تصویر تیم منتخب خراسان در یکی از بازیهایی که میزبان بودیم، من را به خاطرات فراوانم از سهچهار سال مربیگریام در این مسابقات فرو برد که در ۲ گروه در سطح اول کشور برگزار میشد. فقط تهران ۲ نماینده داشت؛ تهران الف وب. منتخب خراسان هم با مدیریت و سازماندهی هیئت فوتبال در مسابقات شرکت میکرد. داستان اینگونه بود که منتخب خراسان به صلاحدید مربی منتخب از بازیکنان باشگاهها و شهرستانها بازیکنان دلخواه خود را انتخاب میکرد و با عنوان منتخب در مسابقات به رقابت میپرداخت. در اولین دوره حاجآقای قیاسی با تجربه فراوان از جام تختجمشید تیم منتخب را مربیگری میکرد و پس از ۳ بازی بههردلیل که خودش بهتر میداند، از تیم کنارهگیری کرد. آنموقع بیشتر بازیکنان تیم منتخب ابومسلمی بودند و یکیدو بازیکن خارج از تیم ابومسلم موقعیت بازی پیدا نمیکردند. طبیعی هم بود؛ چون جناب قیاسی مربی ابومسلم بود و برنامههای تاکتیکیاش با آن تیم هماهنگی بیشتری داشت و با گذراندن دوره عالی مربیگری دتمار کرامر آلمانی، طبیعی بود که تحتتأثیر آن تفکرات هم باشد. آنروزها تیم ملی آلمان مدرنترین تیم ملی را داشت و بیشتر بازیکنانش از تیم بایرنمونیخ بودند و یکیدو بازیکن به آنها اضافه میشد که اوج آن تیم هم۱۹۷۴مونیخ بود که آلمان قهرمان جهان شد. در نتیجه تفکرات آقای قیاسی درست بود و ابومسلم هم سابقه بازی در لیگ تختجمشید را داشت و هم بازیکنانش باتجربهتر و هماهنگتر بودند. بههرحال پس از ۳ بازی جناب قیاسی کنارهگیری کرد و قرعه به نام من افتاد که مربی تیم پیام بودم و در دانشگاه تدریس میکردم و هیئت فوتبال وقت به مدیریت جناب میرزائیان از من خواستند که کار را به عهده بگیرم و من از حاجمهدی رخصت گرفتم و کار را شروع کردم. هم جوان بودم و نترس و هم بیتجربه و خام از نظر تماشاگران؛ اما نترسیدم و خطر کردم و دل به دریا زدم، منتها با تفکری دیگر که اعتقاد داشتم جدا از نتیجه باید منتخب خراسان همه استان را نمایندگی کند و در عمل هم در سهسالی که در لیگ قدس بودم، با نتیجهگیری متوسط، بازیکنان زیادی به این تیم اضافه شدند و خودی نشان دادند. طبیعی بود که باز هم تیمهای ابومسلم و پیام نفرات بیشتری در تیم داشته باشند و شهرستانیها و باشگاههای دیگر هم میدانستند اگر در مسابقات استان و باشگاهها خوب ظاهر شوند، به کار گرفته خواهند شد. در دوره اول و دوم من مربی بودم و سال سوم خود حاجآقا برگشت و نتایج خوبی هم گرفت. در سال چهارم جناب قیاسی رئیس هیئت شد و دوباره به من که در آن موقع مربی ابومسلم بودم، تکلیف کرد که سرمربی خراسان شوم. درعینحال در آن زمان تماشاگران پرشور در داخل و خارج از خانه از تیم حمایت میکردند و ما با حداقل امکانات نسبت به رقیبان با آنها میجنگیدیم. من هم با بعضی از بازیکنان مانند اکبر میثاقیان و حسین امیدوار و... چندسالی بیشتر اختلاف سن نداشتم و با ارتباط روانی با بازیکنان و استقبال بازیکنان از من و قبول تدریجی تماشاگران و لیدرها که من را بهسختی پذیرفتند، تلاشهای زیادی کردم تا موفق شویم. اوج رقابت ما در آن سالها با منتخب مازندران بود که جوانان و تماشاگران آن زمان بسیار به این ۲ تیم حساس بودند و اتفاقات زیادی، هم در ساری و هم در مشهد، بین تماشاگران و بازیکنان رخ میداد که جای بحثش اینجا نیست. ۵ تن از بهترین بازیکنان منتخب آنروزهای مشهد ناباورانه آسمانی شدهاند و ما را داغدار و ماتمزده کردهاند؛ غلام نوروزی، محمد اعظم، سیدکاظم غیاثیان، محمد تشکری و حسین لعلیوسفی از بهترین بازیکنان منتخب بودند که حالا آسمانی شده اند. روحشان شاد و یادشان گرامی. من از اعتمادی که هیئت فوتبال آن زمان به من کرد و حاجآقای میرزائیان، رئیس وقت هیئت فوتبال و حاجآقای قیاسی تشکر میکنم. شاید آنروزها یک نفر از من لایقتر بود و حق بیشتری داشت که بعد از حاجآقای قیاسی سکان هدایت منتخب را در دست بگیرد و آن هم آقای اسماعیل شجیع بود که سابقه کار در مشهد را از من بیشتر داشت، اما این اتفاق رخ نداد. درعینحال بازیکنان زیادی به منتخب اضافه شدند و بهتدریج ورزشگاه سعدآباد در مسابقات پررونق شد. تماشاگران با خریدن بلیت با شوروشوق بازیکنان بومی و مستعد خودشان را تشویق میکردند. در دهه ۶۰ ما با تیم منتخب ۲ بازی خاص هم داشتیم؛ یکی با تیم ملی کرهشمالی بود که رکورد تماشاگر ورزشگاه را شکست و مردم تا لب خط داخل زمین آمدند و نشستند. بازی خراسان با کرهشمالی بدون گل مساوی شد و تیم کرهشمالی چند بازی دیگر در استانهای دیگر برگزار کرد که همه را برنده شد، اما خراسان در آن روز در میان انبوه تماشاگران سربلند شد. دیگربازی مهم با تیم ملی سوریه بود که خیلی خوب بازی کردیم و موفق شدیم ۲ بر ۱ سوریه را شکست دهیم. در آن بازی حسین امیدوار از فوتبال خداحافظی کرد و کفشهایش را برای یادگاری از دیوار خانهاش آویخت. حسین امیدوار هم از نظر فنی و هم شخصیتی فوتبالیست برجستهای بود و از او بهخوبی تقدیر کردیم. او در آن زمان تنهابازیکنی بود که در یک بازی پر از تماشاگر در مشهد از فوتبال خداحافظی کرد و من از آن به بعد حسین را در کنارم بهعنوان یک همکار فنی سالم و وفادار به کار گرفتم. نقطه عطف در لیگ قدس، تیم منتخب و تماشاگران فوتبال خراسان ۲ بازی منتخب خراسان و مازندران در ساری و مشهد بود که برای همیشه زشتیها و زیباییهایش را در سینه حفظ خواهند کرد.