شکیبا افخمی راد | شهرآرانیوز؛ «خانه ما» از محصولات سازمان هنری رسانهای اوج، یک مستندمسابقه یا «رئالیتی شو» خانوادگی با محوریت سبک زندگی، مدیریت هزینهها و ایجاد و حفظ نشاط خانوادگی است که در هر فصل به یکی از شهرهای ایران سفر میکند. تولید این برنامه از سال ۹۲ آغاز و اخیرأ سیزدهمین فصل آن از آنتن شبکه ۲ پخش شد.
در این فصل سه خانواده از شهر سنندج در یک بازه زمانی یک ماهه در بستری خلاق و خانوادگی، چالشهایی از قبیل کارآفرینی، برگزاری مهمانی و تفریح و سفر را با منابع مالی محدود، تجربه میکنند و با یکدیگر به رقابت میپردازند. امیراطهر سهیلی، فیلم ساز مشهدی، با همراهی محمد رحیمی فصل سیزدهم «خانه ما» را کارگردانی کرده است. ازاین رو، با سهیلی درباره تجربه کارگردانی یک رئالیتی شو و ویژگیهای فصل جدید این برنامه گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
«خانه ما» از چه ویژگیای برخوردار بود که پیشنهاد کارگردانی آن را پذیرفتید؟
با وجود آنکه روزنامهها و خبرگزاریها به فیلمهای داستانی اعتبار بیشتری میدهند، هرکسی که مستندسازی را تجربه کرده باشد، میداند این گونه از سینما، بسیار عجیب و عرفانی است. رئالیتی شو هم گونهای از مستند است که من اتمسفرش را بسیار دوست دارم و پیش از این نیز با برنامه «خونه به خونه» این فضا را تجربه کرده بودم.
از آن زمان پیشنهادهای مختلفی برای ساخت رئالیتی شو داشتم که یکی از این پیشنهادها ساخت فصل جدید «خانه ما» در سنندج بود. من هم به علت علاقهام به ساخت رئالیتی شو و همچنین برای اینکه میتوانستم به واسطه این برنامه یک ماه در سنندج زندگی کنم و با زیست مردم این خطه که در جهان تک است، بیشتر آشنا شوم، پیشنهاد تهیه کننده را پذیرفتم.
دوربودن از خانواده برایتان سخت نبود؟
ساخت مستند، آن هم در شهری دیگر، سختیهای خودش را دارد که یکی از این سختیها دوری از خانواده است. با وجود این، من هیچ وقت از پذیرفتن کارگردانی «خانه ما» ناراحت و ناامید نشدم، یعنی اگر به عقب برگردم، دوباره در این پروژه حاضر میشوم؛ چون هم به عنوان یک انسان توانستم دوستان خیلی خوبی پیدا کنم، دوستانی که هنوز با آنها در ارتباط هستم، هم به عنوان یک کارگردان توانستم تجربه عجیب و جذابی در ساخت یک رئالیتی شو را پشت سر بگذارم. درواقع من در این برنامه لحظاتی را زیستم که در هیچ جای دیگر شاید فرصتش را نمیتوانستم پیدا کنم.
شما از چه زمانی به پروژه اضافه شدید؟
من از ابتدا در کنار گروه بودم و در مرحله انتخاب خانوادهها نیز حضور داشتم.
روند انتخاب خانوادهها برای حضور در مسابقه چطور بود؟
افراد زیادی متقاضی حضور در برنامه «خانه ما» بودند که گروهی از دست اندرکاران پروژه با همه آنها مصاحبه و درنهایت چندین گروه را انتخاب و به ما معرفی کردند. سپس من و آقای رحیمی سه روز از این خانوادهها تست گرفتیم تا درنهایت به سه گروه نهایی رسیدیم.
این سه خانواده چه ویژگی متمایزی از متقاضیان دیگر داشتند؟
انسانهای فوق العاده بی نظیر و اهل ریسکی بودند که برایشان پول و جایزه اهمیتی نداشت. همچنین برای ما مهم بود که خانوادهها در چالشها با مشکلی روبه رو نشوند و برای کسب وکار و سفر و... ایده داشته باشند که هر سه این خانوادهها ایدههای فراوانی در ذهن داشتند.
آیا به دنبال تغییر چالشهای برنامه و متفاوت اجراکردن آنها نسبت به فصلهای گذشته بودید؟
به طورکلی تغییر برنامهای که روالی مشخص داشته و در فصلهای گذشته اش نیز موفق بوده، کار بسیار سختی است. با وجود این، ما تلاش کردیم در کنار حفظ شکل اصلی روایت، نگاهی جدید به چالشها داشته باشیم و تعریف آنها را تغییر دهیم. برای مثال، در چالش سفر از گروهها خواستیم به سه گوشه مختلف کردستان بروند و ایدههای یکدیگر را تکرار نکنند.
برخی معتقدند که «خانه ما» با هدف تبلیغ فقر تولید میشود. نظرتان درباره این دیدگاه چیست؟
اینکه عدهای میگویند صداوسیما به شما دستور داده است که فقر را تبلیغ کنید، صحبتی خنده دار است. «خانه ما» براساس پژوهش یک دانشجوی دکتری علوم اجتماعی درباره زیست روستایی شکل گرفته است و به دنبال تبلیغ چیزی نیست. ما در این برنامه به هر خانواده ۵ میلیون تومان میدهیم تا در یک ماه با آن زندگی کنند. آیا این تبلیغ فقر و بدبختی است؟
الان اگر پایه حقوق را ۱۵ میلیون تومان در نظر بگیریم، ۱۲ میلیون آن صرف اجاره میشود و فقط ۳ میلیون برای زیست خانواده باقی میماند. ما هم ۵ میلیون تومان را جدا از اجاره خانه و قبض آب و برق در اختیار خانوادهها قرار میدهیم، یعنی این مقدار فقط برای هزینه خوردوخوراک و سفر و مهمانی به گروهها تعلق میگیرد. پس «خانه ما» معیاری را درباره زندگی واقعی تغییر نداده و به دنبال تعریف سبک زندگی جدیدی هم نبوده است. ما در این برنامه نمیگوییم فقیر باشد، فقط میگوییم با همان مقدار پولی که دارید، مهمانی بگیرید و به سفر بروید.
یعنی «خانه ما» به دنبال ترویج ساده زیستی است؟
خیر، هدفش ترویج ساده زیستی هم نیست. حرف «خانه ما» این است که زندگی را راحت بگیرید و تسلیم پول نشوید. یعنی به پول به عنوان هدف و مانع نگاه نکنید؛ چون برخلاف آنچه جهان نئولیبرال میگوید، پول مقدس نیست و فقط یک وسیله است و انسان نیز همواره فراتر و قویتر از پول است.
اگر برای ساخت فصلهای بعدی «خانه ما» به شما پیشنهاد شود، آن را قبول میکنید؟
اتفاقا برای کارگردانی فصل بعد که در زاهدان است، مدیرتولید، مجری طرح و تهیه کننده برنامه با من تماس گرفتند و من هم از این اتفاق خیلی خوش حال شدم، چون به این نتیجه رسیدم که کار من را دوست داشتند؛ اما، چون من درگیر پروژههای دیگری بودم و فرصت نداشتم در زاهدان حاضر شوم، پیشنهادشان را نپذیرفتم.
الان درگیر چه پروژهای هستید؟
یکی از اهداف من همواره این بوده است که در مشهد فیلم بزرگی بسازم. الان هم درگیر ساخت فیلم سینمایی جدیدم به نام «برادر کوچک من» به تهیه کنندگی پدرم، حمیدرضا سهیلی هستم؛ فیلمی که به دو موضوع مهم امام رضا (ع) و فرزندآوری میپردازد و با حمایت شهرداری مشهد قرار است تولید شود.
یعنی مراحل تولید فیلم را آغاز کردهاید؟
«برادر کوچک من» پروژهای بسیار سنگین است که تأمین منابع مالی اش زمان زیادی برد و هنوز در مرحله پیش تولید قرار دارد، اما از آنجایی که خوشبختانه شهرداری مشهد برای تأمین کسری بودجه قولهایی داده است، به احتمال زیاد مراحل تولید این فیلم دی یا بهمن امسال آغاز میشود.
حضور پدرتان به عنوان تهیه کننده در این پروژه چگونه رقم خورد؟
پدر من، چون از دهه ۷۰ و از زمان ساخت فیلم «مردی شبیه باران» تجربه حضور در گروه تهیه را داشت، برای دریافت مجوز تهیه کنندگی اقدام کرد، اما در آن زمان انجمن تهیه کنندگان از او خواست که در بخش تهیه کنندگان مستقر در شهرستانها نه مرکز، درخواستش را ارائه دهد. پدرم هم که همواره دغدغه اش شهر مشهد بود، این پیشنهاد را پذیرفت.
ازاین رو، من امیدوارم «برادر کوچک من» آن قدر فیلم خوبی باشد که هم آرزوی پدر برای سینمای مشهد برآورده شود، هم همشهریانمان بتوانند به این اثر افتخار کنند و هم هنرمندان مشهدی ساکن در پایتخت وسوسه شوند به شهرشان بازگردند؛ افرادی که الان صداوسیما و سینمای ایران را در دست دارند، اما به دنبال یک بهانه میگردند تا راهی مشهد شوند. به هرحال این خاک گیراست و نمیتوان آن را ترک کرد.
به نظر میرسد برای فیلم سازی مشهد آینده روشنی را متصور هستید؟
درست است که روی کاغذ سینما و هنر و مافیا در تهران است و ما هم محکوم به شکستیم، ولی همه تلاشمان را میکنیم تا نسل آینده بتواند در مشهد فیلم بسازد، هیچ کس هم نمیتواند مانعمان شود.