برای مشهد میترسم؛ از اینکه زمین زیر پای این شهر بلرزد، پیشاپیش بر خود میلرزم. در مناطق برخوردار و با نظارتی که میشود، ساختوسازها ملزم به رعایت مقررات ایمنیاند، اما حاشیه شهر و مناطق کمبرخوردار بوی فاجعه میگیرند هر وقت سخن از ایمنی سازه و احتمال زلزله به میان میآید. سازههایی که در برابر باد تند فرومیریزد، در برابر زلزله چه خواهند کرد؟ چندباری بادهای تند که فرونشسته، غبار سازههای در حال اجرا برخاسته است! رسانهها هم خبرش را منتشر کردند. نمیدانم به گوش و چشم آنان که باید، رسید یا خیر؟
از سازههای قدیمی و ناایمن که فاکتور بگیریم، در همین سازههای بهروز که به شکل «قاچاقساز»، قارچگونه سر از زمین درمیآورند، هم فراواناند بناهایی که در فهرست فروریختن قرار میگیرند. قاچاق که فقط در حوزه موادمخدر نیست، هرچه غیرقانونی شکل بگیرد، زیرمجموعه این مفهوم منفی تعریف پذیر است. پشتبامسازی که دیگر حکایتی است که سودجویان به راه انداختهاند و از هر طرف بخوانیم، تلخ و آزاردهنده است. باری، وضعیت ما دربرابر زلزله اصلا خوب نیست که خیلی هم بد است. پیشتر، دیسفانی، رئیس وقت سازمان نظاممهندسی ساختمان، گفته بود ۶۰ درصد ساختمانهای مشهد در برابر زلزله احتمالی آسیبپذیر است.
اگر در این باره جستوجویی کنیم، تارنماهای متعدد خبری، فهرستی از اظهارنگرانی کارشناسان و مسئولان را برای ما شمار خواهند کرد که همه نگران این نوع ساختوسازها هستند. همه هم هشدار میدهند. حالا چه زمانی و چه کسانی باید جامعه را درباره این خطر هوشیار کنند، خدا میداند. در این ناهوشیاری عمومی که شاهدیم، در وضعیت اقتصادی که افراد به سرپناهی با هر درجه ایمنی قائل و قانعاند، خبرنگار هم انگار باید کلمات خود را برای روز فاجعه ذخیره کند؛ برای خبرهایی که باید بنویسد! واقعا هم وقتی هشدارها، جامعه را درباره خطری چنین بزرگ، هوشیار نمیکند، چه میتوان کرد؟
امیدوارم مسئولان بلندپایه و متولیان امر، با نگاهی نگران وضعیت ساختوساز در مناطق کمتربرخوردار را زیرنظر بگیرند. امروز سخت بگیریم، هزاربار بهتر از آن است که فردا گرفتار شرایط سختی بشویم که عبور از آن، معلوم نیست ممکن باشد. این اقدام بهداشتی میتواند ما را از درمان بینیاز کند. تکرار میکنم؛ امروز دانسته و خردمندانه بر خود سخت بگیریم تا به ساختوساز ایمن برسیم، بهتر است که فردا اسیر سختگیری هولناک حادثه شویم که شاید راه پسفردا را به روی ما ببندد.