بیش از ۱۰ روز از قتل رومینا میگذرد و همچنان اخبار و حواشی بسیاری پیرامون این موضوع وجود دارد. جدای از اظهارنظرهای مختلفی که دربارۀ این فاجعه مطرح شده است و پرونده این ماجرا که در مرحله رسیدگی قرار دارد، میتوان از زاویههای دیگری نیز به آن نگریست. آنچه بهنظر مهم و اساسی میآید، علتشناسی وقوع جرم در چنین موضوعاتی است. بررسی علل وقوع جرم از این جهت حائز اهمیت است که میتوان با بهدستآوردن برخی یافتههای جدید، علاوه بر جلوگیری از وقوع چنین فجایعی، به چگونگی واکنش قانونی برای مقابله با چنین پدیدههایی نیز پرداخت.
در همین داستان، پرسشهای گوناگونی در حوزه علل و انگیزه ارتکاب جرم توسط پدر رومینا مطرح میشود؛ از جمله اینکه آیا این جرم با جرایم مشابه دیگری که در سالها و ماههای اخیر رخ داده است ارتباط مستقیم دارد؟ آیا ریشهیابی عوامل اینگونه جرایم ما را بهنتایج یکسان میرساند؟ آیا مجازاتی که دستگاه قضا باید برای چنین افرادی در نظر بگیرد نیز باید از قواعد یکسانی پیروی کند؟ همه این پرسشها در حالی مطرح میشود که در کنار بررسی علل و عوامل وقوع جرم، موضوع پیرویکردن از دستورالعملهای کلی و یکسان یکی از چالشهایی است که امروزه در بوته نقد جرمشناسان مختلف دنیا قرار گرفته است. در همین زمینه، جرمشناسی پستمدرنیستی یکی از رویکردهایی است که بهشدت با صدور اعلامیههای کلی برای علل و عوامل جرم مخالف است و این نگاه را باعث بهوجودآمدن تعارضهای مختلف اجتماعی میداند. نظریه آشوب نیز که برای بررسی متغیرهای جرمشناسی پستمدرنیستی مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرد، برخلاف دیگر رویکردهای موجود، بررسی علل ارتکاب جرم را بسیار حساس، غیرقابل پیشبینی و بسیار متأثر از شرایط اولیه میداند. در این رویکرد، پیچیدگی روابطانسانی بسیار حائز اهمیت است و بههمین دلیل در نظریه آشوب از متغیرهای رسمی موجود دوری میشود و اعتقاد بهنظم و رابطهای خطی و یکسان بین همه علتومعلولها، ایدهای غیرقابل باور است. بر این اساس، باید در بررسی و نتیجهگیری درباره پرونده قتل رومینا، علاوه بر درنظرگرفتن موضوعات متعدد دیگر که در بررسی پرونده بسیار مرسوم است، از زاویههای دیگر نیز موضوع را بررسی کرد.
۱- انگیزههای متحرک موجود: در نظر بگیرید که گاه یک اتفاق و اشتباه بسیار ساده چه حوادث بزرگی را در دل تاریخ بهوجود آورده است؛ در همین حوزه روزنامهنگاری گاه اشتباههای ساده نگارشی ممکن است باعث بهوجودآمدن سوءتفاهمهای بسیاری در میان عامه مردم شود. بر همین اساس باید از این زاویه نیز پرونده رومینا را بررسی کرد و باورها و اعتقادات پدر رومینا را فارغ از درست یا غلطبودن در نظر گرفت که این اعتقادات چه مقدار در متغیر زمان دچار خدشه شدهاند؟ آیا همه افرادی که در آن موقعیت قرار بگیرند، واکنشی مشابه پدر رومینا خواهند داشت یا بهطور قطع میتوانیم بگوییم که هرگز اتفاقی مشابه رخ نخواهد داد؟ پاسخ همه پرسشهایی که از این دست مطرح شود، مبهم است. جوامع انسانی سیستمهای پیچیدهای هستند که توصیف و بررسی آنها مستلزم تعداد زیادی متغیر آزاد هستند؛ بر همین اساس باید در نظر گرفت که تغییر اندک یک رویکرد یا ظهور متغیرهای جدید در این سیستم پیچیده میتواند منجر به بروز وضعیتی غیرقابل پیشبینی شود. در نظر بگیرید که چه افراد شریف و متعهدی بهیکباره در مسیر انجام جرموجنایتهای بزرگ قرار گرفتهاند یا واکنش خانوادههایی که عزیزانشان را از دست دادهاند. همه این موارد غیرقابل پیشبینی بودن متغیرهای جرم را بیش از گذشته نمایان میکند.
۲- بررسی رفتارهای جرمانگارانه: در داستان قتل رومینا این پرسش نیز باید مطرح شود که چرا پدر وی که قاعدتا بهعمل شنیع خود آگاهی داشته و از عواقب آن آگاه بوده، دست به چنین رفتاری زده است؟ بهزبان سادهتر، چرا پدر رومینا مرتکب قتلی شده که درباره آن دانش کافی داشته است؟ در مرحله نخست برای پاسخ به این پرسش به پرسشهای دیگری میرسیم؛ از جمله اینکه آیا عوامل بیرونی، قدرت اثرگذاری تا مرحله تغییر بر دانش موجود نسبت به موقعیت را دارند؟ بهعبارت دیگر، آیا علل و عواملی که هنوز از چندوچون آنها بهصورت دقیق اطلاعاتی در دست نیست، توان آن را داشتهاند که ناخواسته بر آگاهی پدر رومینا اثرگذاری داشته باشند؟ برای پاسخ به این پرسش باید علل و عوامل جرم بهصورت جزئی و موردی بررسی شوند، زیرا ممکن است بسیاری از آن عوامل دارای ایرادهای نسبی زیادی باشند.
۳- جاذبههای غیرقابل پیشبینی: نباید به همه جرایم با یک پسوند و بهصورت یک رخداد تقریبا مشابه بنگریم. باید این موضوع را در نظر بگیریم که دنیای پیشروی ما دنیایی خاکستری است که غیرقابل پیشبینی بودن آن باعث شده است شرایط ویژهای بهوجود بیاید. پس باید بار دیگر در نظر داشت که متغیرهای علل جرم بههیچعنوان دارای پایگاه ثابت نیستند، بلکه در زمانهای مختلف افتوخیزهای متفاوتی داشتهاند. در همین داستان رومینا نیز موضوعات پیچیدهای همچون نحوه رشد خانوادگی پدر رومینا، نگاه جامعه پیرامون، نحوه مواجهه نهادهای بیرونی و خانواده طرف مقابل از جمله موضوعاتی هستند که از جاذبههای وقوع جرم محسوب میشوند و بهشدت غیرقابل پیشبینیاند؛ یعنی حتی اگر شما بدانید که فردی که علاقهمند به ازدواج با رومینا بوده، با سوءنیت عکسها را در فضای مجازی منتشر کرده است، باز هم نمیتوانید نتیجه یکسانی را در موارد مشابه بهدست بیاورید. انسانها خوب خوب نیستند و اتفاقا بد بد هم نیستند؛ نمیتوانیم با یک جرم هرچند غیرقابل باور از منظر ما آنها را نابود کنیم یا در طرف مقابل، از فردی که در ماجرا بهنظر ما مرتکب جرمی نشده است، یک قدیس یا قدیسه بسازیم.
موضوعاتی همچون قتل رومینا در یک بستر زمانی مناسب، نیازمند بررسی موشکافانه از سوی جرمشناسان است تا علاوه بر مشخصشدن علل اصلی انگیزه جرم، متغیرهای موجود آن که در بستر زمان شکل گرفته است نیز بررسی شوند.