ایمان فروزاننیا - «شوکهکننده» کلمه درستی برای مستند تلویزیون درباره احمد شاملوست؛ مستندی با نام «قدیس» که دوم مرداد همزمان با سالروز فوت شاملو پخش شد. قدیس شوکهکننده بود؛ چون هیچکس فکر نمیکرد صداوسیما که سالهاست حتی از آوردن اسم شاملو خودداری میکند، بخواهد در شبکه3 مستندی درباره او پخش کند و باز هم شوکهکننده بود؛ چون محتوای آن چیزی جز تخریب این شاعر معاصر نداشت. این مستند که شامل دیدگاه شاملو درباره موسیقی سنتی، جلال آلاحمد، شاهنامه و... و همچنین بیانکننده نظر چهرههای ادبی و فرهنگی درباره او بود، خیلی زود با اعتراض و حواشی زیادی همراه شد. اولین حاشیه را حسین لامعی، تهیهکننده و کارگردان این مستند، رقم زد. او در بیانیهای نوشت: «مستند «قِدّیس»، در شرایطی از شبکه۳ سیما پخش شد که هیچگونه شباهتی با مستندی که من ساختهام، نداشت. «قِدّیس» بنده، ۷۳دقیقه بود اما مستندِ پخششده، ۵۰دقیقه است! حدود ۲۳دقیقهاش را سانسور که نه، سلاخی کردهاند. قلعوقمع کردهاند. نابود کردهاند.»؛ البته نسخه کامل این مستند در شبکههای نمایش اینترنتی قرار گرفته است که برآیند آن بازهم علیه شاملو(با شدتی کمتر از نسخه پخششده از تلویزیون) و در راستای تخریب اوست.
توئیتر پر از شعرهای شاملو
تخریب شاملو در تلویزیون آنهم در سالروز فوتش، کاربران فضای مجازی را هم به واکنش واداشت: «کمبود دانش و خصومتهای حقیرانه فکری باعث میشود که اطلاعاتی بیارزش را کنار هم بچینیم و بخواهیم نتایج بزرگ از آن بگیریم». کاربر دیگری نوشته بود: «خلاصه مستند بیطرفانه(!) صداوسیما درباره شاملو این بود: بددهن و بیادب بود، شعرش بیوزن و بیریشه است. جاسوس آلمانها بود. تودهای بود. بعدش تودهای نبود، نون به نرخ روزخور، بیسواد، خودشیفته و... بود. سهبار ازدواج کرد، آنهم با زنهای پولدار. از بیان زندگی اخلاقی او معذوریم»!
برخی کاربران هم از نشان داده شدن چهره برخی شخصیتهای ممنوعالتصویر در صداوسیما در این مستند نوشتند: «صداوسیما داره مثلا علیه شاملو مستند پخش میکنه. رسوایی قضیه رو ببین. سالتاسال اسم شجریان رو نمیارن، اما الان میخواد شاملو رو بزنه، فیلم حرفاش رو علیه شجریان پخش میکنه»، یک کاربر هم اینطور توئیت نوشته بود: «درسته که اسم فروغ را نمیشه روی یک کوچه در تهران گذاشت، اما میشه از جملات اون برای زدنِ شاملو استفاده کرد». بعد از پخش این مستند کاربران فضای مجازی صدها توئیت از شعرهای شاملو پست کردند تا هشتگ شاملو حتی چند روز بعد از پخش این مستند، جزو هشتگهای داغ فارسی توئیتر باشد.
تلویزیون نبینید!
پخش این مستند با واکنش چهرههای فرهنگی مختلف نیز همراه بود که یکی از آنها محمد بهشتی، عضو شورای عالی میراث فرهنگیوگردشگری و از چهرههای شناختهشده حوزه فرهنگ بود. بهشتی در روزنامه اعتماد یادداشتی نوشت و از این گفت که عجیبتر از رفتار صداوسیما، توقع بعضی افراد از تلویزیون است که نمیدانند رویکرد صداوسیما چگونه بوده است. بهشتی در بخشی از یادداشتش نوشت: «با اینکه دوست ندارم با لحن تهی از امیدواری درمورد تلویزیون حرف بزنم اما به این پرسش که با چنین تلویزیونی چه باید کرد، پاسخی ندارم جز توصیه به ندیدن برنامههای آن.»
محمد قوچانی، سردبیر روزنامه سازندگی که دیروز صفحه اولش را به همین ماجرا اختصاص داده بود، از دیگر چهرههایی بود که در فضای مجازی به اظهارنظر درباره این مستند پرداخت. او در اینستاگرام نوشت: «قدیس»شکنی درست است، به شرط آنکه عادلانه باشد. هیچوقت طرفدار رفتارهای سیاسی و باورهای فردی احمد شاملو نبودم اما شاعری و روزنامهنویسیاش را هرگز نمیتوان انکار کرد. مفردات فیلم که از فیلمهای دیگر به عاریت گرفته شده بود، نادرست نبود اما ترکیب اثر فاجعه بود: یک «مقاله مصور» که فاقد هر نوع خلاقیت سینمایی بود و کار تلویزیون که مصداق «کلمه الحق یراد به الباطل» بود».
سلاخی «نقد» در شبکه3
هدف از نوشتن این مطلب، تطهیر و دفاع از احمد شاملو نبوده است، هدف بیان فاجعه بزرگتری است که در تلویزیون درحال رقم خوردن است که آنهم سلاخی و مرگ «نقد منصفانه» است. مدیر جوان شبکه3 نشان داده است اساسا مخالف محبوبیت چهرههایی است که خطوربطی با جریان فکریاش ندارند؛ خواه عادل فردوسیپور باشد که برنامهاش تعطیل شد، خواه عباس کیارستمی که مسعود فراستی در برنامه «هفت» دست به تخریب او زد، خواه احمد شاملو. برآیند چنین رفتاری، کم شدن روزبهروز مخاطبان تلویزیون است و فضای رسانهای کشور را بهسمتی پیش میبرد که دیگر جایی برای حرف حساب باقی نماند. تلویزیون بلد نیست نشان دهد که آدمها خاکستری هستند. در نگاه رسانه ملی چهرهها یا سیاهند یا سفید. بیان همه جنبههای حقیقت و واگذاری تصمیمگیری به مخاطب، نکتهای است که در مستندهای درجه یکی که در رسانههای حرفهای درباره مشاهیر دنیا ساخته میشود، رعایت شده است. چنین رویکردی است که اتفاقا از تقدس چهرههای مشهور جلوگیری میکند؛ اتفاقی که تلویزیون ما دانسته یا ندانسته دقیقا برخلاف آن گام برمیدارد.
سیدعبدالجواد موسوی، روزنامهنگار و فعال فرهنگی، در بخشی از یادداشتش برای خبرآنلاین با تیتر «با غلطهایتان، از شاملو و کیارستمی، «قدیس» میسازید» نوشت: «هیچ آدم عاقلی با نقد شاملو و عباس کیارستمی مشکلی ندارد. همانطور که هیچ آدم منصفی با کنترل عادل فردوسیپور و رقیب تراشیدن برای او مشکلی ندارد اما نقد کجا و خصومت ورزیدن و یکطرفه به قاضی رفتن و حکم تکفیر صادر کردن کجا؟ عرصه را برای رقابت فراهم آوردن کجا و حذف فیزیکی و معنوی کجا؟ اتفاقا مدیر جوان شبکه3 و نظایر او با عملکرد غلطاندرغلط خود سبب میشوند که شاملو و کیارستمی و فردوسیپور در مقام قدیس بنشینند؛ چراکه منتقدان درستوحسابی این بزرگواران، برای اینکه در کنار فروغیها تعریف نشوند، مهر بر لب زده، خون میخورند و خاموش میمانند».