به گزارش شهرآرانیوز، در روزهایی که سریال «طوبی» مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است، یکی از ویژگیهای جالب توجه این سریال گروه بازیگران این اثر است، گروهی که هم چهرههای باتجربه در آن حضور دارد و هم بازیگران جوان و کمتر دیده شده؛ در کنار هم قرار گرفتن این دو گروه ترکیب خوبی از بازیها را به نمایش گذاشته است. مسئلهای که اگرچه در قسمتهای ابتدایی خیلی به چشم نمیآمد، اما با جلوتر رفتن داستان، همکاری این بازیگران رفت و برگشتهای یکدستتری را به تصویر کشید.
محمدرضا هلالزاده، بازیگر نقش «ضیا» در این سریال دانش آموخته هنرهای نمایشی است و از سال ۱۳۸۹ کار حرفهایاش را در تئاتر آغاز کرده است؛ او یکی از بازیگرانی است که در «طوبی» بسیار دیده شد و حالا همه او را با نام ضیا میشناسند و به اذعان اکثر مخاطبان سریال، ضیا و پریزاد، یکی از زوجهای دوست داشتنی سریال «طوبی» بودند، زوجی که خیلی زود سکانسهای دو نفرهشان سر از فضای مجازی درآورد و در بین دوستداران این سریال به شخصیتهایی محبوب تبدیل شدند. اگرچه مرگ شخصیت ضیا شوک بزرگی به مخاطبان «طوبی» بود.
به بهانه پخش سریال طوبی با محمدرضا هلالزاده بازیگر نقش «ضیا» گفتگو کردیم که در زیر میخوانید:
سریال طوبی چه ویژگیهایی داشت که بازی در آن را پذیرفتید؟
اولین ویژگی برای پذیرفتن نقش در سریال طوبی حضور نامهایی همچون سعید سلطانی، علیرضا زرین دست و حامد حسینی بود که از پیشکسوتان این عرصه هستند و همکاری با اساتید عزیز به تجربیات من اضافه میکرد و پس از خواندن فیلمنامه و جذابیتی که داشت، قبول کردم که در این پروژه بازی کنم.
بازی در این سریال چه چالشهایی داشت؟
چالش که نه، اما جذابیت ویژهای که داشت این بود که در سنین مختلف به ایفای نقش میپرداختم که هرکدام تداوم حسی بازیگری خودش را داشت و بزرگترین وجه حسی برای من سکانس آخر بود که لحظه مرگم را با تمام وجودم لمس میکردم و تمام عواطف من در آن صحنه این بود که در لحظه آخر فقط پدر خود را ببینم و تمام تصویر کودکی تا به حال خود را در چشمانش ببینم.
جذابترین ویژگی شخصیت ضیا برای خودتان چه بود؟
جذابترین ویژگیاش این بود که در اوج غرور و قدرتی که داشت و میتوانست بیرحم باشد، اما در مقابل خانواده خود مخصوصاً پدرش سر به زیر بود و مخالف جنگ و ظلم بود. از همه مهمتر عاشق بود، مخصوصاً عاشق همسرش.
به دو شخصیتی که در طول سریال بیشترین تقابلها را با آنها داشتید اشاره کردید؛ کار کردن با خانم سزاوار و پرویز فلاحیپور و به عنوان بازیگرانی که بیشترین سکانسها را با آنها داشتید، چطور بود؟
آقای فلاحیپور انسانی شریف و بزرگوار است که همکاری با ایشان برای من افتخاری بود و به عنوان پدر و پسر بهترین حسها از جانب ایشان به من منتقل میشد، سرکار خانم سزاوار هم بسیار درجه یک هستند و همکاری با ایشان خیلی خوب بود. ما با هم در مورد جزئیات نقشها گپ میزدیم تا رابطهای باورپذیر به مخاطب انتقال داده شود.
به نظرتان چقدر در این امر موفق بودید و چه بازخوردهایی از پخش طوبی از طرف مخاطبان داشتید؟
مردم حقیقتاً به بنده لطف داشتند و کاراکتر ضیا را هم دوست داشتند و با انرژیها و پیامهای خوبشان به من دلگرمی میدادند.
نظر یا کامنتی از طرف مردم بوده که شما را به وجد آورده باشد؟
در طول پخش سریال، نظرهای مختلف زیبا و قشنگی دریافت میکردم و حتی کلیپهای جذابی هم که مخاطبان درست و در فضای مجازی منتشر میکردند، میدیدم. اما زمانی که سکانس آخر حضورم که مرگ ضیا بود پخش شد، همان شب حجم زیادی از پیامهای مردم بود که برای من فرستاده در شبکههای اجتماعی میشد که همگی از این اتفاق ناراحت بودند و این برایم خیلی جالب توجه بود.
رابطه عاشقانه ضیا و پریزاد در سریال طوبی تقریباً از همان ابتدا مورد توجه مخاطبان قرار گرفت. شما هم به انتشار کلیپها و سکانسهای مربوط به این شخصیتها در فضای مجازی اشاره کردید، به نظرتان چه چیزی این رابطه را دلنشین کرده بود؟
به نظرم اگر بازیگر با تمام عواطف خود و خالصانه جلوی دوربین باشد، حتماً دیده میشود، همان گپوگفتهایی که با خانم سزاوار انجام داده بودیم به بیشتر دیده شدن این نقشها کمک کرد و خوشبختانه بازخوردهای مثبت زیادی از طرف مردم دریافت کردیم و کلیپهای مردمی زیادی در مورد ضیا و پریزاد ساخته شد.
تیم سازنده طوبی (هم در مقابل دوربین هم پشت دوربین) تیم خوب و پرمهرهای است که اکثراً سابقه برنده شدن جوایز سینمایی و حضور در رویدادهای معتبر دارند، جو پشت صحنه کار برای شما چطور بود؟
یکی از بهترین پروژههایی بود که در آن حضور داشتم، چون عوامل پشت صحنه و جلو دوربین همه با هم همدل بودند و یکدیگر را مثل یک خانواده میدیدند. به همین دلیل هم هیچکدام اصلاً احساس غریبگی با یکدیگر نمیکردیم، البته حضور سعید و عادل سلطانی عزیز نیز باعث همبستگی بیشتر در بین ما بود.
شما چند سال است که به طور حرفهای کار تئاتر میکنید و در آثار سینمایی و تلویزیونی هم حضور داشتید، ولی نام و چهرهتان به اندازهای که باید برای مخاطب عام آثار نمایشی شناختهشده نیست؛ چرا در این سالها کم کار بودید؟
من از سال ۱۳۸۹ به صورت حرفهای به روی صحنه آمدم و در تئاتر جان گرفتم و پوست انداختم. اتفاقاً همیشه سعی کردم پرکار باشم ولی با این وجود فیلمنامه و عوامل هر پیشنهادی برایم همیشه مهم بودند. در نمایشهای بسیار زیاد و فیلم و سریالهای مختلفی ایفای نقش کردم، بخشی از این فیلمها پخش شدهاند، ولی تعدادی از آنها یا در صف اکران ماندند یا به دلایلی پخششان به تعویق افتاده است که امیدوارم در ماههای آینده پخش شوند.
منبع: تسنیم