شکیبا افخمیراد - این روزها که فیلمهای رنگارنگی از کمدی تا اجتماعی در سینماهای ایران درحال اکران است، شاید کمتر کسی بهسراغ تماشای فیـــــلمهای سینمای هنروتجربه برود؛ فیلمهایی که بیادعا و با تعداد سانسهای محدود بهصورت چرخشی در برخی سینماهای کشور اکران میشوند، از اواخر خرداد ۹۸ فیلمی در گروه هنروتجربه درحال اکران است که توانسته مخاطبان خاصش را پیدا کند و بعد از نزدیک به دو ماه اکران، در صدر فروش فیلمهای این گروه قرار گیرد؛ فیلمی با نام «میدان جوانان سابق» به کارگردانی مینا اکبری که دوران شکوفایی مطبوعات ایران و تاثیری را که دگرگونیهای اجتماعی و سیاسی بر کار رسانهها گذاشته است، به تصویر میکشد. روایتی ۶۸ دقیقهای از روزنامهنگاری در دوران اصلاحات از نگاه یک روزنامهنگار حوزه فرهنگ و هنر که ۲۰ سال قبل با شور جوانی پا به این عرصه گذاشته بود، اما حال کار مطبوعات را کنار گذاشتهاست. فیلم با پیدا شدن یک عکس دستهجمعی شروع میشود؛ عکسی از روزنامهنگاران روزنامه جامعه که در بهمن سال ۷۶ به پیشنهاد ماشاءا... شمسالواعظین در میدانی که آن سالها «جوانان» نام داشت، گرفته شده است. اکبری با دیدن این عکس، تصمیم میگیرد بعد از گذشت بیش از دو دهه بهسراغ آدمهایی که در عکس حضور داشتند، برود. درواقع این عکس بهانهای میشود برای مرور اتفاقاتی که در دو دهه اخیر بر مطبوعات ایران گذشته است. «میدان جوانان سابق» این روزها در سینماهویزه مشهد درحال اکران است و با اقبال خوبی نیز روبهرو شده است.
شنبه ۱۲ مرداد، نشست نقد و بررسی این فیلم با حضور مینا اکبری در سالن شماره ۷ هویزه برگزار شد؛ نشستی که با ابراز خوشحالی این کارگردان از میزان استقبال مشهدیها از فیلمش آغاز شد: «من از یکسو این استقبال را طبیعی میدانم؛ چون مشهد، شهری فرهنگی است و خیلی از بزرگان ما در این شهر رشد کردند، اما از طرف دیگر بهدلیل اخباری که از محدودیتهای موجود در مشهد میرسید، این استقبال غیرطبیعی بود.»
روایتی از یک عکس یادگاری
اکبری در دوران روزنامهنگاریاش با سینما بیگانه نبوده و علاوهبر نوشتن نقدها و یادداشتهای سینمایی بهعنوان دستیار اول کارگردان در چندین فیلم حضور داشته و با عباس کیارستمی نیز در فیلم «کپی برابر اصل» همکاری کرده است، با این حال او «میدان جوانان سابق» را فیلم اولش ندانست و این فیلم را مرتبط با کاری که سالها انجام داده است و تجربه ۲۲ سال فعالیت روزنامهنگاریاش معرفی کرد.
اکبری که از قبل برای ساخت فیلم «میدان جوانان سابق» تصمیمی نگرفته بود، در ادامه از چگونگی شکلگیری این فیلم گفت: وقتی من از روزنامه اعتماد خداحافظی کردم، میخواستم فیلم دیگری بسازم که یک مجموعه دهقسمتی بود، اما بهدلایلی آن را کنار گذاشتم. از سوی دیگر بحرانهای چهلسالگی بهسراغم آمده بود و به این فکر میکردم که ثمره ۲۲ سال کار مطبوعاتی من چیست. این احساس باعث شد سالهایی را که گذرانده بودم، مرور کنم. به این ترتیب کار ساخت این فیلم آغاز شد.
او که عکس ویژهنامه نوروزی روزنامه جامعه را محور داستانش قرار داده بود، عکس را بهانهای برای طرح یک سوال مهم معرفی کرد: «در این عکس ۷۲ نفر از کارمندان روزنامه جامعه حضور دارند که ما در فیلم بهسراغ آنها رفتیم و سعی کردیم این افراد را تقسیمبندی کنیم و از هر گروه نمایندهای داشته باشیم. نماینده افرادی که تغییر شغل دادند، نماینده آنها که مهاجرت کردند، نماینده افرادی که اجازه کار ندارند و نماینده افرادی که روزنامهنگار ماندهاند.»
به گفته این کارگردان، تنها دو گروه در فیلم نماینده ندارند؛ یکی آنهایی که فوت کردند و دوم افرادی که زندان هستند.
برای روزنامه نگاران
اکبری در ادامه صحبتهایش درباره حضور نداشتن محمد قوچانی در این فیلم گفت: قوچانی الان روزنامهنگار است و کارش را ادامه میدهد که ما احمد غلامی را بهعنوان نماینده این قشر در فیلم داریم، پس لزومی به حضور قوچانی نبود. از طرف دیگر ترجیح من بین غلامی و قوچانی، غلامی بود؛ چون احمد غلامی به نظر من، روزنامهنگارتر است از آن نظر که وابستگی حزبی ندارد و در روزنامههای مستقل کار کرده است.
او همچنین با اشاره به حضور سیما سعیدی، روزنامهنگاری که این روزها کافهدار شده است، گفت: سیما سعیدی قرار نبود در فیلم باشد و با یک تصمیم ناگهانی به کار اضافه شد. او نیز بهنوعی مهاجرت کرده است، اما مهاجرت به درون؛ یعنی ترجیح داده است از اتفاقاتی که میافتد، دور باشد و برای خودش کاری انجام دهد.
اکبری در پاسخ به این سوال که لحظات دوستانه فیلم -که شاید به روایت داستان کمک نکند- زیاد شده است، گفت: در فیلمی مثل «میدان جوانان سابق» که دارای صحنههای تلخ خبری است که درهرحال آدم را اذیت میکند، نیاز است که به تماشاگر تنفس داده شود؛ بهطور مثال لیلا نصیریها از اول تا آخر فیلم گریه میکند و من آنها را حذف کردم؛ چون نمیخواستم روزنامهنگاران آدمهای مورد ترحمی دیده شوند.
به نظر او، بخشهایی که فیلم حالت دوستانهتر پیدا میکند، برای اینگونه روایتها لازم است.
این کارگردان درباره ویدئوهای آرشیوی استفادهشده و دلیل مصاحبه نکردن رودررو با افرادی، چون مسعود دهنمکی نیز توضیح داد: من دورهای از مطبوعات را روایت میکنم که مسعود دهنمکی آدم دیگری بود و دهنمکیای نبود که وارد سینما شده است و درواقع جریان تندرو محسوب میشود: «گفتگوهای فیلم خارج از فضای مطبوعات نیست؛ یعنی تمام آدمها براساس ارتباطشان با مطبوعات انتخاب شدهاند نه وجهه و گرایش سیاسیشان. مسعود دهنمکی بهعنوان سردبیر جبهه و شلمچه و هوشنگ گلشیری در نمایشگاه مطبوعات بهعنوان سردبیر کارنامه صحبت میکنند. اکبر گنجی بهعنوان روزنامهنگار محاکمه میشود. سعید حجاریان مدیرمسئول روزنامه صبحامروز است و فائزه هاشمی، آن زمان روزنامه زن را منتشر میکرد که در فیلم حضور دارند؛ یعنی هیچ فردی در فیلم من بیارتباط با مطبوعات نیست.»
اکبری با بیان اینکه دغدغهاش صنفی بوده است، صحبتهایش را اینگونه ادامه داد: من به هیچ عنوان دغدغه سیاسی نداشتم و نمیخواستم سمت افرادی بروم که صرفا سیاسی هستند و حضورشان در مطبوعات، بیشتر آسیبزننده است تا اینکه باعث رشد مطبوعات شود.
از روزنامه «شهرآرا» انرژی گرفتم
در ادامه نشست، سوالی درباره پررنگ نشانندادن احمد غلامی که همچنان روزنامهنگاری را ادامه میدهد، بیان شد که اکبری آن را نپذیرفت و گفت: احمد غلامی تنها شخصیت امیدوار فیلم است و حتی موسیقی بخش او شادتر و پرانرژیتر است.
این کارگردان با ادای احترام به تمام افرادی که این روزها همچنان به کار روزنامهنگاری ادامه میدهند، به بازدیدش از روزنامه شهرآرا اشاره کرد و گفت: من به تحریریه شهرآرا رفتم و واقعا تعجب کردم؛ مدتها بود که تحریریهای به این شکل ندیده بودم. همه سرحال کار میکردند و به سوژههای درجهیکی بهویژه در حوزه زنان میپرداختند. واقعا از این فضا انرژی گرفتم، اما متاسفانه این فضا در تحریریههای تهران نیست.
او در پایان صحبتهایش درباره حرف این فیلم برای افرادی که «میدان جوانان سابق» را میبینند، توضیح داد: روزنامهنگارها هیچوقت ثبت نمیشوند. ما همیشه حامل خبر از برخی آدمها هستیم، بنابراین میخواستم یکبار من روایت کنم و دیگران آن را بشنوند. تاریخ واقعی، همین عکسها و فیلمهایی است که سالها در زیرزمینها خاک بخورند و کسی ماهیتشان را نداند، درحالیکه این روایتهای شخصی میتواند تاریخ جذابتر و دقیقتری را برای نسل آینده معرفی کند.
بهنظر اکبری مهمترین اتفاقی که میتواند رخ دهد، این است که نسل جدید ببیند در اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد روزنامهنگاری چگونه بود. این روزها چه کسی یادش است که در یک دوره بهخاطر توقیف یک روزنامه، اتفاقی مثل ۱۸ تیر رخ داده است؟ موضوعات اینچنینی درحال فراموشیاند و باید یادآوری شوند.