بهظاهر طرح ایده حذف ۴ صفر از پول ملی وارد مرحله رسمی و عملی شده است. البته این ایده از گذشته هم مطرح بود، ولی هیچگاه وارد مرحله عملی نشد. این طرح چند ایراد جدی دارد که باید به آن توجه شود؛ اولین نقدی که به این طرح میتوان وارد نمود، نبود گزارش توجیهی است. البته و به احتمال زیاد چنین گزارشی وجود دارد، ولی در اختیار افکار عمومی قرار نگرفته است. این طرح مثل هر طرح دیگر باید گزارش توجیهی داشته باشد؛ شامل ضرورت اجرای طرح، هزینهها و فایدههای طرح، عوارض و مشکلات احتمالی، شیوههای اجرایی آن و.... این گزارش باید منتشر شود تا صاحبنظران درباره آن سخن بگویند. حذف ۴ صفر از پول شاید از جمله طرحهایی باشد که صددرصد جمعیت کشور (بهجز کودکان ناآشنا با پول) را درگیر خود خواهد کرد. از این رو در ردیف هزینه و فایده باید به نتایج مثبت و منفی اجتماعی آن نیز پرداخت. از آنجا که چنین گزارش مستند و مستدلی تاکنون ارائه نشده است، درنتیجه صرفا و در حد کلیات به موضوع پرداخته میشود.
اولین مسئله این است که مردم هنوز از اعداد و ارقامی استفاده میکنند که به اندازهای بزرگ نشده است که قابل شمارش نباشد یا آنکه مبادلات اقتصادی را دچار اختلال کرده باشد. در برخی از کشورهایی که این اقدام را اجرایی کردهاند، نقل و انتقالات پول نیز به دلیل بزرگ شدن ارقام و کوچک ماندن اسکناسها دشوار شده بود؛ ولی ما در چنین وضعیتی قرار نداریم؛ بهویژه آنکه بخش اصلی مبادلات از طریق کارت بانکی انجام میشود.
نکته دیگری که با موضوع یادشده مرتبط است، وجود ارقام تورمی روزانه یا به تعبیری اَبَرتورم است که حکومت را به تغییر پایه پول خود ترغیب میکند. در ایران هیچگاه تورم سالانه از ۵۰ درصد بالاتر نرفته است. با این حال میتوان گفت که، چون این فرایند حدود ۴۵ سال است که ادامه دارد (از سال ۱۳۵۲ تاکنون) و ارزش ریال حدود ۱۰ هزار برابر کم شده، بنابراین برداشتن ۴ صفر منطقی است. این استدلال تا حدی پذیرفتنی است، ولی حداقل اینکه فوریت و ضرورتی در اجرا ایجاد نمیکند.
از سوی دیگر این کار درگیر کردن ذهنی مردم با موضوعی است که در افکار عمومی اولویت ندارد و به تعبیری درگیر کردن مردم با مسئلهای است که درگیری با آن ندارند. آیا پیش از اعلام این خبر، کسی به این وضع اعتراضی داشت که دنبال اجرای آن رفتهاند؟ به علاوه این کار نیازمند پرداخت هزینه سنگینی است که باید در شرایط کنونی کشور به این موضوع توجه شود. از همه مهمتر اینکه اینگونه اقدامات، باید جزئی از یک برنامه و بسته سیاستی اقتصادی کاملتری باشند و بهتنهایی معنا و مفهومی ندارند؛ بستهای که باید منجر به اصلاح و توقف سیاستهای تورمزا شود و جلو رشد نقدینگی مداوم را بگیرد؛ بستهای که باید محرک اقتصادی و رشد تولید باشد، و الا با کم کردن ۴ صفر از پول هیچ اتفاقی رخ نخواهد داد، جز اینکه در کوتاهمدت احتمالا موجب افزایش اندکی در تورم نیز بشود.
به نظر میرسد که دولت بهتر است تا اطلاع ثانوی دور این طرح را خط بکشد و به کارهای ضروریتری بپردازد. در شرایط کنونی باید از اقدامات کماثر و ریسکی اجتناب کرد.