مولا علی(ع) در مُلک احساس ما امیر است. روضه نخوانده نامش به باران وامیدارد چشمها را. روایت آنچه بر ایشان گذشته است، دل را دشت هزارچشمه و هزارزخم میکند. تنهاییاش، غربتش، حاشیهنشینیاش و... درد را تا عمق استخوان میبرد و میگوییم که در حضور چون اویی، دیگران را کی نوبت میرسد که سالاری کنند و ردای امیری بر دوش اندازند؟ واقعا به امیری او تن دادهایم تام و تمام در ساحت احساس، اما در وادی عمل باز غریب میماند علی(ع) و باز به حاشیه رانده میشود منش علوی و باز میشود همان که بود! یعنی رفتار خود ما در تراز و سایز خود از جنس همان رفتاری است که بدان اعتراض داریم!
من این را در رفتار محترمان موجه هم زیاد دیدهام و چون به حوزه ریاست و کسب قدرت میرسد، این ماجرا نمایانتر و فاصله ما با امام علی(ع) روزافزون میشود. نمیخواهد در ساخت کلان به ماجرا بپردازیم؛ بههمین دوروبر و رفتار خودمان نگاه کنیم، معلوم میشود که شمشیر اگر در کف ما قرار بگیرد، در کنار مولا خواهیم بود یا باید نام ما را در سیاهه ناکثین پیدا کنند یا در شمار قاسطین، شاید هم در فهرست مارقین نوشته شده باشد نام ما؛ مایی که بهاحساس سر بر آستان علی(ع) میساییم، اما رفتارمان به آن سه گروه نزدیکتر است.
بهدیگر سخن، اگرچه بر زبان نمیآوریم، اما در عمل ترجیح میدهیم اگر نماز را پشت سر علی(ع) بخوانیم، سفرهای را برای نشستن انتخاب کنیم که بهسلیقه معاویه چیده شده باشد. راستی وقتی کسی از گرد راه نرسیده میشود مدیر، آن هم در حوزهای که الفبای آن را نمیداند و به این هم بسنده نمیکند و دوستان و رفقای خود را هم بهکار میگیرد بیآنکه تخصصی داشته باشند، چه نسبتی میتواند با مرام علوی داشته باشد، حتی اگر هر روز در خانه خود و بهخرج خود برای مولا مجلس روضه سر پا کند؟ کسی که میبیند بهتر از او برای آن جایگاه هست و او بههزار حیلت و حمایت بر آن تکیه میزند، چطور با خود حساب میکند که میپندارد با مکتب امام جز تباین نسبتی دارد؟ ...
وقتی نتیجه توان و مدیریتش میشود حذف متخصصان و «شایستگان» کاردانان و برکشیدن «ناشایستگان»، دقیقا به همان راهی میرود که مخالفان علی (ع) بدان گام نهادند. حالا هر اسمی که میخواهد برای کارش بگذارد، فرقی نمیکند در اصل ماجرا. همه بارها خوانده و شنیدهایم و میدانیم مرام علی (ع) حکم میکند انصاف را، عدالت را و عدالت هم معنای روشن و توجیهناپذیر خود را دارد: «وضع شیئ فی موضعه»؛ انتخاب هر کس متناسب با دانش و توانش و برجاگزینی او در جایگاهی که برای آن «بهترین» باشد.
هندسهای که اگر رسمالخط جامعهداری ما میشد، بهیقین امروز قلهنشین موفقیتهای پرشمار بودیم و از منظر ایمانی و معرفتی هم جایگاهی رفیع مییافتیم، اما وقتی که امام را فقط در ساحت احساس دوست بداریم و در همین زمینه بهحصر گیریم، خود در حصر مصائب ایمانسوز و انسانیتکش گرفتار خواهیم شد.
این هم تا به سلوک علوی برنگردیم، بهصلاح و اصلاح نخواهد آمد، حتی اگر نهفقط این ایام که همه عمر بر غربت مولا بگرییم هم چاره نخواهد شد، چه ما خود از عوامل غربت مولاییم که علی (ع) نه یک نام برای یک فرد که یک مفهوم متعالی برای یک مکتب است و تا زیستن بدین روش را نیاموزیم، علی (ع) در غربت خواهد ماند و ما خود نیز نگهبانان غربت او خواهیم بود.