پرسپولیس در باتلاق ناکامی دستوپا میزند و در این بین، گاریدو اولین کسی هست که فرو خواهد رفت. او نتوانست در ایران همانی باشد که در اسپانیا بود. برای نبودن گاریدو هزار و یک دلیل میتوان ردیف کرد. اما میتوان معادله را از آن طرف هم حل کرد. نگاهی به تابستان سرخها بیندازید؛ فصلی که سراسر جنجال بود و پرخبر. طبلی که حالا توخالی بودن آن برای همه نمایان شده است.
به جداشدههای پرسپولیس نگاهی بیندازید و به بازیکنانی که توسط مدیران جذب شدند. فرشاد احمدزاده امروز ضعیفترین بازیکن است، اما با کلی جنجال و در بازارگرمی دلالها جذب شد، ستارهای پوشالی که از اصفهان راهی پایتخت شد، اما هیچ گاه نتوانست نوری به آسمان سرخها بتابد. علی علیپور بازیکنی تمامشده است که نه در وینگر و نه در نوک حمله کارایی ندارد؛ او را هم در فضای مجازی از دهان استقلال بیرون کشیدند! وگرنه همه بخوبی میدانستند در پرتغال سر نخواستنش دعوا بود و در ایران هم بیشتر دنبال خوردن آب پرتغال در جلسات ویژه نقل و انتقالی اش بود. سعید مهری که امروز سایهای از خودش هم نیست، در همین اتمسفر وارد اردوگاه سرخها شد. یک پنالتی خوشموقع در دربی و دیگر هیچ. نام یاغی هم برای او سنگین بود و شاید همین باعث شد تا حتی به روزهای متوسطش در استقلال هم نزدیک نشود. العملود، بازیکنی همیشهمصدوم و گران. ژوائو، بیخاصیت و بیاثر. گندوز یک روز خوب و یک روز فاجعه. آش اینقدر شور است که بازیکنی مثل فرجی که ساکن همیشگی نیمکت سرخها بود، میشود بهترین بازیکن این فصل.
گاریدو که هیچ، حتی اگر کلوپ هم بود، با این فوج از بازیکنان بیآزار و تمامشده هیچ معجزهای نمیتوانست بکند. مدیران پرسپولیس در باد قهرمانیهای چند سال اخیر خوابیدند و دلخوش به عالیشاه و امیری و رفیعی و آلکثیر، بنجلهای بازار را خرید کردند تا دهان هواداران را ببندند. جالب اینکه همین جا تنها نقطه مثبت کادر مدیریتی سرخ هاست. حساب کردن روی همان قدیمیهایی که بجای حساب کتاب صفرهای حساب بانکی شان، به دنبال شاد کردن دل هواداران هستند.
نتیجه این سهلانگاری همینی میشود که امروز میبینیم. شیری بی یال و دم و کوپال. این پرسپولیس در ادامه لیگ هم با همین بازیکنان به هیچ تیمی نه نمیگوید و باید خواب قهرمانی را ببیند. تازه گاریدو این شانس را دارد که استقلال و سپاهان و تراکتور هم بیمار هستند وگرنه پوست پرسپولیس با این نتایج کنده شده بود. برای اثبات این مورد کافیست جدول لیگ نخبگان را نگاه کنید تا فاصله پرسپولیس با تیمهای بزرگ قاره را یک بار دیگر ببینید.
گاریدو امروز و فردا میرود، اما درد پرسپولیس فقط گاریدو نبود و نیست. پرسپولیس را بازیکنان از دماغ فیل افتاده به این روز انداختند.
بدتر اینکه این پرسپولیس را کسی گردن هم نمیگیرد، نه مدیریت، نه بازیکنان و نه حتی کادرفنی. بدون شک هوادار بازهم آخرین سنگر برای ضربه گیر بودن است.
کشتی سرخها این روزها ناخدا ندارد و برای رسیدن به نقطه امن باید چشم به بادی داشته باشد که به بادبان هایش بوزد تا بلکه ابر و باد و مه خورشید آن را به یک جام دیگر برسانند.