کاظم رئوف - نام مهدی واعظی همیشه با بازی پرسپولیس و پیام در سال ۷۵ به یادآورده میشود؛ مسابقهای که نیما نکیسا، دروازهبان آنسالهای پیام، دربرابر تیم سابقش به میدان رفت؛ اما خیلی زود مصدوم شد و از بازی بیرون رفت تا یک گلر جدید به فوتبال ایران معرفی شود، کسی که در دوران کودکی از شمال به مشهد آمده بود و بعد از موفقیت در مسابقات هندبال مدارس سر از فوتبال درآورده بود. گلر چشمرنگی فوتبال مشهد بعدها راه ترقی را پیمود و با پرسپولیس، قهرمان لیگ برتر هم شد. او حتی پایش به تیم ملی نیز رسید؛ اما بعد از مدتی به سرعت از فوتبال محو شد و حالا جایی در این چرخه جذاب ندارد. بعد از مدتها بیخبری، به سراغ او رفتیم که تجارت میکند و کسبوکار پرسودی هم دارد، اما از فوتبال چندان هم دور نیست و چند مدرسه فوتبال را در کرج اداره میکند.
* پیام، نقطه شروع مهدی واعظی در فوتبال مشهد بود. کمی از آن روزها بگو.
- خب آن زمان ابومسلم و پیام هر دو خوب بودند، هم از نظر امکانات و هم از نظر فوتبال. ولی من به پیام علاقه بیشتری داشتم و همچنین بازیکنانی در این تیم بودند که قبلا با آنها همبازی بودم، اما مسئله مهم حضور یک مربی درجهیک در این تیم بود؛ مرحوم حسین فکری یا به قول فوتبالیها استاد فکری.
* در فوتبال آموزشگاهی با استاد فکری آشنا شدی. آن آشنایی سکوی پرتابی برایت شد.
- من علاوه بر فوتبال، هندبال هم بازی میکردم و در مسابقات آموزشگاهی هر دو رشته حضور داشتم؛ ولی یکی از نکات مثبت در ادامه راه فوتبال من دعوت به تیم امید استان بود که عباس چمنیان و رضا عطارزاده، مربیان تیم بودند. همین موضوع باعث درخشش من در رقابتهای امیدهای کشور بود و من دیده شدم. میتوانم بگویم مسابقات آموزشگاهی تأثیرگذار بود و بهنوعی سکوی پرتاب خوبی برای دیدهشدن من و امثال من بود.
* در پیام چطور مسیر فوتبالی ات را پیدا کردی؟
- بعد از صعود پیام به لیگیک که همرده لیگ برتر الان بود، استاد فکری مربی تیم بودند و سال بعد تیم تبدیل شد به پیام مقاومت. در آن تیم بازیکنان بزرگی داشتیم. نیما نکیسا، بهزاد داداشزاده، داریوش یزدانی، رضا صاحبی و مجید حسینیپور ازجمله این بازیکنان بودند. در کنار این موضوع سعید جوشش که سال قبل از فوتبال خداحافظی کرده بود، به عنوان مربی دروازه بانها همراهمان بود و با ورود مجید جلالی به عنوان سرمربی تیم، بیشتر بازی کردم و دیده شدم.
* اما جرقه دیدهشدنت از بازی پیام و پرسپولیس بود.
- دقیقا. در یکی از بازیهای پیام و پرسپولیس فرصت خوبی برای جهش من به وجود آمد و بهنوعی استارت حضور بیستساله من در فوتبال ایران بود؛ بیستسالی که اگر چند تغییر در تصمیماتم داشتم، قطعا موفقیتهای بیشتری داشتم.
* شاید همان بازی آغاز یک ماجراجویی بزرگ در فوتبال ایران بود. چه روندی را در طی دوران حرفهای فوتبالت طی کردی؟
- بعد از مشهد به کرج و تیم بهمن رفتم که از این انتخاب راضی بودم؛ اما بعد از بهمن و حضور در پیکان باید سالیان حضور من در این تیم کمتر میشد. من ۷ سال برای پیکان بازی کردم، اما بهتر بود بعد از سهچهارسال حضور در این تیم به یکی از تیمهای مطرح منتقل میشدم.
* پس حضور طولانی در پیکان را اشتباه بزرگ دوران حرفهای فوتبالت میدانی.
- بله. باید خیلی زودتر از این تیم جدا میشدم و به یک تیم بزرگ میرفتم.
* پیشنهادی هم داشتی؟
- همان زمان اگر در پرسپولیس و استقلال یا سپاهان بودم، مسیر من بهکلی تفاوت پیدا میکرد. بنا به دلایل مختلف، حضورم در پیکان طولانی شد و حتی همراه این تیم به لیگیک هم رفتم و به نوعی اشتباه فوتبالی من بود؛ درصورتیکه همانموقع از پرسپولیس پیشنهاد داشتم.
* و یک اتفاق عجیب هم در آن دوران داشتید؛ مثبتشدن تست دوپینگ!
- زمانی که آزمایش دوپینگ من مثبت اعلام شد، در لیگ یک بازی میکردم. آنموقع در تیررس نگاه مربیان تیم ملی بودم و تنهابازیکنی محسوب میشدم که از لیگیک به تیم ملی میآمد. خودم مراقبت زیادی داشتم و به صورت کلی هنوز متوجه نشدم دقیقا چه اتفاقی افتاد.
* مگر میشود؟
- کمیته دوپینگ در تحقیقات متوجه شد اتفاق ناخواستهای بوده و به همین دلیل میزان محرومیتم به ۶ماه کاهش یافت. درحالیکه باید ۲ سال محروم میشدم. با «وادا» مکاتبه شد و به نتیجه خاصی نرسیدند که این ماده چگونه وارد بدن من شده بود. بههمیندلیل کمیته انضباطی و وادا حداقلمیزان محرومیت را برایم در نظر گرفتند؛ اما این موضوع و محرومیت حاصل از آن باعث شد شانس حضور در جامجهانی۲۰۰۶ را از دست بدهم، درحالیکه میتوانستم در جامجهانی دروازهبان تیم ملی باشم، اما محرومیت ناشی از دوپینگ مانع از حضور در تیم ملی شد.
* برسیم به دوران حضورت در پرسپولیس. شکوفایی و درخششی که شاید بعد از تو دیگردروازهبان مشهدی در تیمهای بزرگ پایتخت حضور نداشت و حسین هوشیار هم که بعدها از مشهد به تهران رفت، هیچگاه نتوانست آن درخشش را تکرار کند.
- سالهای متمادی از پرسپولیس پیشنهاد داشتم. سال۷۸ که پیکان بودم از عابدینی پیشنهاد داشتم، اما با مشاورههایی که میگرفتم، به این نتیجه رسیدیم که آنموقع به پرسپولیس نروم.
* از قضا سالی که دوپینگت مثبت اعلام شد، پرسپولیسی شدی؟
- بله. آنموقع پرسپولیس ۳ دروازهبان داشت؛ فرشید کریمی، محمد محمدی و علیرضا حقیقی. دنیزلی هم سرمربی وقت این تیم بود. با درخواست دنیزلی با پرسپولیس قرارداد بستم و بعد از چند ماه تمرین، فیکس شدم و نقطه اوج حضورم در این تیم لیگ هفتم همراه افشین قطبی بود که ۲۳ بازی کردم و رکورد خوبی داشتم. در پایان فصل هم قهرمان شدیم.
* در همان دوران دوباره به تیم ملی دعوت شدی، اما مصدومیتهای مداوم مانع از این میشد که مهدی واعظی دروازهبان فیکس تیم ملی باشد. راز این مصدومیتها چه بود؟
- در اوج اردوهای تیم ملی دچار مصدومیت شدم که این موضوع چندبار دیگر تکرار شد و دوسه هفته استراحت میکردم و با حضور در تمرینات این مصدومیت تشدید میشد و، چون تیم به حضور من نیاز داشت، دوران نقاهت کامل نمیشد و دوباره در چهارچوب قرار میگرفتم. آخرین مصدومیت من سال۸۸ من را آزار داد و از شرایط آرمانی دور شدم.
* چه شد از پرسپولیس جدا شدی؟
- یک فصل بعد از قهرمانی در پرسپولیس از این تیم جدا شدم. دلیل اصلی جدایی من از پرسپولیس این بود که احساس کردم شرایط ادامه همکاری برای من و چند بازیکن دیگر مساعد نیست. عباس انصاریفرد مدیرعامل بودند و افرادی بهواسطه او در باشگاه حضور داشتند. انصاریفرد هم علاقه زیادی به اطرافیان خود داشتند و این افراد مأمور عقد قرارداد با بازیکنان بودند؛ درصورتیکه در تمام دنیا مدیرعامل یا مسئول قرارداد در باشگاه این وظیفه را دارد. قراردادها جایی خارج از باشگاه امضا میشد؛ حتی چند مورد در تولیدی پوشاک ورزشی قرارداد بستند. من گفتم اگر باشگاه بخواهد قرارداد تمدید کنیم باید با من تماس بگیرد و در دفتر باشگاه گفتگو کنیم؛ چون من قراردادم تمام شده بود و قرارداد نداشتم. حدود بیست روز یکماه از آقایان خبری نشد و فصل نقلوانتقالات تقریبا رو به پایان بود و من یک پیشنهاد متعارف از تیم صبا داشتم و با این تیم قرارداد بستم. بعد از اینکه اعلام شد با صبا قرارداد بستم، آقایان گله کردند که نیامدی برای تمدید قرارداد، اما من شرایط را میدانستم و با اینکه اولویت من پرسپولیس بود، اما شرایط را بهگونهای رقم زدند که قرارداد نبندیم و از تیم جدا شوم.
* یعنی از سر سیاست تو را نخواستند؟
- این تفکرات خاص و سیاستهای آقایان و اطرافیانشان بود. سیاستشان این بود که یکسری از بازیکنان اسم و رسمدار را از باشگاه دور نگه دارند تا خودشان اختیاردار تیم باشند.
* بعد از پرسپولیس در مسیری افتادی که شما را به سمت پایان راه فوتبالت سوق داد. از اینکه این مسیر را انتخاب کردی، پشیمان نیستی؟ - من باشگاهها را براساس شرایط انتخاب کردم و عقیده داشتم تا جایی فوتبال بازی کنم که توان داشته باشم. بعد از صبا، استیلآذین و شهرداری تبریز احساس کردم نمیتوانم ادامه بدهم و باید جا را به جوانترها داد و همین قدر فوتبال کفایت میکند. تجربه خوبی در این سالهای طولانی و حضور در سطح اول فوتبال ایران کسب کردم.
* نکته جالب در زندگی مهدی واعظی آن بود که بعد از فوتبال کاملا از تیررس نگاهها محو شد و وارد کار تجارت شد.
- حقیقت آن است در دوران فوتبال در هر تیمی که بودم، ۴۰ تا ۵۰ درصد از حقوحقوقم را دریافت نمیکردم و توقع داشتند با تمام وجود و با بهترین کیفیت بازی کنم. اواخر فوتبالم کمکم بیزینس دوم و سوم را شروع کردم و روی این موضوع تمرکز کردم. ۲۰سال فوتبال بازی کردم، شرایط خوبی داشتم؛ اما خیلی خاص نبود. برای همین تصمیم گرفتم چند سال در فضای تجاری تلاش کنم تا محتاج به فوتبال نباشم. الان هم خیلی دور نیستم و چند مدرسه فوتبال فعال در کرج دارم و سعی میکنم تجربیات خودم را به بچهها آموزش دهم.
* یعنی ممکن است به فوتبال در قامت مربی یا مدیریت برگردی؟
- موقعی که در تجارت و بازار کاری خودم تثبیت شدم، برای شروع مربیگری به فوتبال برمیگردم؛ اما در هر شرایطی کار نمیکنم و زیر بار هر حرفی نمیروم.
* دوره مربیگری را هم سپری کردی؟
- در سکوت، دورهها و کلاسهای مربیگری را سپری کردم و زمانی که شرایط مهیا باشد وارد عرصه مربیگری خواهم شد؛ اما قطعا با برنامهریزی و یک کار حرفهای وارد این عرصه خواهم شد.
* از مسیری که در فوتبال ایران طی کردی، پشیمان نیستی؟ یعنی اگر به عقب برگردی، در برخی انتخابهایت تجدیدنظر نمیکنی؟
- از مسیری که طی کردم رضایت دارم، هرچند اگر دوباره فرصت داشتم، تغییراتی ایجاد میکردم؛ مثل کمکردن سالیان حضور در پیکان و جدانشدن از پرسپولیس. شاید اگر از پرسپولیس جدا نمیشدم، شرایط بهتری پیش میآمد. چون آن چند سال پرسپولیس دروازهبانهای خوبی نداشت و مشکل اساسی داشت و اگر میماندم، با توجه به اینکه خصوصیات اخلاقی من با مربیان وقت پرسپولیس همخوانی داشت، کمک بیشتر و بهتری به پرسپولیس داشتم.