به گزارش شهرآرانیوز؛ اتاقهایشان از اتاق دادگاه و دادسرا شلوغتر است. اصلا این سوی ساختمان «مجتمع شوق زندگی»، خبرهای دیگری در راه است. اینجا هم والدین و فرزندانشان هستند، اما دیگر نه بهعنوان بزهدیده، بزهکار و منتظر صدور حکم. فضا آرام است؛ مثل یک فضای اداری معمولی، اما بدون پرسوجو هم معلوم است آنها که پشت میزهای کوچک نشستهاند، درحال راه انداختن کار مراجعان هستند.
ساختمان مجتمع قضایی، اجتماعی «شوق زندگی» دو چهره متفاوت دارد؛ یکی جنبه قضایی و رسیدگی به پروندههاست و دیگری جنبه حمایت و آموزش. آنها که رسیدگی به پروندههای کودکان و نوجوانان را به این ساختمان انتقال دادند، هدفشان تنها جابهجایی چند میز و اتاق نبود، بلکه به آینده آن اطفال و بازگشت آنان به خانواده و جامعه فکر کردند، برایش طرح چیدند و افراد را به همراهی گرفتند؛ نه به معنی استخدام بلکه کار داوطلبانه و به قول خودشان، خدمت از روی عشق.
اول از همه سراغ کسی را میگیریم که ایده حمایت از کودکان و نوجوانان و خانوادههای آسیب پذیر را مطرح و همه جوره از آن حمایت کرد. نیره عابدین زاده، معاون دادستان مرکز استان و سرپرست مجتمع قضایی، حمایتی، اجتماعی شوق زندگی، درباره نیت راه اندازی ایده ناظران میگوید: پیش از این ماجراها، دادگاه کودک و نوجوان در محل دادگاه انقلاب، مستقر بود که در آن محیط نمیشد چندان به کودکان فکر کرد و برایشان کار مؤثری جز رسیدگی قضایی انجام داد. بعد از تصویب جابه جایی ساختمان و اختصاص یک فضا به گروه سنی کمتر از هجده سال، از دادستان فرصتی خواستم تا طراحی داخلی ویژهای برای دادگاه دوستدار کودک انجام دهم؛ به این دلیل که به دنبال تغییر نگاهها بودیم و دیگر اینکه نمیخواستیم این کودکان و خانواده هایشان را به حال خود رها کنیم.
او ادامه میدهد: کار رسیدگی قضایی به بزه را قضات و دادیاران انجام میدهند و روال قانونی خودش را دارد، اما کارهای دیگری را هم درنظر گرفته ایم. بر مبنای اسمی که بر مجتمع گذاشتیم، تصمیم گرفتیم حمایتها را هم اجرایی کنیم. اگر تیم ما تشخیص بدهد که کودک در محیط آسیب پذیری قرار دارد، رهایش نمیکنیم و برای او در شعبه ۸ دادیاری، پرونده بزه دیدگی تشکیل میدهیم. برایش ناظر تعیین و از دیدگاه حمایتی به او نگاه میکنیم.
شبکه ناظرانی هم داریم که از فعالان اجتماعی شهر هستند و از آن به بعد، مسئولیت پیگیری همه کارهای کودک شامل ثبت نام مدرسه، درمان و همه امور او را برعهده دارند. براساس ماده ۴۴ قانون حمایت از اطفال، اینها ناظر حقوق کودک هستند که داوطلبانه و رایگان این کار را انجام میدهند. اگر آنها نبودند، بسیاری از این بچهها باید از خانواده جدا و به بهزیستی سپرده میشدند. درست است که روایتهای تلخی به مجتمع شوق زندگی میآید، اما ما سعی میکنیم با کمکهای خود مسیر زندگی آنها را تغییر دهیم و آنان را به زندگی در همین جامعه برگردانیم.
سیدمجید سادات، مسئول «باشگاه داوطلبین» مجتمع شوق زندگی
من از فروردین سال ۱۴۰۲ به این مجموعه پیوستم، اما قبل از این ها، این گروه تشکیل شده بود. این روزها باشگاه ما ۷۴۱ داوطلب خانم و آقا دارد که هرکدام در یک یا چند بخش به صورت افتخاری خدمت میکنند. بخشهای زیرمجموعه «باشگاهداوطلبین» شامل پنج گروه ناظران، سایبان عدالت، قیمین، اتاق نشاط و سایبان مهر است.
یک مجموعه شامل سی سایبان دیگر هم داریم که جزو ارکان اصلی مجتمع قضایی اند و نیروهای آنان، پرسنل مجموعه هستند و خدمات دیگری به مراجعان میدهند. اگر آنها نیروی داوطلب نیاز داشته باشند، ما از اعضای باشگاه به آنان معرفی میکنیم. گروه ناظران ما زیرمجموعه واحد مددکاری هستند.
شهروندانی را که با مدارک تحصیلی و سوابق مختلف به ما مراجعه و فرم درخواست پر میکنند، براساس علایقشان تقسیم بندی و با اعلام نیاز هر بخش، سایبان به آنها معرفی میکنیم.
گزارش عملکرد هر فرد را مسئول سایبان به من اعلام میکند و در صورت بروز مشکل قطع همکاری میکنیم که در این مدت، فقط یک قطع همکاری داشته ایم. بنای کار ما براساس خیر و کمک به شهروندان است؛ برای همین افرادی که اینجا هستند، تعهد اخلاقی دارند و خودشان دلسوزانه پیگیر افراد زیرمجموعه شان هستند.
محمدحسن جوانبخت، عضو گروه «قیمین»
چو عضوی به درد آورد روزگار، دگر عضوها را نماند قرار؛ درواقع فلسفه کار ما همین یک بیت شعر است. ما به دنبال کمک به گروهی هستیم که به هر دلیل ناتوان هستند. شغل من پیش از بازنشستگی هم به نوعی ارتباط با همین افراد بود و با این حوزه ناآشنا نبودم؛ مثلا به عنوان نماینده استانداری در جلسات خانه سبز شرکت میکردم.
بعد از پایان خدمت، با آشنایی دوری که از فضا پیدا کردم، تصمیم گرفتم اگر میخواهم خدمتی بکنم که هم کمک کننده به شهروندان دیگر باشد و هم کار خیر محسوب شود، وارد این مجموعه شوم. نزدیک به سه سال و چندماهی است که اینجا هستم. درواقع قرار شد به خانوادهها و افراد ناتوان کمک کنم. این کار، جبران تجربه و سلامت جسمی است که دراختیار داریم.
یکی دو مورد نظارت دارم، اما بیشتر پرونده هایم قیم افتخاری است. هم اکنون قیم دوازده نفر هستم. مخاطبان ما افراد بدسرپرست یا بی سرپرست هستند یا نیاز دارند کسی کارهای اداری و قانونی آنها را انجام بدهد. ما به عنوان قیم از طرف دادسرا و دادستان حکم داریم که کارهای این افراد را انجام بدهیم. بعضی از کسانی که قیمشان هستم، تحت پوشش بهزیستی هستند و به کارهایشان سرکشی میکنیم.
برخی در خانه هستند و عدهای در مراکز. قیمومت نوجوانان سیزده تا چهارده ساله را برعهده داریم تا بزرگ سالان پنجاه وهفت ساله. بزرگ سالان اغلب معلولیت دارند یا کهولت سن. هرکدام از اینها بسته به شرایط و وضعیتشان، نیاز به پیگیری دارند؛ از پیگیری کار اداری تا پیگیری کار مدرسه و درمان. برخی هم خانواده هایشان آنها را رها کرده اند که باید به دنبالشان بگردیم.
شاید انجام کارهای اداری برای من و شمایی که باسواد و سالم هستیم، چندروزی طول بکشد ولی برای این افراد که سرپرست صالحی ندارند یا دچار معلولیت هستند، در مدت یک سال هم به نتیجه نرسد.
قیم بودن به معنی حامی است و جانشین پدر و مادر نداشته فرد. باید مقدمات استقلال فرد را فراهم کنیم تا کودک و نوجوان بعد از رسیدن به سن قانونی، زندگی خودش را آغاز کند؛ البته من در این سه سالی که اینجا خدمت میکنم، هنوز به چنین موردی نرسیده ام.
کار ما جسته وگریخته است. یک هفته ممکن است کاری نداشته باشیم و هفته دیگر، هر روز مشغول یک موضوع و یک نفر بشویم. تا وقتی خداوند توفیق بدهد، به خدمتگزاری ادامه میدهم و هنوز هم فضا برای ورود دیگران و خدمت انسان دوستانه وجود دارد.
شهین نورانی، دبیر اجرایی کارگاههای «حامی» و «قیم افتخاری»
«سایبان عدالت»، اولین سایبان مجتمع شوق زندگی و بزرگترین آن بود که راه افتاد. وظیفه این سایبان، ابتدا دادن مشاوره حقوقی رایگان به مراجعان بود و فرقی هم نمیکرد که با چه مشکلی آمده باشند. به مرور زمان و با نیاز مراجعان، به صلاحدید سرپرست مجتمع، شرح وظایف ما بیشتر شد و ما یک بخش آموزشی را اضافه کردیم.
دایره سرپرستی با امین، مهجورین و صغار سروکار دارد و به همین دلیل نیاز بود که افراد داوطلب قیومیت، دراین زمینه آموزش ببینند. درنتیجه تعدادی از وکلای داوطلب و تبرعی که عضو سایبان بودند، با کمک تجربه فراوان خود و دانش رشته حقوق خصوصی و ابلاغ سرپرست مجتمع، کار آموزش را به طور رسمی آغاز کردند. سایبان عدالت هم با نیروی داوطلب مردمی و به صورت رایگان به مجموعه و مردم خدمت رسانی میکند.
وکلایی که در مجتمع شوق زندگی یاری میدهند، برخی داوطلب و تبرعی هستند و بخشی دیگر به صورت معاضدتی و تسخیری (در سایبان سبوحا) مشغول رسیدگی به پروندههای اطفال زیر هجده سال هستند. درحال حاضر ۱۳۰ وکیل تبرعی در سایبان عدالت فعالیت میکنند. این تعداد در بخش مشاوره حقوقی به صورت چرخشی، یک بار در ماه در مجتمع حاضر میشوند و به همه مراجعان، مشاوره حقوقی رایگان میدهند. آنها علاقهمند هستند آموزش بدهند تا سطح دانش حقوقی مردم افزایش یابد و جرائم و تخلفات کمتر شود و آسیبها کاهش پیدا کند.
از روز دوم اردیبهشت ۱۴۰۰ که بخش آموزش را راه اندازی کردیم، براساس آمارهای سنجشی که دادسرای سرپرستی تهیه کرده است، تخلفات و جرائم پروندههای قیمین حدود ۸۰ درصد کمتر شده است؛ البته این اثرگذاری به سادگی مشاورههای رایگان نبوده است، بلکه یک برنامه اجرایی آموزشی دقیق را اجرا کردیم. متوجه شدیم والدین و سرپرستان قانونی کودکان، نیاز به آموزش حقوقی دارند، پس در راستای قانون حمایت از اطفال، گروه آموزش تخصصی تشکیل دادیم و سه دوره را تعریف کردیم به نام «حامی». ابتدا مسئولیت آموزشها با خودم و پنج نفر دیگر بود، اما اکنون سی نفر این کار را برعهده دارند.
در دوره اول حامی، سرپرستان یا والدین کودکان بزه دیده، همچون کودکان کار، به دستور دادیاری باید در این دوره شرکت کنند تا متوجه حقوق کودک و نوجوان شوند. این دوره تا امروز در پانزده مرحله اجرا شده است. آنها اوایل با سختی راضی به حضور میشدند، اما حالا خودشان داوطلبانه میآیند. کارگاه آموزشی این دوره، بین رشتهای است؛ یعنی ابتدا از روان شناس کمک میگیریم و بعد از وکیل. آنها که نیازمند درمان تخصصی هستند، به سایبان تخصصی روان شناسی ارجاعشان میدهیم.
دوره دوم کارگاه حامی، مربوط به کودکان معارض با قانون است که «رویش» نام دارد. این دوره برای خود کودک یا نوجوان برگزار میشود تا با قانون آشنایی پیدا کند. دوره سوم هم «آرامش» نام دارد. این دوره برای سرپرستهای قانونی سالمندان است. یک قیم ممکن است قیم یک سالمند سال خورده یا مهجور یا دارای معلولیت ذهنی یا جسمی باشد که آموزش مسئولیت هایشان، متفاوت است و آن را در برنامه اضافه کرده ایم. این بخش برای این است که قیم بداند چه مسئولیت قانونی در قبال سالمند دارد.
انرژی و عشقی درمیان مددجویان وجود دارد که شما را برای خدمت به آنها جذب میکند؛ همین باعث میشود نه تنها رابطه شان را با مجموعه قطع نکنند، بلکه جدیتر و با تمام وجود کارشان را ادامه بدهند. هرکدام با دنیایی از شوق و با هدف پیشرفت برای فرد زیرنظرشان، به این کار داوطلبانه ادامه میدهند.