به گزارش شهرآرانیوز، نوابغ ورزش ایران را نهمیتوان محصول آکادمیهای تخصصی دانست و نه نتیجه فعالیت مستمر پایگاههای استعدادیابی که در کشورهای صاحب ورزش، مهمترین مرکز تربیت ورزشکاران به شمار میروند.
قریب به اتفاق اسطورههای ورزش ما یا بهطور خودجوش رشد کردهاند یا مورد حمایت خانوادهها بودهاند. زهرا کیانی، تالوکار تیم ملی ووشوی ایران که کلکسیونی از مدالهای آسیایی و جهانی را در کارنامهاش دارد یکی از نوابغی است که درست در چنین بستری رشد کرده و بدون شک در آینده از او بیشتر خواهیم شنید؛ دختر 20سالهای که تاکنون 23مدال در مسابقات بینالمللی و در ردههای مختلف سنی به گردن آویخته و در اوج جوانی به یکی از رکوردداران ورزش ایران بدل شده است.
او نخستین بانوی مدالآور تالو در بازیهای آسیایی است و میتواند به سیطره چند ده ساله چینیها در تالوی زنان پایان بدهد. موفقیتهای بیبدیل زهرا کیانی نشان میدهد حمایت از یک ورزشکار حرفهای تا چه حد مسیر زندگیاش را تغییر میدهد و عمر دوران قهرمانی یک ورزشکار را طولانی میکند. تالوکار تیم ملی از کودکی حمایت تمامقد خانوادهاش را پشت سر خودش احساس کرده و چشماندازی که برای خودش ترسیم کرده، ایستادن روی سکوی قهرمانی المپیک است.
اگر تالو از دورههای بعد وارد فهرست بازیهای المپیک شود، زهرا کیانی را میتوان یکی از شانسهای مسلم قهرمانی دانست. کارنامه ورزشی و کلکسیون مدالهای او چنان پر و پیمان است که میتوان روی قهرمانیاش در المپیک شرط بست؛ او کسی است که میتواند روی بام ووشوی جهان بایستد.
اصلا چطور شد که به ووشو و سبک تالو علاقهمند شدید؟
من مستقیما سراغ تالو نرفتم. از 6تا 8سالگی ژیمناستیک کار میکردم و به پیشنهاد یکی از دوستانم سراغ ووشو و تالو رفتم.
پدر و مادرم از همان کودکی قصد داشتند جز ژیمناستیک مرا در رشته ورزشی دیگری ثبتنام کنند چون میخواستند در رشتهای کار کنم که اعزام به مسابقات بینالمللی هم داشته باشد. شاید آنها از همان موقع میدانستند که میتوانم وارد ورزش قهرمانی شوم. به هر حال با دعوت یکی از دوستانم به باشگاه رفتم و تمرین ووشوکارها را از نزدیک تماشا کردم.
وقتی وارد سالن شدم و بچهها را با لباسهای رنگی و مخصوص تالو دیدم به این ورزش علاقهمند شدم. قبل از این ماجراها تصورم این بود که ووشو یک ورزش مبارزهای و درگیرانه است اما وقتی دیدم بچهها با آن لباسهای زیبا و رنگارنگ تالو اجرا میکنند، تفاوت تالو را بهعنوان یک سبک نمایشی با ساندا که مبارزه تن به تن است، احساس کردم و مشتاق شدم.
چرا خانواده اصرار داشتند که در سطح قهرمانی ورزش کنید؟
پدر و مادرم از همان ابتدا میخواستند در ورزش به یک جایی برسم و به همین دلیل از همان روز اول که به سالن ژیمناستیک رفتم بنای آنها بر حمایت بود. یک سال بعد از اینکه ژیمناستیک را شروع کردم قهرمان مسابقات استانی شدم و مربی و اطرافیان مدام میگفتند استعداد دارم و آینده درخشانی در انتظار من است. وقتی مادرم با مربیام مشورت کرد متوجه شد که اگر غیر از ژیمناستیک در رشته دیگری هم کار کنم آینده روشنی خواهم داشت.
پیشرفت شما در تالو بسیارسریع بود. روندی که در تالو طی کردهاید اهالی ورزش را به این نتیجه رسانده که باید منتظر ظهور یک ورزشکار بزرگ بود. این روند را چگونه طی کردید؟
کمتر از یک سال بود که ووشو کار میکردم و به تیم ملی دعوت شدم. 2 سال اول به هیچ مسابقهای اعزام نشدم. نخستین بار در سال 2010و در رده سنی نونهالان به مسابقات جهانی سنگاپور رفتم و مدال نقره گرفتم. سال بعد در مسابقات آسیایی نونهالان یک طلا و یک نقره گرفتم تا اینکه به رده سنی نوجوانان رسیدم و در مسابقات آسیایی این رده هم یک نقره و یک برنز و در مسابقات جهانی 2طلا و یک برنز گرفتم.
بعد از آن وارد رده سنی جوانان شدم و از همان سال اول بهطور همزمان در تیم ملی بزرگسالان هم حضور داشتم. این کار مرا سخت میکرد چون جوانان و بزرگسالان، 2رده سنی کاملا متفاوت بهحساب میآیند و هر رده سنی فرمهای مختص خودش را دارد. در 3 سالی که عضو تیم ملی جوانان بودم 6مدال طلا، 2نقره و یک برنز از مسابقات جهانی و آسیایی گرفتم. برای تیم ملی بزرگسالان هم 2 مدال نقره و 2برنز از مسابقات جهانی کسب کردم تا رسیدیم به بازیهای آسیایی جاکارتا که مدال نقره گرفتم و نخستین بانوی ایرانی شدم که در بخش تالوی بازیهای آسیایی مدال گرفتم. قبل از من فقط یکبار در بخش مردان برنز گرفته بودیم.
سریع بودن روند پیشرفتم صرفا بهخاطر داشتن استعداد ذاتی نبود. از همان کودکی جز 8ساعتی که میخوابیدم بقیه روز را درگیر تالو بودم و علاقهام به حدی بود که مادرم درس خواندن را پیش شرط رفتن به باشگاه قرار میداد.حتی در کوچه هم آرام و قرار نداشتم و تمرین میکردم. خیلی از همسایهها با دیدن تمرینات من فرزندانشان را در تالو ثبتنام کردند. در آن سالها سریال «جومونگ» از تلویزیون پخش میشد و زمانی که با لباسهای رنگی تالو در کوچه تمرین میکردم مرا با «سوسانو» مقایسه میکردند.
حتی وقتی برای اجرا به جشنوارههای مختلف میرفتیم میشنیدم که همه درباره شباهتم به سوسانو حرف میزنند. هر جا میرفتیم از استقبال مردم غافلگیر میشدم. تالو علاوه بر اینکه یک ورزش نمایشی است همه تکنیکهایی که در رشتههای رزمی و مبارزه تن به تن از آنها استفاده میکنند را دارد. شاید به همین دلیل هر تماشاگری را جذب میکند. با اینکه 12سال است تالو، کار میکنم هر روز یک نکته جدید کشف میکنم و تکنیکهای تازه یاد میگیرم. خانوادهها وقتی این جذابیتها را میدیدند از مادرم سراغ میگرفتند که کجا میتوانند فرزندانشان را ثبتنام کنند.
از بین بچههایی که در تالو ثبتنام کردند چند نفر در حد قهرمانی کار میکنند؟
هیچ کدام؛ چون تالو یک رشته ورزشی منحصر به فردی است که پیگیری ورزشکار و حمایت خانواده را توأمان میخواهد. در این سالها خیلی استعدادها را دیدم که یا مورد حمایت خانواده نبودند یا خودشان تمایلی برای ادامه ورزش نداشتند.
من معتقدم میتوانستیم زهرا کیانیهای دیگری هم داشته باشیم اما بنا به همان دلایلی که گفتم ورزش ایران از داشتن آنها محروم شد. یک مجموعه عواملی باید دست بهدست هم بدهد تا یک قهرمان ورزشی به موفقیت برسد. من از کودکی تمرینات سختی را انجام میدادم و همیشه هم مورد حمایت خانوادهام بودهام. هنوز هم در 20سالگی با پدر و مادرم به باشگاه میروم و به خانه برمیگردم. این برای ورزشکار حرفهای یک شانس بزرگ است.
الان در مجموع چند مدال جهانی و آسیایی دارید؟
تا الان 23مدال گرفتهام.
در ورزش ایران کسی را سراغ داری که از این تعداد بیشتر مدال گرفته باشد؟
در ووشو و تالو کسی را نمیشناسم که از من بیشتر مدال گرفته باشد اما از ورزشهای دیگر خبر ندارم.
کدامیک از 23مدالی که تاکنون گرفتید برایتان با ارزشتر است؟
بدون تردید مدال نقره بازیهای آسیایی جاکارتا برایم ارزش بیشتری دارد؛ چون احساس میکنم معجزه زندگیام بود. برای من که تازه وارد تیم ملی بزرگسالان شده بودم، مدال گرفتن در بخش تالو که بیش از هر چیزی به تجربه نیاز دارد یک ماموریت غیرممکن بود که به سرانجام رسید. من اصولا تحت هر شرایطی به توانایی خودم ایمان دارم و در سختترین شرایط اطمینان دارم که میتوانم از پس کارها بربیایم اما یادم هست به هر کسی میگفتم در بازیهای آسیایی مدال میگیرم تعجب میکرد و مدام از من میخواستند واقعبین باشم.
واقع بینانهاش چه بود؟
خیلیها میگفتند در نخستین حضورت تجربه کسب کن. شاید هم حق با آنها بود. مدال گرفتن در بازیهای آسیایی بهخصوص در بخش تالو که به مجموع 2 فرم مدال میدهند خیلی سخت است. رقبای سرسخت چینی و چندین کشور شرق آسیا که خودشان را صاحب ووشو میدانند و معمولا روی رأی داورها تأثیرگذارند را هم درنظر بگیرید. داورها معمولا برای حریفانی از چین و ماکائو و هنگکنک بیش از حد احترام قائلند و نمرات خوبی به آنها میدهند. همین جزئیات شرایط را سخت میکند؛ چون در تالو داورها براساس سلیقه هم رأی میدهند و برایشان قابل هضم نیست که یک تالوکار ایرانی بیاید و از تالوکار چینی نمره بهتری بگیرد.
خودتان فکر نمیکردید برای یک دختر 17ساله بهتر است که در چنین میدان بزرگی فقط کسب تجربه کند؟
شاید واقعبینانهاش همین باشد؛ چون جوانترین رقبای اصلی من 25سال به بالا داشتند و ورزشکاران زیر 20سال معمولا در تالو مدال نمیگیرند. تالو نیاز مبرمی به تجربه دارد و اینکه شما هر روز فرمها را اجرا کنی و بدنتان به اجرای آنها عادت کند.
با این حساب احتمالا یک تالوکار تا 35سالگی میتواند در مسابقات آسیایی و جهانی مدال بگیرد. فکر میکنید تا پایان دوران قهرمانی چند مدال دیگر بگیرید؟
خیلی. هدفم این است که هر سال دستکم 2 مدال بگیرم. البته من فقط در رده سنی بزرگسالان مبارزه میکنم و این کارم را سخت میکند اما سالی 2 مدال را برای خودم کنار گذاشتهام. فکر میکنم در 3فرمی که اجرا میکنم به راحتی 2 مدال خواهم گرفت.
با این حساب تعداد مدالهایتان از 50عدد هم عبور میکند که میتواند یک رکورد تاریخی در ورزش ایران باشد.
امیدوارم همینطور باشد و من هم تلاش خودم را میکنم تا با یک کارنامه پر و پیمان از دنیای قهرمانی خداحافظی کنم.
چین، مهد ووشوی جهان است اما در بخش ساندا قهرمان جهان شدیم و آنها را پشت سر گذاشتیم. ووشوی ایران این توان را دارد که در بخش تالو هم از چینیها سبقت بگیرد؟
تالو در مقایسه با ساندا جزئیات بیشتری دارد و فراموش نکنید که چین اندازه جمعیت کشور ما ووشوکار دارد. این کار ما را سخت میکند. بهنظرم اگر میخواهیم در تالو با چین رقابت کنیم باید ووشوکاران بیشتری داشته باشیم. نکته دوم این است که فقط مربیان چینی به جزئیات تالو اشراف دارند و اگر میخواهیم در این بخش حرفی برای گفتن داشته باشیم باید با چینیها اردوی مشترک برگزار کنیم. من معتقدم ما ایرانی افراد باهوشی هستیم و با نگاه کردن میتوانیم جزئیات تالو را از چینیها یاد بگیریم.
این احتمال وجود دارد که بعد از المپیک توکیو و از دوره بعد، تالو به فهرست این بازیها اضافه شود. اگر این اتفاق بیفتد شانس کسب مدال طلا را هم دارید. اگر به المپیک بروید از خودتان چه انتظاری دارید؟
اگر تالو المپیکی شود قطعا به مدال طلا فکر میکنم چرا که کیفیت مسابقات آسیایی با جهانی تفاوتی ندارد. وقتی میتوانم در آسیا طلا بگیرم حتما در المپیک هم قهرمان خواهم شد. یکی از آرزوهای من این است که تالو المپیکی شود تا ما تالوکارها بیشتر دیده شویم.اگر هم این اتفاق نیفتد به مدال طلای بازیهای آسیایی فکر میکنم که همسنگ طلای المپیک است.
بهطور کلی برای آینده چه برنامهای دارید؟
برنامه بلندمدتم قهرمانی در المپیک یا بازیهای آسیایی است اما امسال مسابقات آسیایی هند را در پیش داریم که بهدلیل شیوع کرونا به تعویق افتاده و در بهمنماه برگزار خواهد شد. برنامه آیندهام این است که با مدال طلا از مسابقات آسیایی هندوستان برگردم تا استارت خوبی باشد برای قهرمانی در بازیهای آسیایی 2022چین.
کمک مؤمنانه به بیبضاعتها
تالوکار تیم ملی ووشو دستی هم در فعالیتهای خیرخواهانه دارد و معمولا پای ثابت همه پویشهایی است که ورزشکاران برای کمک به افراد نیازمند ایجاد میکنند. زهرا کیانی به اتفاق سایر ورزشکاران ملیپوش اصفهانی، پویش «کمک مومنانه» را برای کمک به خانوادههای بیبضاعت ایجاد کردهاند و قصدشان هم دستگیری از افرادی بوده که بعد از شیوع کرونا شغل و درآمدشان را از دست دادهاند. او میگوید: «این پویش با همکاری اداره کل تربیتبدنی استان اصفهان ایجاد شده است. خیلی از مردم وضعیت اقتصادی مناسبی ندارند و شیوع کرونا هم باعث شده شغلشان را از دست بدهند. وقتی شغلی نباشد درآمدی هم نیست و کرونا کسانی که به نان شب محتاج بودند را محتاجتر کرده. هدف ما این است که با کمک کسانی که تمکن مالی دارند دست این افراد را بگیریم چون معتقدیم مردم برای حرف ورزشکارها ارزش و احترام خاصی قائلند. وقتی میخواهم به مسابقه بروم، دایرکتم از دعاهای خیر مردم پر میشود و به همین دلیل تصمیم گرفتیم از این انرژی مثبت برای کمک به افراد محتاج استفاده کنیم».
اصفهان با زایندهرود زیباست
زهرا کیانی، سالها قبل به اتفاق خانوادهاش از شهرکرد به اصفهان مهاجرت کرده و این مهاجرت ناخواسته با زندگی ورزشیاش بیارتباط نیست.او رنج زندگی در شهری غیراز محل تولدش را به جان خریده تا زیرنظر مربیاش تمرین کند و به همان جایی برسد که اکنون ایستاده است؛«وقتی استاد بنیطالبی از شهرکرد به اصفهان رفت، کارم سخت شد چون در 10سالگی هر روز باید از شهرکرد به اصفهان میرفتم تا زیرنظر مربیام تمرین کنم.
هفتهای یک بار، آن هم آخر هفتهها مسیر دو ساعته را طی میکردیم تا به اصفهان برسیم و تمرین کنم. استاد بنیطالبی چند نفر از شاگردان ارشدش را انتخاب کرده بود که ما را در شهرکرد تمرین بدهند اما کسی که میخواهد در ورزش به موفقیت برسد باید حرفهای و زیرنظر استاد مجرب تمرین کند. به همین دلیل پدر و مادرم بهخاطر من به اصفهان مهاجرت کردند. پدرم معلم است و یادم هست که تا یک سال هر روز برای تدریس به شهرکرد میرفت و برمیگشت.»
تالوکار تیم ملی بعد از حدود 10سال به زندگی در اصفهان عادت کرده و با زیباییهای این شهر تاریخی خو گرفته و دغدغهاش پرآب ماندن زایندهرود است؛«اصفهان بهخاطر زایندهرود برایم شهر جذابی است؛ بهخصوص در روزهایی که پرآب است. وقتی رودخانه خشک باشد خیلی دلگیر میشوم و تماشای زایندهرود بدون آب خیلی غمانگیز است. تجربه 10ساله زندگی من در اصفهان میگوید این شهر با زایندهرود پر آب زیبایی دو چندانی دارد.»
تا پنج سالگی در روستا زندگی میکردم
کسی که از 10سالگی به مسابقات بینالمللی اعزام شده و مدام در حال تمرین و مسابقه است قاعدتا فراغت چندانی ندارد.زهرا کیانی میگوید ووشو و تالو همه فراغتش را پر کرده و اگر مجالی داشته باشد، تماشای فیلم مسابقات را تالو را به هر تفریحی ترجیح میدهد؛ «فیلم مسابقات داخلی چینی را مدام نگاه میکنم.
تالو جزئیاتی دارد که شاید با نگاه کردن به سبک اجرای چینیها آنها را یاد بگیرم. فیلم مسابقات داخلی در سایتهای خارجی پیدا میشود و به راحتی در دسترس است.» ملیپوش ووشو میگوید فقط یک کار به جز تمرین و مسابقه حالش را خوب میکند و آن هم رفتن به روستای هرچگان و بوئیدن چارقد مادربزرگ است؛ «مادربزرگم در روستای هرچگان شهرکرد یک خانه باصفا دارد که مرا یاد دوران کودکی میاندازد.
من تا 5سالگی در روستا زندگی میکردم و به همین دلیل وقتی به خانه مادربزرگ میروم آن روزها برایم تداعی میشود. گاهی اوقات حسرت میخورم که چرا زندگی در روستا را ترک کردیم، ای کاش بیشتر آنجا میماندیم.» بیشتر ورزشکاران حرفهای یک درد مشترک دارند و آن هم حضور مداوم در تمرین و مسابقه و از دست رفتن فرصت سفر به شهرهای دور و نزدیک به اتفاق خانواده است.
زهرا کیانی پای ثابت اینگونه سفرهاست و گاهی از شدت تمرین و مسابقه به طبیعت بکر شمال کشور پناه میبرد؛ «ما درعباس آباد یک خانه داریم اما به حدی درگیر تمرین و مسابقه میشوم که کمتر پیش میآید به آنجا برویم. سفرهایی از این دست برای ورزشکاران ملی نوعی مدیتیشن است اما در سفر هم دست از تمرین بر نمیدارم و معمولا کنار ساحل تمرین میکنم.»
منبع: همشهری