یکی از ویژگیهای اصلی ایام عزاداری که شاید حکمت اصلی این ایام هم باشد، این است که بتواند مدعیان پیروی از اهلبیت (ع) را در مسیری که باید قرار بدهد و در کژیها و انحرافها، آنان را در این شیعه بودن و پیروی اصلاح کند و در این میان، فاطمیه باید پرچمدار احیای حیا باشد.
برای روشنتر شدن موضوع باید گفت ما عادت کردهایم که همیشه کار آسانتر را در انجام وظایف انتخاب کنیم، حتی در ابراز دلدادگیمان به اهلبیت (ع) آنچه دلمان میخواهد، انجام میدهیم نه آنچه ایشان میخواهند. این یک نکته بسیار ظریف است که باید به آن توجه کنیم. آیا گرامیداشت یاد فاطمه (س) تنها به برگزاری مجالس سوگواری آن حضرت است یا ایشان انتظار بیشتری از ما دارند؟
اگر فقط برگزاری مجالس سوگواری موجب گرامیداشت صدیقهطاهره است، چرا با توجه به اینکه مجالس سوگواری و یاد ایشان هر سال بیشتر از گذشته است، تصویر فاطمه رفتهرفته در دلهای زنان ما و در فضای عمومی جامعه ما، کمرنگ و کمرنگتر میشود؟ در زمانی نهچندان دور نام فاطمه و زهرا اولین نامی بود که در هر خانواده ایرانی با افتخار برای نامگذاری دختران مطرح میشد، اما الان آمار چگونه است؟ و بالاتر از آن، زمانی نام فاطمه برای زنان ما الهامبخش و طنین انداز حجاب و حیای فاطمی بود، اما الان هر روز دارد حجاب فاطمی در جامعه ما کمرنگ و کمرنگتر میشود و باید در این ایام به فکر علاج این درد بود.
درواقع باید گفت احیا کردن و بزرگداشت نام و یاد فاطمه (س) به احیای فرهنگ فاطمی است؛ همان چیزی که امروز دارد چونان خود فاطمه هر روز در جامعه ما مظلوم و مظلومتر میشود. شعار فاطمه (س) این است: خوشا به حال آن زنی که نه او نامحرمی را ببیند و نه نامحرمی او را. حضرت تلاش ما را در این مسیر میخواهد. دهه فاطمیه باید نماد تلاش و فرهنگسازی ما در این عرصه زهراپسند باشد.
این زنان و دختران کوچه و بازار کسی غیر از خانواده خود ما نیستند. خانواده بسیاری از ما. کسانی که دم از فاطمه میزنند، آنچنان رنگوبویی از فرهنگ فاطمی ندارند. جدا از مبحث امربهمعروف و نهیازمنکر، دستور اولیه و ابتدایی، حفظ خود و خانواده خود است که قرآن میفرماید:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا: یعنی اول خود و خانواده خود را دریابید!
این رویه بسیار اشتباه است که دهه فاطمیه بیاید و برود و ما عزاداری او را انجام دهیم و خود را محب و دلداده او بدانیم، ولی باز با گذشت این ایام در فرهنگ حجاب و حیای زنان و مردان ما هیچ تأثیر و تأثر نمایانی حاصل نشود؛ این کدام فرهنگ فاطمی است که حجاب ندارد؟ این کدام فاطمیه است که با بیحجابی، کاری ندارد؟ همان فاطمهای که حتی روضه شهادتش نیز لبریز از درس حیا و عفاف است؛ آنجا که روزهای پایانی عمر کوتاهش، تابوتی سفارش میدهد که حجم بدن او در هنگام تشییعجنازه نمایان نباشد.
تصور فاطمهزهرا (س) بدون تصور حیا و حجاب، ناممکن است. مجلس روضه حضرت زهرا (س) مجلس ذکر حیاست، مجلس احیای حجاب است، که اگر اینگونه نیست، باید بدانیم یک جای کار ایراد دارد؛ یا تصور ما از فاطمه اشتباه است و او را نمیشناسیم و برای فاطمه دیگری اشک میریزیم و گریه میکنیم، یا اینکه این ابراز ارادتها و گرامیداشتهای ما برای مادر سادات، ناقص است و مورد رضای او و سبب اصلاح ما نیست؛ چراکه آن فرهنگ فاطمیکه حجاب ندارد یا اینکه با بیحجابی میسازد، فاطمهای است که تنها در اسلام آمریکایی تعریفشدنی است؛ همان اسلامیکه هیچ چیز ندارد جز یک نام.