به گزارش شهرآرانیوز؛ شرکت هستند؛ اما نه شبیه به مجموعههای عادی دیگر. بهسادگی اینکه تنها چند نفر گردهم آمده باشند و مجموعهای را ثبت کرده باشند، نیست. نامشان شرکت دانشبنیان است و عملکردشان براساس نوآوری و خلاقیت؛ یعنی آن چیزی را طراحی میکنند و به تولید میرسانند که پیش از آن نبوده یا نمونه ایرانی نداشته است. شرکتهای دانشبنیان نقش مهمی در رشد و توسعه اقتصادی کشورها دارند.
توسعه بخش خصوصی و کوچکشدن بدنه دولت، اشتغالزایی گسترده، تقویت ارتباط بین آموزش عالی و بازار کار، ازبینرفتن وابستگی به واردات، ازجملهمحاسن اقتصاد دانشبنیان است و میتواند بسیاری از چالشهای عرصه تولید را کم کند؛ اما درحقیقت کار این شرکتها بههمینآسانیها هم نیست. نیاز به حضور و عملکردشان هست؛ اما چنان فرش قرمزی هم برایشان پهن نکردهاند. ما تنها فرصت اندکی داشتیم که چندنمونه کوتاه از چالشهایشان را از زبان دو نماینده گروه دانشبنیانها آنهم بهصورت مختصر نقل کنیم.
مهدی شیرقاضی
مدیرعامل شرکت دانش بنیان برنا صنعت توس
ما اولین شرکت دانش بنیان در زمینه طراحی و تولید شیرهای کنترلی و اکچویتور هستیم که از سال ۱۳۸۳ وارد این حوزه شدیم. هفت سال ابتدایی را به صورت مهندسی معکوس فعالیت کردیم و از سال ۱۳۹۰ هم به دانش طراحی دست پیدا کردیم و هم طراح شدیم و هم تولیدکننده.
مسئله مهم این است که باوجود تولیدکنندههای خوبی که در کشور فعالیت میکنند، هنوز اعتقاد زیادی به خرید خارج از کشور و واردات وجود دارد. هنوز مجتمعها به بلوغ شرکتهای دانش بنیان ایمان ندارند که صددرصد کار را به آنها واگذار کنند. بعضی از محصولاتی که ما تولید میکنیم، شاید در دنیا دو یا سه شرکت تولیدکننده داشته باشد. مشتری و مخاطبان تولیدات ما مجتمعهای نفت، گاز و پتروشیمی هستند. بانک اطلاعاتی و سامانهای به نام ep داریم که سازندهها در آن ثبت نام میکنند. اینکه دولتی هستیم و باید از تولیدات خودمان استقبال کنیم، شعار است.
وقتی مناقصه برگزار میشود، مجتمعها پیشنهادهای فنی را با کیفیتهای اروپایی و آمریکایی مقایسه میکنند؛ اما قیمت با شرکتهای آسیای شرقی مثل چین و کره مقایسه میشود. درحالی که رقابت ما با محصولات چینی اشتباه بزرگی است. مجتمعها به سراغ شرکتهای آسیایی میروند که قیمت پایین میدهند و برای تأمین قطعات دچار مشکل میشوند و پای قاچاق نیز به این حوزه باز میشود. گاهی هم با یک شرکت خارجی قرارداد بستهاند و بعد از چند سال که باید بروند سراغ خدمات، متوجه میشوند شرکت اصلا وجود خارجی ندارد.
ما همیشه در نمایشگاههای مختلف در شهرها حضور داریم و کسی در این حوزه نیست که شرکت ما را نشناسد؛ اما سیاست مجتمعها با هم تفاوت دارد و بیشتر مواقع هم با جابه جایی مدیرعامل، تغییر میکند. عمر مدیران برخی مجتمعهای پتروشیمی کمتر از یک سال است. شرکتی که بیست سال است کار تخصصی میکند، حتما قیمت هایش قابل رقابت بوده و شناخته شده است. سیاست مدیران، متناقض است. مدیران ما هنوز به واردات علاقه دارند. هم پشت پرده هایش جذاب است، هم تحویل در خارج از کشور. تحویل محصول داخلی، برخی جذابیتها را ندارد.
از نظر کیفیت، هیچ کس درباره تولیدات ما تردید ندارد؛ اما همیشه به تولیدکنندههای داخلی به چشم ایران خودرو و سایپا نگاه میکنند، ولی وقتی با ما قرارداد میبندند، اطمینان پیدا میکنند. درحقیقت بسیاری از روی اجبار میروند سراغ محصول داخلی. در همه دنیا هفت هشت شرکت تولید کننده محصولاتی شبیه ما هستند؛ البته منهای آسیای شرقی.
بارها در همایشها و کنفرانسها گفتیم تنها راه، اعتماد است؛ نه اینکه اصلا اعتمادی نباشد، اما ۸۰ به ۲۰ است؛ یعنی با همه دردسرها هنوز ۸۰ درصد به خارجیها و واردات وابسته هستند و اعتماد دارند. ما را باید در وضعیت کنونی سنجید. ما در کشوری تولید میکنیم که وسط تحریم است. سیاستهای ما برای زمان امنیت است و در عمل همه کارهایمان را به سختی انجام میدهیم. مواد اولیه را به سختی تأمین میکنیم و تأمین نیروی متخصص هم کار سختی است.
درحال حاضر حدود هفتاد نفر نیرو داریم؛ اما حقوقی که ما میپردازیم و افزایش آن هم برایمان ممکن نیست، برایشان به صرفه نیست، زیرا به جای اینکه قیمت سود تمام شده ۲۵ تا ۳۰ درصد باشد، کمتر از ۱۰ درصد است. آن وقت بعد از آن همه آموزش نیروی متخصص، یا بعد از سه چهار سال مهاجرت میکنند یا در جای دیگری مشغول به کار میشوند. اگر مجتمعهای دولتی به ما اعتماد کنند، زمینه طراحی و تولید برای شرکتهای دانش بنیان فراهم است.
علی اکبر بهمدی
مدیرعامل شرکت دانش بنیان پیشگام انرژی خاور
هرچند که از سال ۱۳۸۸ فعالیت خود را در زمینه تولید شیرهای قطع اضطراری و پمپهای صنعتی آغاز کردیم، هیچ وقت فرصت کار با مجموعههای خارج از ایران را به دلیل مواردی همچون تحریم، گردش حساب و انتقال هزینهها نداشتیم که دراین صورت دست ما برای تولید بازتر بود؛ یعنی چالشهایی دارد که کار را برای ما سخت میکند. به علاوه اینکه بازار داخلی هم بد نیست. به دلیل همان تحریم ها، مجموعههای دولتی به شرکتهای داخلی برگشتند؛ ولی مشکل ما گردش مالی همراه با تأخیر و طولانی است.
مشکل ما در سیستم های فروش دولتی این است که درواقع خیلی از قراردادهای ما یا پیش پرداخت ندارد یا مبلغ آن را به شدت کاهش دادهاند؛ این یعنی تسویه حسابهای ما طولانی شدهاند. در قراردادی که میبندیم، به جای ۲۵، گاهی ۱۰ درصد سود است یا اگر ۲۵ درصد هم باشد، تا محصول بعد از شش ماه تا یک سال آماده شود و هزینه برگردد، با این بازار و تورم آنچه تحویل میگیریم، خیلی ناچیز است.
مواردی داشتیم که کالا را تحویل دادیم، هفت هشت ماه بعد هزینه پرداخت شده است. راه حل دیگری نداریم. ما با قراردادی که در مناقصه بسته شده، کاری نمیتوانیم بکنیم و تنها راه حل ما این است که قرارداد نبندیم و، چون تنها مشتریان ما همین مجتمعهای دولتی هستند، چنین امکانی هم وجود ندارد.
روی وام و تسهیلات بانکی هم نمیشود حساب کرد. پارسال تصمیم گرفتیم برای یک پروژه وام بگیریم؛ اما آن قدر طولانی شد که ما هزینه آن را به هر سختی بود، فراهم کردیم و تحویل دادیم؛ ولی وام پرداخت شده نوشدارو بعد از مرگ سهراب بود. وام را از طریق سرمایه در گردش بانکی دانش بنیانها اقدام کردیم که به اصطلاح یک وام فوری بدون هیچ طرحی بود، باید یک ساله و با بالاترین سود پرداخت میکردیم؛ اما تا رفت تهران و برگشت و تأییدیه گرفت، چندماه بعد از اتمام پروژه بود. تصمیم گرفتم دوباره برای گرفتن تسهیلات از این طریق اقدام نکنم و دنبال روشهای دیگر باشم.
کشور در وضعیت تحریم است و برخی پالایشگاهها و نیروگاهها به خاطر نداشتن تجهیزات و قطعات اصلی با نصف ظرفیت فعالیت میکنند یا حتی تعدادی از فازهایشان تعطیل است. زمانی که تحریمها به این شکل نبود، آسانتر محصول میخریدیم و تولید میکردیم؛ اما اکنون خیلی سخت است. سیستم دولتی حاضر نیست هیچ ضرر و زیانی را بپذیرد و تمایل دارد همه را گردن تولیدکننده بیندازد؛ آن هم تولیدکنندهای که با این مشکلات اقتصادی همچنان کار میکند. دولت باید این ریسکها را بپذیرد.
تولیدکنندههایی در دنیا هستند که ۵۰ سال است به همه کشورها محصول میفروشند؛ حالا ما میخواهیم جای او را بگیریم و سختیهای ما زیاد است. مثلا ما قصد تولید محصولی را داریم که وارد نمیشود، اما میگویند باید محصول تولیدشده ۷۰ درصد قیمت نمونه خارجی باشد؛ درحالی که شرکت خارجی برای همه دنیا، بدون هیچ محدودیت و تحریمی در تعداد بالا تولید میکند، ولی وقتی قرار است من دو عدد از یک محصول بسازم، چطور توقع دارند با این قیمت باشد؟ چالشهای ما، از این نوع دیدگاه هاست. باید قبول کنیم ضرر و زیان مالی باید دوطرفه و هم برای دولت و هم شرکت دانش بنیان باشد، نه یک طرفه. اگر پولی را که به شرکت خارجی میدهند، به من بپردازند، خیلی بهتر میسازم.
اوضاع و احوال ما که در مرکز استان هستیم، این طور است؛ حالا ببینید آنها که در شهرهای کوچکتر کار میکنند چه وضعیتی دارند. ما چهار محصول دانش بنیان داریم که تولید برخی برای بار اول است. روی کاغذ همه چیز درست است؛ اما وارد گود که میشویم، سخت است.