فهیمه شهری
خبرنگار شهر آرا محله
مجاهد بودن همیشه به معنای تفنگ در دست داشتن نیست. گاهی باید کتاب به دست باشیم، گاهی باید آنچه را فراگرفتهایم آموزش دهیم، گاهی باید دلی را شاد کرد، گاهی هم باید بیل به دست گرفت تا شهرها و روستاها آباد شود و در این بین نه فقط راهها و خانهها بلکه چه بسیار انسانهایی که ساخته میشوند. اینها همان چیزهایی است که در اردوهای جهادی شاهدش هستیم. گروههای جهادی «میسازند تا ساخته شوند» آنها موانع را کوچک میبینند و در اثر همراه کردن «عشق» با «تدبیر» و «روحیه خستگی ناپذیری»، گامهای بلندی برمیدارند که گاه انجام دادن آن در حالت عادی غیرممکن یا بسیار سخت است. گروههای جهادی که تاکنون بیشتر برای محرومیتزدایی، راهی روستاها میشدند این بار با شیوع بیماری کرونا، شکل جدیدی از فداکاری و رفتارهای انسان دوستانه را به نمایش گذاشتند و کمر همت را بستند تا دوشادوش کادر درمان، گامی در راستای شکست کرونا بردارند. آنها در این ایام، کارهای بسیاری، از ضدعفونی کردن معابر تا تزریق امید به بیماران و کادر درمان و رساندن بستههای معیشتی به دست نیازمندان انجام دادند که در نوع خود سهم بزرگی در کنترل این بیماری داشت. جوانان و جهادگران منطقه ۱۱ هم در این مدت تلاشهای بسیاری انجام دادند که اهمیت آن بر کسی پوشیده نیست. محمد حیدری یکی از این جوانان است. او که دانشجوی رشته روانشناسی است، از ۱۲ سالگی وارد بسیج شده و حدود ۶ سال است در فعالیتهای جهادی حضور دارد به گونهای که بیشتر اوقات فراغت دوران نوجوانی و جوانی خود را در این راه گذرانده است. او اکنون معاون بسیج سازندگی حوزه یک سلمان است و مدتی هم معاونت بازرسی حوزه یک سلمان را بر عهده داشته است. این جوان نوع دوست، تاکنون چندین اردوی جهادی رفته و سال گذشته هم در حال خدمترسانی به حادثه دیدگان سیستان و بلوچستان بوده است که میهمان ناخوانده کرونا او را به شهرش مشهد بازمیگرداند.
با شیوع موج کرونا در مشهد، حیدری که تاکنون حضور پررنگی در فعالیتهای جهادی و ساماندهی نیروهای آنها داشته به سمت مدیر اجرایی ستاد مقابله و پیشگیری از کرونای ناحیه سلمان گمارده میشود تا خدماتش به مردم را در این راستا ادامه دهد. او که همیشه دغدغه کار اصولی، منظم و با برنامه را دارد، در همان ابتدا جلسهای تشکیل میدهد تا برنامهریزیهای لازم انجام شود. در نتیجه چنین جلسههایی، کل منطقه ۱۱ به ۲۲ محله تقسیم میشود و به صورت منسجم و تشکیلاتی مشخص میکنند که چه مسیرهایی باید ضدعفونی شوند. آنها از ۱۰ اسفند کارشان را بر اساس برنامهریزی از پیش تعیین شده آغاز میکنند. حیدری معتقد است در این تاریخ هیچ کار منسجم و تشکیلاتی از سوی نیروهای مردمی برای مبارزه با کرونا انجام نمیشد و تیم آنها اولین نیروهایی بودند که در مشهد به طور منظم و با برنامه مشخص، وارد عرصه مبارزه با کرونا شده است. در این زمان ۲۱۴ نیروی مردمی همکاریشان با ستاد پیشگیری و مقابله با کرونای ناحیه سلمان را شروع کردند و تمام قد آماده فعالیتهای جهادی بودند. هر شب ۴۰ نفر از این نیروها لباس مخصوص را میپوشیدند و کار ضدعفونی کردن خیابانها و معابر منطقه را انجام میدادند.
کبودی و جراحت شانههای خادمان
برای اینکه بوی نامطبوع مواد ضدعفونیکننده ناراحتی کمتری برای شهروندان ایجاد کند، شبها از ساعت ۱۰ به بعد کارشان را شروع میکردند و تا حدود ۳ بامداد به عشق خدمترسانی به مردم، قید خواب و استراحت شبانه را میزدند. شاید به زبان ساده باشد، اما اینها باید کولههایی ۲۰ لیتری را حمل میکردند و چه بسیار پیش میآمد که همین سنگینی سمپاش باعث کبودی و جراحت شانههای آنها میشد به گونهای که حیدری از ادامه فعالیت این افراد در شبهای آینده ممانعت میکرد. آنها هر شب تمام ایستگاههای اتوبوس، هایپرمارکتها، درمانگاهها، داروخانهها، پارکها و معابر اصلی و فرعی منطقه را ضدعفونی میکردند و این روند تا سوم فروردین ادامه مییابد. در این ایام روزانه سه هزار لیتر محلول رقیق شده آب ژاول یا همان وایتکس صنعتی مورد استفاده آنها قرار میگرفت که دو هزار لیتر آن به وسیله دو ماشین تانکردار و یک هزار لیتر توسط پیادهها مصرف میشد. ناگفته نماند که این مواد ضدعفونیکننده به وسیله شهرداری و قرارگاه پشتیبانی سپاه در اختیار آنها قرار داده میشد. خیران هم مثل همیشه حضور پررنگ داشتند و با تأمین آب معدنی و دیگر اقلام مورد نیاز این گروه، آنها را پشتیبانی میکردند. ۶ دستگاه سمپاش نیز از سوی امور مساجد به آنها اهدا شده است. از سوم فروردین به بعد با توجه به اجرای طرح قرنطینه خانگی و تعطیلی مراکز، برای ضدعفونی کردن متمرکز وارد مراکز پرخطر یعنی درمانگاهها و داروخانهها میشوند و تا ۳۰ فروردین، هر روز ۱۵ نفر در دو نوبت صبح و عصر، به کار ضدعفونی کردن این مراکز میپردازند که با استقبال کادر درمان و تیم پزشکی مواجه میشود. آنها در این ایام روزانه ۱۰۰ لیتر مواد ضدعفونی کننده مصرف میکردند، اما چون گاز وایتکس برای بیماران درمانگاهها مناسب نیست به جای آن از پرکلرین رقیق شده استفاده میکردند. نیاز به تولید ماسک باعث میشود که چند نفر از خواهران بسیج ناحیه سلمان در منازلشان روزانه به تولید ماسک بپردازند. از اسفندماه که به ماسک به طور جدیتری احساس نیاز میشود دو کارگاه تولید ماسک راهاندازی میشود که یکی از آنها در مسجد حضرت قائم (ع) محله سیدرضی قرار دارد و روزانه یکصد ماسک تولید میکردند، اما باز هم نیاز شهروندان بیشتر از این رقم بود بنابراین به همت گروه ورزشی «آفتاب هشتم» که همه اعضای آن ورزشکاران مشهدی هستند، یک کارگاه تولید لباس، به طور موقت به کارگاه تولید ماسک تبدیل و روزانه بین ۱۰۰۰ تا ۱۵۰۰ ماسک در این کارگاه تولید میشود. گروه آفتاب هشتم همچنین سر چهارراهها میایستادند و تاکسیها را ضدعفونی میکردند.
کنار گذاشتن پست و مقام
به عقیده حیدری از زیباییهای کار جهادی این است که افراد با هر درجه و مقامی باشند، خدمتگزار مردم میشوند و بدون توجه به پست و مقام، خالصانه برای همنوعانشان خدمت میکنند. در همین گروه «آفتاب هشتم» ورزشکاران حرفهای و صاحب مقام و مربی تیم ملی حضور داشتند که لباس خدمت به مردم را میپوشیدند و عاشقانه کار ضدعفونیکردن را انجام میدادند. در بین بسیجیان نیز پاسدارها، فرماندهها و ...، بی توجه به این عنوانها، کولههای سم پاش را بر دوششان میگذاشتند و مخلصانه به یاری جامعه پزشکی و شهروندان میرفتند. از سوم فروردین به بعد، کار رساندن آب هویج تازه به کادر درمان در دستور کار گروه جهادی ناحیه سلمان قرار میگیرد بنابراین مکانی استریل و بهداشتی در منطقه ۱۱ برای این اقدام مشخص میشود و تا اوایل اردیبهشتماه، ۱۰ تن هویج را ضدعفونی و آبگیری میکنند و پس از بستهبندی، آنها را به دست بیماران کرونایی و کادر درمان بیمارستانهای شریعتی، فارابی و امام رضا (ع) میرساندند. با توجه به اینکه در ایام تعطیلی کرونا چهره فقر نمایانتر شد و افراد بسیاری از جمله کارگران روزمزد، بیکار شدند، گروه جهادی ناحیه سلمان، با کمک خیران، بسیجیان، مسجدیها و مردم منطقه با عنوان خادم محله، به تهیه بستههای کمک معیشتی اقدام میکند.
حیدری میگوید: در این ایام بیش از هزار بسته کمک معیشتی تهیه کردیم که بین نیازمندان منطقه و حاشیه شهر توزیع شد. در این بستهها اقلامی از جمله روغن، برنج، ماکارانی، حبوبات، رب، قند، مواد ضدعفونی کننده و ... گذاشته شده بود و ۱۲ گوسفند هم که با کمکهای مردمی و اهالی مسجد، خریداری و ذبح شده بودند گوشتشان تقسیم و در این بستهها گذاشته شد.
همچنین با کمک بسیج جامعه پزشکی و ستاد مبارزه با کرونای ناحیه سلمان، حدود ۴۰۰ نفر از بیماران خاص، ام اس، سرطان، دیالیزی و جراحیهای خاص که ساکن منطقه ۱۱ هستند، شناسایی شدند تا بستههای بهداشتی شامل الکل، ماسک و بروشور حاوی توصیههای بهداشتی به دستشان برسد. تاکنون این بستهها در اختیار یکصد نفر قرار گرفت و مابقی آنها تا آخر ماه رمضان توزیع میشود.
حیدری تأکید میکند: تمام فعالیتهایی که در این ایام از سوی نیروهای مردمی و بسیجی انجام شده است به طور رایگان و خیرخواهانه بود و نه تنها هیچ گونه حقالزحمهای دریافت نکردهاند بلکه هزینه ایاب و ذهاب، تلفن و ... را نیز خودشان پرداخت کردهاند و در تأمین هزینههای تهیه ماسک، اقلام بهداشتی و بستههای معیشتی نیز هر کس بر حسب تمایل و توان خود، کمکهایش را اهدا کرده است.
متحد شدن؛ دستاورد کرونا
حیدری در ادامه میگوید: ما اعتقادی به داشتن یا نداشتن کارت عضویت بسیج نداریم همین که کسی دغدغه خدمت کردن به مردم را داشته باشد، بسیجی است. در این ایام هم حدود ۳۰ درصد از افرادی که با ما همکاری داشتند مردمی بودند که کارت عضویت بسیج نداشتند، اما چون ضرورت خدمترسانی را احساس کردند با ما همراه شدند و آنقدر تعداد متقاضیان زیاد بود که به ناچار نمیتوانستیم از کمک همه آنها استفاده کنیم. به عنوان مثال بسیاری از بازنشستهها، رزمندگان و فرماندهان دوران جنگ بودند که ملتمسانه درخواست حضور برای ضدعفونی کردن منطقه را داشتند، اما چون برایشان خطر داشت از آنها میخواستیم اجازه دهند این کار به وسیله جوانترها که کمتر در معرض خطر قرار دارند، انجام شود؛ بنابراین همه نیروهایی که در راه مبارزه با کرونا با ما همکاری کردند بین ۱۸ تا ۳۵ سال سن داشتند. او متحد شدن را یکی از نتایج خوب مبارزه با کرونا میداند و اظهار میکند: با شیوع این بیماری همه مردم از هر قشر و با هر تفکر سیاسی، هدف واحدی داشتند که آن مبارزه با کرونا بود و در این راه، همه به یکدیگر یاری میرساندند. از طرفی برای اینکه موازی کاری نشود و در وقت، نیرو و هزینهها اسراف نشود همه گروههای مختلف کنار هم قرار گرفتند که اتفاق خیلی خوبی بود. به عقیده او ما در این ایام شاهد یک خرد جمعی در منطقه ۱۱ بودیم و یک گام جدید فرهیختگی برداشته شد که در نتیجه آن، گروههای مختلف در کنار یکدیگر قرار گرفتند به گونهای که در این سالها، مانند آن را نداشتیم.
حیدری با گلایه از برخی متولیان بهداشت منطقه که همکاری لازم را با نیروهای جهادی نداشتند، میگوید: متأسفانه برخی مسئولان آن طور که باید دغدغه مردم را نداشتند، اما در مقابل مسئولانی هم بودند که پا به پای ما تا پاسی از شب کار میکردند از جمله این افراد کارشناس اجتماعی معاونت فرهنگی منطقه ۱۱ بود که واقعاً جهادی کار کرد و جای تشکر دارد. به عقیده حیدری در این رویدادها، افراد دلسوز، دغدغهمند و کسانی که صادقانه و بیریا قصد خدمت کردن به مردم را دارند، یکدیگر را پیدا میکنند و در رویدادهای بعدی دست در دست یکدیگر داده و متحدتر و پرتوانتر از قبل، به یاری هم نوعانشان میشتابند. او اردوهای جهادی را فرصتهای بینظیری میداند و میگوید: اگر کسی فقط یک بار یک اردوی جهادی واقعی برود نمک گیر میشود و همیشه دنبال چنین فرصتهایی است.
برتری انگیزه بر فناوری
حیدری خودش اولین اردوی جهادی را سال ۹۳ در حالی که ۱۷ سال سن داشت تجربه کرده و از آن زمان تصمیم گرفته است هر سال حداقل در یک اردوی جهادی شرکت کند. اولین اردوی جهادی او به روستای سیج بود و جهادگران با هدف تکمیل کردن مسجد، خانه عالم و منزل یکی از زنان بیسرپرست روستا، عازم آن میشوند. انجام کارهای فرهنگی، ارتباط با بچههای روستا و خانوادههای شهدا از دیگر اقدامات آنها بود که در این اردو انجام میدادند و حیدری در این بخش حضور پررنگتری دارد. او حس خوب مردم، تشکر، قدردانی و دعاهای خیری را که بدرقه جهادگران میکنند آنقدر لذتبخش میداند که به نظر او باعث میشود جهادگر همیشه عشق، علاقه و انرژی مضاعفی برای خدمت کردن به همنوعانش داشته باشد.
او تصریح میکند: در اردوهای جهادی افرادی که در ناز و نعمت بزرگ شدهاند و سختترین وسیلهای که در دست گرفتهاند قلم است، هر پست و مقام و جایگاهی که دارند، کنار میگذارند و بدون چشمداشت، دست در دست یکدیگر میدهند تا مشکلی از هم نوعانشان را برطرف کنند.
حیدری به اردوی جهادی پل دختر اشاره میکند و میگوید: در این اردو به دلیل صرفهجویی در هزینهها، نیروهای جهادی حتی هزینه غذایشان در طول اردو را خودشان پرداخت کردند و دیدن این همه فداکاری، وقتی فردی، کار، درآمد و زندگی شخصی راحت خود را رها میکند تا به دیگری یاری رساند چنان لذتبخش است و دیدن آن حس خوبی به انسان میدهد که با هیچ چیز مقایسه نمیشود.
او میافزاید: در اردوی پل دختر دیدیم که در اثر سیل، نصف جاده را آب برده است و تیرهای چراغ برق هم افتاده بودند به گونهای که ۱۲ شبانه روز، مردم روستا برق نداشتند و سارقان کابلهای برق را به سرقت میبردند. برای رساندن برق به مردم باید خط برق قدیم روستا را احیا میکردیم که آن هم از روی کوه بود. کوههای آن منطقه سنگی بود و در اثر بارندگی زیاد خزه بسته بود. تیرهای برق روی کوه هم باید چوبی میبودند بنابراین باید مسافتی حدود ۸۰ متر، تیرهای برق را روی کوه بالا میبردیم تا علم کنیم. این کار در شرایطی باید انجام میشد که بارندگی بود و با چکمههای پلاستیکی روی کوههای خزه بسته سر میخوردیم. از طرفی تیرهای چوبی برق هر کدام در حالت عادی حدود ۵۰۰ کیلوگرم وزن دارد و آن موقع در اثر باران و خیس شدن، هر تیر برق کلی بر وزنش افزوده شده بود. کارمندان شرکت برق آنجا میگفتند بردن و علم کردن تیرهای چوبی باید از سوی جرثقیل انجام شود و از عهده انسان برنمیآید، اما چون در آن شرایط امکان آوردن جرثقیل نبود اعضای تیم ما که میدیدند ۱۲ روز است مردم روستا برق ندارند گفتند هر طور شده این کار را انجام میدهیم بنابراین «یا علی» گفتند و ۶ تیر برق را زیر باران به بالای کوه رساندند. زمانی که برق به این روستا رسید و چراغ منازل را روشن دیدیم خستگی از تن همه بیرون رفت و خاطرهای ماندگار در ذهن من و دیگر اعضای گروه به جا ماند چراکه در این رویداد نشان دادیم با کار جهادی هر غیر ممکنی ممکن میشود و لذت خدمت رسانی به مردم و دیدن لبخند رضایت آنها آنقدر به انسان انگیزه و انرژی میدهد که او را قادر میکند کارهایی انجام دهد که با فناوری و امکانات پیشرفته به سختی میتوان انجام داد. حیدری تا قبل از شروع کرونا، در کنار مردم سیستان و بلوچستان بود و پس از بازدید اولیه، شناسایی منطقه و نیازسنجی، قصد اعزام نیرو به منطقه را داشت که بیماری کرونا مانع ادامه فعالیت آنها میشود. کلیپ «در کنار کنارک» که در آن محرومیت و مشکلات مردم سیستان و بلوچستان به نمایش گذاشته شده، ساخته او و همکارانش است.
حیدری و دیگر جهادگران اکنون منتظر هستند بیماری کرونا در کشور مهار شود تا کمکهای انساندوستانهشان به مردم سیستان و بلوچستان را ادامه دهند.
فاصلهها را برداریم
به عقیده او آنچه اهمیت دارد، خدمترسانی و جهاد اقتصادی است و فرقی نمیکند چه فردی و در چه لباسی این کار را انجام میدهد. او با اینکه فقط افراد دارای کارت، بسیجی شناخته شوند، مخالف است و میگوید: هر انسانی که دغدغه خدمت به مردم، محرومان و نیازمندان را دارد بسیجی است و نباید با نگاههای سیاسی بین خودمان مرزبندی و طیفبندی داشته باشیم.
به نظر او مردم با هر نوع طرز فکر و دیدگاه سیاسی میتوانند در کارهای جهادی شرکت کنند و، چون همه هدف مشترک یاری رساندن به همنوعان را دارند نه تنها نباید تفاوتهای فکری بینشان فاصله بیندازد بلکه باید همه در کنار یکدیگر، متحد شوند تا با قدرت و توان بیشتری شرایط رسیدن به هدف را آسانتر کنند.
او که در گذشته معاون فرهنگی حوزه ۵ حمزه سیدالشهدا (ع) نیز بوده است، میگوید: متأسفانه تعریف بسیج به درستی منتقل نشده و در بسیاری مواقع تصورمان از بسیجیان کسانی است که فقط در حال خواندن دعا و نماز هستند. این در حالی است که در بین قشر بسیجی نیروهای مخلص و بی ریایی وجود دارند که آرامش خود را فدای کمک به دیگران میکنند و متأسفانه این جنبه از شخصیت بسیجیان کمتر شناسانده و دیده شده است. همچنین اگر کسی از نزدیک با بسیجیان نشست و برخاست داشته باشد میبیند که آنها هم مانند دیگران، اهل تفریح و سرگرمی هستند. او تأکید میکند: به عنوان یک بسیجی میگویم هیچ منتی بر مردم نداریم و هیچ قداستی هم برای خودمان قائل نیستیم، سعی میکنیم در راه خدا و اهل بیت (ع) باشیم و به حرمت شهدا مسائل اخلاقی و دینی را رعایت کنیم، اما ممکن است گاهی موفق نشویم و دچار اشتباهاتی شویم. بسیجی نه امام است و نه معصوم و اینکه توقع داشته باشیم هیچ اشتباهی مرتکب نشود توقع نادرستی است. بسیجی مانند لباس سفید است که هر نوع لکه سیاهی در آن نمایان میشود.
نیروهای بسیجی هم درست است که باید حافظ خون شهدا باشند، اما باید بپذیریم که آنها هم مانند ما انسان هستند و ممکن است مرتکب خطایی شوند بنابراین اگر رفتار نادرستی از یک بسیجی دیدیم ضمن اینکه نباید توقع معصومیت از آنها داشته باشیم، نباید نسبت به همه بسیجیان بدبین شویم. به عقیده حیدری اگر مردم توقع معصوم بودن از بسیج داشته باشند با دیدن کوچکترین خطایی نگاهشان منفی میشود و از آنها روی برمیگرداند، اما اگر قبول کنند که آنها هم یک انسان مانند دیگران هستند آنگاه میبینند که بسیاری از بسیجیان از بسیاری از آسیبهای اجتماعی به دور هستند. او بسیج را یک نهاد مناسب تربیتی میداند و میگوید: من در دوران نوجوانی که دنبال مکانی برای گذراندن اوقات فراغت بودم، در پارکها و گیم نتها آسیبهای بدی را دیدم که تصمیم گرفتم سمت آنها نروم، اما در بسیج بستر مناسبی برای تربیت افراد فراهم است و من فکر میکنم اگر خانوادهها، نوجوانان و جوانانشان را به سمت مسجد و بسیج سوق دهند آنها را از بسیاری آسیبهای اجتماعی که امروز دامان جوانان را گرفته حفظ میکنند.