر درمان پرونده نفقه‌های ۴ میلیاردی پس از ۱۰ سال مختومه شد درباره اختلال روانی چشم‌چرانی و مشکلاتش | یک بیماری حاد چشمی! گزارش یک بیماری مسری در ایران | سرخک دوباره برگشت نگهداری حیوانات خانگی زمینه آلرژی و آسم را فراهم می‌کند  نحوه محاسبه نمره سوابق تحصیلی در آزمون سراسری ۱۴۰۴ مشخص شد حقوق فروردین ۱۴۰۴ بازنشستگان لشکری چه زمانی واریز می‌شود؟ | افزایش همسان‌سازی اعمال می‌شود این دو راهکار، رشد کودک را تضمین می‌کند برگزاری آزمون استخدامی بزرگ وزارت آموزش و پرورش در خرداد ۱۴۰۴ پیگیری متناسب‌سازی حقوق بازنشستگان تأمین اجتماعی توسط دیوان محاسبات کشور مجموع ارزی که صرف دارو و تجهیزات می‌شود، تنها ۳.۵ میلیارد دلار است | آیا گره کور دارو با انکار باز می‌شود؟ بازنگری در تعداد دانشجویان علوم پزشکی، متناسب با نیازهای کشور چرا برخی از زنان نمی‌توانند وزن کم کنند؟ ابتلای ۱۴ نفر به وبا در سال ۱۴۰۳ شورای عالی فضای مجازی: حجم حملات سایبری به کشور ۸ برابر شده است | افشای اطلاعات بانک سپه هک نبود، سرقت بود ۱۹۹ زندانی افغان به کشورشان منتقل شدند رئیس سازمان ثبت احوال کشور: تغییرات در کارت ملی هوشمند نیازمند مجوز قانونی است پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (شنبه، ۳۰ فروردین ۱۴۰۴) | ماندگاری هوای سرد تا فردا اجرای طرح جدید برای تحویل کودکان بی‌سرپرست به خانواده‌ها عبور امواج بارشی از کشور طی سه‌شنبه (۲ اردیبهشت ۱۴۰۴) این جریمه‌ها شوخی است! | ضرورت افزایش مبلغ جریمه‌های رانندگی برای کاهش تصادفات مرگ‌بار جاده‌ای آلرژی فصلی در کدام مزاج بیشتر بروز می‌کند؟ دام پلیس مشهد برای مجرم سابقه‌دار | سارق ۳ ثانیه‌ای ۳ سوته دستگیر شد آیا کبد چرب قابل درمان است؟ این محصولات خوراکی غیرمجاز را نخرید (۳۰ فروردین ۱۴۰۴) لزوم تسریع در متناسب‌سازی حقوق بازنشستگان تأمین‌اجتماعی حقوق فروردین‌ماه ۱۴۰۴ بازنشستگان و مستمری بگیران تأمین‌اجتماعی واریز شد جزئیات طرح «امنیت غذایی کودکان» در سال ۱۴۰۴ تمرینات ورزشی آخر شب موجب بدخوابی می‌شود توضیحاتی در خصوص متناسب‌سازی حقوق بازنشستگان و مستمری‌بگیران تأمین اجتماعی (۳۰ فروردین ۱۴۰۴) ۳فوتی و یک مصدوم در تصادف خونین در محور نیشابور- سبزوار (۲۹ فروردین ۱۴۰۴)
سرخط خبرها

وقتی هیولای خیالی به کمکم می‌آید

  • کد خبر: ۲۵۳۱۳
  • ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۲:۲۸
وقتی هیولای خیالی به کمکم می‌آید
ملیحه ابراهیمی یزدی
در روز‌هایی که اعداد نمودار مبتلایان و فوت‌شدگان کرونا مثل تابلوی بازار بورس ثانیه‌به‌ثانیه اوج می‌گرفت، بین حس ترسیدن و نترسیدن از مبتلا شدن به کووید۱۹، لباس می‌پوشید و از خانه بیرون می‌زد.
رفتنش نه اینکه پایان تمام غر زدن‌هایی باشد که با شروع صبح با صورت نشسته و چشم‌های قی کرده پایان می‌گرفت، بلکه شروع فیلم و سیانس‌های کودکی سه‌ساله بود که هرروز دستگیره برنجی در ورودی خانه‌مان را چنگ می‌انداخت تا شاید یکی از قرشمال‌بازی‌هایش کارساز شود.

روز‌های اول با هزار ترفند و بهانه تا اتاق رو به آفتابش می‌کشاندمش تا شاید با غروب آفتاب فراموشش شود که خبری از پارک، بازی و سه‌چرخه‌سواری در کوچه‌ای که رفت‌و‌آمد خودرو‌ها امان نفس کشیدنش نمی‌دهد نیست، اما بعد از تحمل ساعت‌ها همان آش و همان کاسه بود.
سخت‌ترین روز‌ها که رسانه‌ها دست به هر تلاشی می‌زنند تا قرنطینه ملکه ذهن عموم شود، پشت قاب جعبه جادو هم تا چشم کار می‌کند بنر‌های زردرنگی است که از شاخه‌های درختان آویزان یا نخ‌پیچ بر روی تنه میله‌های آهنی که راهنمای مسیر‌های اصلی هستند هشدارت می‌دهند تا جایی که امکان دارد در خانه بمانی. در این اوضاع چطور می‌توانستم جوابی نو برای سؤالات کهنه و تکراری دخترک کنجکاوم بیابم. هرصبح تمام انرژی‌ام را صرف ایما و اشاره به همسر می‌کردم تا شاید دست و پا شکسته همکاری کند و همانند شبهی از در ورودی چوبی قهوه‌ای عبور کند تا دوباره تراژدی «چرا باید در خانه بمانیم؟» تکرار نشود.

دیالوگ‌های «پس کی مهدکودکم باز می‌شود، چرا رستوان نمی‌رویم، چرا مریم‌جون خانه ما نمی‌آید و دلم برای خانه مامان نازی تنگ شده و...» میان‌برنامه‌های شبکه پویا هستند که با یک کاسه خوراکی -حالا می‌خواهد مفید باشد یا مضر- صداخفه‌کن‌های خوبی‌اند که اصل ماجرا را به به دست فراموشی می‌سپارند. و، اما بعد از گذشت ۴۰، ۵۰ روز وقتی قرار بود در محل کار حاضر شوم، قصه جدیدی با شدت بیشتری از شیوع کرونا در خانه ما اتفاق افتاد. بهانه‌های بنی‌اسرائیلی که دوباره ما را به سر خط آورد. شرایط سخت‌تر از اثبات یک نظریه بود. باید در کسری از ثانیه قانعش می‌کردیم. هزار دلیل و برهان برای اینکه چرا من و پدرش مجازیم به بیرون از خانه برویم، اما او همچنان باید در اتاق رو به آفتابش با اسباب و اثاثیه‌های تکراری‌اش نهایتا از پشت توری پشه‌بندش شاهد تماشای رد شدن گربه لنگی باشد که به طرفه‌العینی از لبه دیوار همسایه می‌گذرد.
اما احساسات او همانند مهارت گربه لنگ نه تنها لنگ نمی‌زند بلکه روزبه‌روز یا بهتر بگویم با گذشت ساعتی از روز شدت و حدت بیشتری می‌یابد. تنها خاموشی چراغ پذیرایی و ترس از یک هیولای خیالی که هر لحظه ممکن است به سراغ آن‌هایی بیاید که تعداد دفعات شست‌وشوی دست‌هایشان کمتر از دیروز بوده است پایان می‌یابد.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->