۱۰ سال پیش، درست در چنین روزی، آخرین حضورش در سطح اول فوتبال ایران را تجربه کرد و از آن پس به ورطهای افتاد که نام بزرگ ورزش خراسان را به نابودی کشاند و حالا در پنجاهمین سال تأسیس باشگاه ابومسلم، تنها نامی از آن مانده است و دیگر هیچ. بعد از آن نامهایی در فوتبال مشهد آمدند تا شاید بتوانند جای خالی ابومسلم را پر کنند، اما هیچکدام راه به جایی نبردند و در اندک زمانی از صحنه کنار رفتند و از خاطرهها محو شدند.
ورزش استان ما همواره و پیاپی از سوءمدیریت و بیکفایتی و اظهارنظرهای غیر کارشناسانه رنج برده و دلیل بسیاری از ناکامیهایش نیز، چنین مسائلی بوده است. موفق نبودن نامهایی که پس از ابومسلم در فوتبال مشهد ظهور کردند و در کوتاه زمانی به حاشیه رفتند، اما تنها داستان این ندانم کاریها نبود. چه بسا که در این بین برخی از سر دلسوزی و برای احیای فوتبال استان به میدان آمده و میخواستند که فوتبال در شهر نمیرد، اما نکته مهمی را فراموش کرده بودند؛ هویت.
باشگاههای ورزشی در همه جای دنیا اعتبارشان را از میزان گستردگی هویتسازی خود میگیرند. اینکه چه مقدار در بدنه اجتماعی هواداران خود اثرگذار بودهاند و چقدر توانستهاند خاطره مشترک آنها باشند، میزان ماندگاری یک باشگاه را مشخص میکند. مجموع این مسائل در بین مردم یک احساس دلبستگی نسبت به باشگاه مورد علاقهشان ایجاد میکند که به آن رفتار هواداری میگویند. اینگونه است که آنها باشگاه و هر آنچه متعلق به آن است را از آن خود میدانند و نسبت به آن حساسیت دارند. چیزی که در بین اهالی ورزش تعصب نامیده میشود و این وجه تمایز هوادار با تماشاچی است. چرا که تماشاچی صرفا برای گذران وقت و لذتبردن به تماشای یک رویداد ورزشی مینشیند، اما هوادار افزون بر اینها، علاقه و تعصبی نیز نسبت به تیمی که به تماشای بازیاش نشسته دارد و خارج از ورزشگاه و روز مسابقه نیز با تیمش زندگی میکند و زمانی که چنین اتفاقی برای یک تیم رخ داد، در مسیر ماندگاری قرار گرفته است و در این صورت دیگر برای هوادار، اینکه تیم محبوبش در دسته سوم بازی میکند یا لیگ برتر اهمیتی ندارد و او در هر حال هوادار است. چون به آن نام و تمام خاطرات تلخ و شیرینش عشق میورزد. نقل قول معروفی از فرانچسکو توتی اسطوره و البته هوادار سرسخت باشگاه رم ایتالیا وجود دارد که به عقیده من فلسفه هواداری را واضح و به زبانی ساده بیان میکند. زمانی باشگاه ثروتمند رئال مادرید به او پیشنهادی برای حضور در این تیم میدهد و او در پاسخ میگوید: هیچکس خانواده فقیرش را بهدلیل پول ترک نمیکند.
ابومسلم حالا پنجاه ساله است و متأسفانه سالهاست به عنوان باشگاه وجود خارجی ندارد، اما بیتردید، خاطره چند نسل از اهالی این سرزمین است و اگر کسی دلش برای ورزش این شهر میتپد، به جای تلاش بیهوده برای باشگاهسازی، باید عزمش را برای احیای نام ابومسلم جزم کند. نامی که هنوز و پس از سالها خاموشی، در بین بسیاری از مردم مشهد زنده است.