انسان در مکتب امام رضا (ع) صاحب حرمت است. کسی که به «نفخت فیه من روحی» تعالی یافته است، در نگاه حجت خداوند نیز جایگاهی رفیع و شأنی عظیم دارد. شاید تکریمِ تمام در حق طرف مناظره از سوی امام ذیل همین نگاه تعریف شود. مناظر اهل فرقه و مذهب غیر حق است، اما از حقِ احترام به صورت کامل برخوردار است. این را در بحث مناظرات امام میشود خواند.
اینجا، اما نه از منظر مباحثات علمی که از زاویه نگاه کرامند امام است که میخواهیم به اصلاح نگاه خود بپردازیم. در گزارشِ «زکریا بن آدم» میخوانیم: سألت الرضا (ع) عن رجل من اهل الذمه اصابهم جوع فاتی رجل بولد له، فقال: هذا لک اطعمه و هو لک عبد. قال: لا یبتاع حر، فانه لا یصلح لک و لا من اهل الذمه؛ از امام رضا (ع) پرسیدم که مردی از اهل ذمه (غیر مسلمان مقیم در کشورهای اسلامی) که به فقر و گرسنگی مبتلا شده بود فرزندش را آورد و گفت: فرزندم مال تو، او را خوراک بده و او برده تو باشد.
امام فرمود: (انسان) آزاده خریده و فروش نمیشود. این کار شایسته تو نیست، از ذمیان نیز روا نمیباشد. امام بدون آنکه حرفی از دین و ایمان او بیاورند و غیریتسازی کنند، بر شأن انسان تأکید میورزند. کاری چنین و خرید انسانی آنگونه را نه شایسته مسلمانی میدانند و نه در حق ذمهنشینان روا میدانند.
بهواقع، سخن امام، در این موضوع، اوج کرامت انسان و اصالت حقوق او و نفی ارزشهای مالی را روشن میسازد. امام رضا (ع) اجازه نمیدهد آزادی انسانی هرچند مصداقِ آن، فرزندِ مردی ذمی و کافر باشد، چنین با بردگی عوض شود. نمیپسندند آزادی انسان در سختترین شرایط خدشهدار شود. از نظر امام، انسان آزاد است و احتیاجات اقتصادی نمیتواند او را برده کسی سازد و آزادی خدادادی او را سلب کند، اگر چه مسلمان نباشد.
بر همین اساس میتوان گفت در جامعه ساختاریافته به منطق رضوی، ارزش و والایی انسان پایه و اصل قرار دارد و کلیه قوانین با توجه به این اصل تدوین میشود، روابط مالی و مبادلات اقتصادی همه در چهارچوب این بینش انجام میشود و بر محور این اندیشه دور میزند که سرمایه، سود، کالا و هر چیز ارزشمندی برای انسان است و باید در خدمت او قرار گیرد. انسان برای رشد سرمایه و تولید نیست تا در خدمت سرمایه و کالا قرار گیرد، بلکه اینها همه برای انسان و رشد انسان و در خدمت انسان است.
البته تحقق این امور در صورتی است که جامعه نه در شعار که در تبدیل شعور به عمل، رضوی باشد. عمل است که در روی زمین اتفاقات سازنده را رقم میزند. نیتها هرچند خیر باشد تا به عمل تبدیل نشوند، ارزش اجتماعی پیدا نخواهند کرد. سنجه الاعمال بالنیات، در عبادات و رابطه بنده با رب معنا پیدا میکند. اینجاست که ربالارباب، نه به دست که به دل انسان نگاه میکند. پاسخ او هم نه در تراز دست که به اندازه نیت خیر در دل ثبت شده است. در اجتماعیات، اما مهم، عمل و ظهورات میدانی کار است. اینها باعث سازندگی اجتماعی و بهبود سطح زندگی عمومی است.
باید به این مهم توجه داشته باشیم که در منطق امامت، اصول تربیتی، اخلاقی، مبانی ایمانی و اصول دینی، از اقتصاد و مسائل مالی و سیاسی و … جدا نیست. اخلاق و اقتصاد با هم رابطه دارند، توحید و عدل با ضوابط اجتماعی و قوانین اقتصادی، پیوندی ناگسستنی دارند و همه قوانین برای رشد و تعالی انسان تشریع میشود. برای تکریم فرزندان آدم. همین هم میتواند کافران را به اوج مسلمانی برساند.
شاید بتوان روایت امام رضا (ع) به نقل از رسول اعظم الهی (ص) را هم در همین هندسه بازخوانی کرد که: رأس العقل بعد الایمان بالله، التودد الی الناس و اصطناع الخیر الی کل بر و فاجر؛ نقل از پیامبر اکرم (ص): اوج خردمندی پس از ایمان به خدا دوستی با مردم و نیکوکاری نسبت به هر (انسان) نیکوکار و بدکاری است. در این منطق، مهم این است که نیکوکاری، روش مردم شود حالا اینکه ثمره آن به چه کسی میرسد فرقی نمیکند. مهم این است که جامعه به نیکی کردن خو کند آن وقت همه برای بهتر شدن شرایط خواهند کوشید و همه هم برخوردار خواهند شد. جامعه رضوی ظهوراتی چنین دارد.