۷ ساله(۱۴خرداد ۱۳۶۸) بودم که قیامت را دیدم. آن روزها در ایران قیامتی برپا شده بود.
میلیونها نفر زن و مرد از سراسر ایران راهی شده بودند تا زمین های بایر غرب بهشت زهرا در تهران را با اشک خود آبیاری کنند و پیکر یکی از محبوبترین رهبران تاریخ را به خاک بسپارند .آن روزها همه گریه میکردند در داخل و خارج.
حتی میشد صدای گریه فرشته ها را از آسمان هم شنید .واقعا که بود این مرد؟ چه کرده بود این مرد؟ عاشق چه چیز او بودند این مردم، که جهان در برابر عظمتش ایستاد و سر تعظیم در برابرش فرود آورد . خیلی عجیب است! که مردی با آن همه اقتدار و هیبت، مردی با آن همه عظمت که پشت ابر قدرت ها را لرزاند و بینی استکبار را به خاک مالاند،مردی که گفت آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکندواسرائیل باید از صفحه روزگار محوشود، خیلی ساده بود. ساده زیست و بیآلایش. بی تکلف و بی تشریفات، قانع و کم مصرف.
او در ساده ترین مکان یعنی جماران زندگی می کرد و از همان مکان ساده قلب های آزادگان عالم را به تسخیر خود درآورد. شاید همین ویژگی اش او را نسبت به سایر رهبران سیاسی و مذهبی دنیا متمایزش کرد و ماندگار.
این ساده زیستی از نقاط برجسته سبک زندگی و مکتب روح الله است.
جامعه امروز ما به شدت نیازمند بازخوانی و ترویج سیره عملی امام خمینی در تمامی زمینه ها خصوصاً ساده زیستی ، تجمل و تشریفات گریزی و زندگی مقاومتی اوست.