بر اساس نظریه کارکردگرایی، اگر چیزی در جامعه کارکرد نداشته باشد و نتواند فایدهمندی خود را در شرایط متعدد اثبات کند، خودبهخود از دایره مصرف و استفاده مردم حذف میشود؛ یعنی باید در زندگی مردم اثر و نتیجه به بار بیاورد. رسانههای جمعی هم از این قاعده مستثنا نیستند.
اکنون میبینیم که رسانههای تعاملی بینفردی و شبکههای اجتماعی، بخش عمدهای از کارکردهای رسانههای جمعی را که شامل اطلاعرسانی و خبررسانی بود، برعهده دارند و زودتر و کمهزینهتر و چندرسانهایتر در اختیار مخاطب قرار میدهند؛ یعنی اگر در گذشته روزنامه فقط بهصورت نوشتاری خبر را ارائه میکرد، اکنون رسانههای تعاملی و گوشیهای همراه که درواقع ارتباطات بینفردی را تسهیل میکند، خبررسانی را همهجاییتر، ناهمزمانتر، چندرسانهایتر و در کمترین زمان ممکن ارائه میکند.
من معتقدم انقلابی که گوشیهای همراه در زندگی مردم ایجاد کرد، انقلاب اکتبر شوروی و انقلاب صنعتی فرانسه انجام نداد. گوشیهای همراه از جیب مؤمنان تسبیح، از خیابانها دکههای تلفن عمومی و پست، از کیف خانمها آینه، از دست مکانیکها چراغقوه، از خانهها ضبطها و باندهای بزرگ و تلویزیون و روزنامه را حذف کرد. رسانههای جمعی نمیتوانند در همهجا حضور داشته باشند؛ اما افراد و گوشیهای همراهشان همهجا هستند.
در شرایط انسان-رسانه یا انسان-خبرنگار که هر انسان یک رسانه است، همه هرچیزی را که میبینند، بهسرعت در شبکههای اجتماعی بهاشتراک میگذارند؛ ضمن اینکه بخشی از آنچه در شبکههای اجتماعی وجود دارد، به واقعیت نزدیکتر است تا آنچه در رسانههای جمعی است. دلیلش این است که دروازهبانی در شبکههای اجتماعی مشابه مصلحتها و گرفتوگیرهای رسانههای جمعی نیست. مردم تقریبا آن چیزی را انعکاس میدهند که آن را میبینند. دروازهبانی در تحریریه، اینجا صورت نمیگیرد.
در نتیجه میتوان گفت مردم به آنها گرایش بیشتری دارند؛ چون کسی که اطلاعرسانی میکند، از جنس خودشان است و دولتی نیست. درنهایت، ما میبینیم که کارکرد اطلاعرسانی و خبررسانی از روی شانه رسانههای جمعی برداشته شده و بر شانه رسانههای بینفردی و تعاملی و شبکههای اجتماعی گذاشته شده است. درواقع، انسان-رسانه یا شهروند-رسانه دارد کار رسانههای جمعی را انجام میدهد.
اما در چنینشرایطی رسانههای جمعی باید چه کنند؟ آنها باید کارکرد جدیدتری برای خودشان تعریف کنند. رسانههای جمعی از زمان کسب خبر تا توزیع آن، ناگزیرند به دلایل متعدد وقت بیشتری را صرف کنند. اتفاقی امروز رخ داده و روزنامه، روز بعد منتشر میشود و ساعات زیادی فرصت دارد تا خبر را بپروراند یعنی به پیشاخبر یا پساخبر بپردازد؛ شرایطی که باعث شده این اتفاق رخ بدهد یا آنچه این خبر میتواند بر آن اثر بگذارد. اینکه این اتفاق چه تأثیری در سطح جامعه و در سطح جهان از خود بهجای میگذارد. بهعبارتدیگر، باید به ابهامزدایی و شفافیت خبر بپردازد و این فرصت را دارد که از کارشناسان و خبرگان حوزه استفاده کند.
در چنینشرایطی، رسانههای جمعی اگر بتوانند صداقت خود را حفظ کنند، سوگیریهای هوشمندانه داشته باشند (هر کاری هم بکنیم رسانههای جمعی سوگیری دارند) و از القای مطلب به مخاطب پرهیز کند، میتوانند مخاطب را جذب کنند. با توجه به اینکه مخاطب امروز مخاطب هوشمندی است که از چند منبع اطلاعات را کسب میکند و حوزههای کسب اطلاعاتش هم متنوع و متکثر و گسترده است. این مخاطب باید قانع شود.
رسانههای جمعی بهجای شیوههای القایی و بمباران اطلاعاتی باید از شیوههای اقناعی استفاده کنند و مخاطب را با استدلالهای کارشناسی خودشان قانع کنند. در این صورت است که مخاطب بهسمت این رسانهها میرود. در غیراینصورت، مخاطب چرا باید همان چیزهایی را که در گوشیهمراهش و وبسایتها دیده و رسانههای جمعی نیز همان را بیان میکنند، مجدد نگاه کند؟
به اعتقاد من، در عصر کنونی نقش خبرنگاران در رسانههای جمعی کمرنگ شده است و ما باید بتوانیم بهجای آنها روزنامهنگاران باسواد تربیت کنیم. مردم امروز نگاه نمیکنند که شما شیوه نگارش خبرتان چگونه است، آنها به این نگاه میکنند که چه نوشتهاید. بهعبارتدیگر، در شرایط کنونی «چهگفتن» اهمیت بیشتری دارد تا «چگونهگفتن». درنتیجه، در رسانههای جمعی باید بهدنبال حرفهای تازه، تحلیلهای درست، شفافسازی و ابهامزدایی خبر باشیم.
شبکههای اجتماعی وقت این کار را ندارند؛ اما ما در رسانههای جمعی، زمان این کار را داریم. مشکل اینجاست که اکنون در رسانههای جمعی، آدمهای باسواد و متفکر و نوگو و نوجو و نوآور کم داریم. یک عده جوان خبرنگار داریم که به نشستهای خبری میروند و خبرهایشان را تنظیم میکنند.
این خیلی خوب است؛ اما از این بهتر، باید روزنامهنگار داشته باشیم و در حوزههای متعدد، متخصص. چه ایرادی دارد مدیر گروه اقتصاد ما یک اقتصاددان باشد یا مدیر گروه اجتماعی ما یک جامعهشناس؟ این افراد میتوانند تحلیلهای درستی داشته باشند و مخاطب را قانع کنند تا برای تحلیل خبرها به رسانههای جمعی رجوع کنند.