لیلا جانقربان/ شهرآرانیوز- صدایش بم و رخسارش زرد از سختی دوران بیماریست. حدود یک ماه است که از شر کرونا خلاص شده و بهبود یافته، اما هنوز سلامت جسمانیاش را به طور کامل به دست نیاورده است. ضعف دارد و یادآوری و بیان خاطرات تلخ دوران بیماری آزارش میدهد. اما این مصائب مانع حضور او در سازمان انتقال خون خراسان رضوی برای اهدای پلاسما به بیماران کرونایی نشده است.
از حدود یک ماه پیش خبرهایی با موضوع پلاسما درمانی بیماران کرونایی در رسانهها منتشر شد. هفته گذشته نیز سازمان انتقال خون خراسان رضوی از بهبود یافتگان این ویروس چینی خواست که برای اهدای پلاسمای خون به پایگاهها مراجعه کنند. همین فراخوان سبب حضور «مسلم لطفیمقدم» و تعدادی دیگر از بهبود یافتگان کرونا در سازمان انتقال خون بود.
۱۰ روز در کما
«مسلم لطفیمقدم»، ۳۰ ساله و متأهل است. او فروشنده مواد غذایی است، و ۱۵ اسفند سال گذشته تست کرونایش مثبت اعلام شده است.
او میگوید: «تب شدیدی داشتم و چندباری به درمانگاه مراجعه کرده بودم، اما نتیجهای نداشت و روزبهروز تبم بیشتر میشد و بدن دردم شدیدتر. آخرین دکتری که رفتم برایم آزمایش نوشت و از قفسه سینهام عکس گرفتند که همانجا گفتند به کرونا مبتلا شدهام و با آمبولانس به بیمارستان امام رضا (ع) منتقل شدم.»
او ادامه میدهد: «دو، سه روزی در بخش بستری بودم، اما حالم بدتر شده بود و دیگر نفسم بالا نمیآمد. در حدی حالم بد بود که به خانواده زنگ زدم و حلالیت گرفتم و گفتم دیدار به قیامت. در همین شرایط بیهوش شدم و من را به آیسییو بردند. ۱۰ روز در کما بودم، اما چیزی از آن ۱۰ روز به یادم نمیآید.»
این بهبود یافته ویروس کرونا اضافه میکند: «خدا زندگی دوباره به من بخشید. وقتی به هوش آمدم دورتادورم همه بیماران در کما بودند. واقعا لحظات سختی است. دو، سه روزی در همین شرایط بودم و بعد از آن به بخش منتقل شدم. هفت، هشت روزی هم در بخش با کپسول اکسیژن نفس میکشیدم تا اینکه خدا را شکر اعلام کردند بهبود یافتهام و میتوانم به نقاهتگاه بروم. ششم فروردین ماه از بیمارستان مرخص شدم و ۸ روز در نقاهتگاه بودم و بعد از آن ۱۰ روز هم در قرنطینه خانگی به سر بردم.»
در این ایام خانواده و صاحب کارش او را حمایت کردند و بیمارستان هم با بیمه تأمین اجتماعی هزینهای از او دریافت نکرده بود.
مسلم لطفیمقدم به شکرانه سلامتیاش آمده بود تا با اهدای پلاسمای خون، جان یک بیمار را نجات دهد.
نفسم بالا نمیآمد
«نعمتا... سلطانی» اوایل فروردین ماه به ویروس کرونا مبتلا شده است. او از پرسنل بیمارستان قائم (عج) است و در بخش پذیرش فعالیت میکرده که درد قفسه سینه و تنگی نفس باعث میشود به پزشک مراجعه کند.
او میگوید: «سوم فروردین ماه بود که احساس کردم قفسه سینهام به شدت میسوزد، نمیتوانستم حرف بزنم و نفس کم میآوردم. پزشک برایم سیتیاسکن قفسه سینه نوشت و بعد که اسکن انجام شد، چون نتیجه کاملا واضح بود، قطعی اعلام کردند که به کرونا مبتلا شدهام.»
سلطانی میافزاید: «با اینکه بیماران بدحال زیادی را دیده بودم، اما روحیه خودم را حفظ کردم. فکر میکنم همین موضوع سبب شد که روند بهبودی زودتر حاصل شود. بعد از چند روز به نقاهتگاه سپاه رفتم و آنجا هفت، هشت روزی قرنطینه بودم. بعد هم قرنطینه خانگی شدم و الان با مجوز سلامت سرکار میروم.»
او بیشتر از اینکه نگران وضعیت خودش باشد نگران همکارانش در کادر درمان است. میگوید: «دلم میسوزد از اینکه میبینم مردم بدون توجه به هشدارهای بهداشتی و فاصله اجتماعی در خیابانها میچرخند و همکاران ما با لباسها مخصوص و شرایط سخت باید سرکار باشند. خیلی از اینها یک ماه است که خانوادهشان را ندیدهاند.»
سلطانی از اینکه همچنان ناقل ویروس این بیماری است یا خیر، اطلاعی ندارد و چند روز پیش، پسرش به علت سرفههای شدید تست کرونا داده است که خوشبختانه منفی بوده است. او هم برای اهدای پلاسما به پایگاه اهدای خون امام رضا (ع) آمده بود تا شاید جسم بیماری را جانی دوباره بخشد.
۲۰ روز بچههایم را ندیدم
جوان است و مادر. سومین اهداکنندهای که از ویروس کرونا جان سالم به در برده خانمی ۳۱ ساله است که ۲ پسر ۴ و ۹ ساله دارد. «مریم چاکری» همراه همسرش «مرتضی پیروی» برای اهدای پلاسما آمده است.
میگوید: «وقتی هنوز خیلی درگیر ویروس نشده بودم و در ظاهرا حالم بد نبود، چندبار به درمانگاه رفتم، اما دکتر نتوانست درست تشخیص بدهد و حتی وقتی پرسیدم به کرونا مبتلا نشدهام، مسخرهام کردند. اگر زودتر تشخیص میدادند من اینقدر اذیت نمیشدم.»
چاکری میافزاید: «کرونا از آنچه که دیده و شنیده بودم خیلی بدتر و سختتر بود. ۳ روزی که بیمارستان بودم، اصلا فکر نمیکردم دوباره حالم خوب شود. اتاقم جدا بود، ولی میدیدم بیماران بدحالی را که به آیسییو میبردند یا صداهایی را میشنیدم که فردی فوت شده بود. واقعا شرایط روحی بدی داشتم. از طرفی بچههایم را ندیده بودم و دلتنگی از خانواده حالم را بدتر میکرد.»
او ادامه میدهد: «بعد از چند روز به نقاهتگاه منتقل شدم. متولد ۱۵ فروردین هستم و امسال سختترین و تلخترین تولد را تجربه کردم، چون از خانوادهام دور و به شدت بیمار بودم. این اتفاق بهقدری برایم درس شده که فقط در مواقع ضرور از خانه خارج میشوم.»
همزمان با صحبتهای خانم چاکری، «مرتضی پیروی» همسرش، بغض کرده و یواشکی با دستمال کاغذی کوچکی که در دست دارد نم گوشه چشمانش را پاک میکند. او میگوید: «این ۲۰ روز که از همسرم دور بودیم خودمان را در خانه قرنطینه کردیم. نگهداری بچهها و فشار روحی سنگین، شرایط سختی را ایجاد بود.»
این مادر فداکار که مثل دیگر اهداکنندگان پلاسما برای کمک به دیگر همنوعان آمده است، به دلیل ضعف بدنی موفق به اهدای پلاسما نمیشود.
۷ نفر موفق به اهدای پلاسما
مدیرکل سازمان انتقال خون خراسان رضوی که در کنار بهبودیافتگان کرونا حضور دارد، درباره شرایط دریافت پلاسما میگوید: «تمام افرادی که اینجا مراجعه میکنند، شرایط اهدا ندارند و بعد از بررسی شرایط مشخص میشود که شرایط اهدا را دارند یا نه.»
مجید عبداللهی میافزاید: «بهترین زمان اهدای پلاسما ۱۵ روز تا یک ماه بعد بهبودیافتگی است که بیشتر سطح آنتیبادیها در خون وجود دارد.»
وی اضافه میکند: «از ابتدای اردیبهشت ماه که دریافت پلاسما از بهبودیافتگان کرونا شروع شد، مراجعه زیاد برای این کار انجام شد، اما تنها ۷ نفر موفق به اهدای پلاسما شدند که ۲ نفر از آنها خانم بودند.»
مدیرکل سازمان انتقال خون خراسان رضوی اظهار میکند: «تاکنون از این پلاسما برای درمان ۴ بیمار در بیمارستان امام رضا (ع) استفاده شده است که نتایج خوبی را در پی داشته است.»
وی همچنین با اشاره به اینکه ذخایر خونی نیاز به تقویت دارد، بیان میکند: «پایگاههای اهدای خون از امنترین مکانها هستند و از مردم میخواهیم به شکرانه سلامت، بیماران نیازمند به خون و فراوردههای آن را حمایت کنند.»
بیشتر بخوانید:
آمادگی انتقال خون خراسان رضوی برای دریافت پلاسمای بهبود یافتگان کووید ۱۹
پزشک مشهدی، نخستین اهداکننده پلاسما برای پلاسمادرمانی در خراسانرضوی
شرایط اهدای پلاسما برای نجات بیماران کرونایی چیست؟