محبوبه عظیم زاده/ شهرآرانیوز- یکم خرداد دختری هنگام خواب به وسیله داس توسط پدرش به قتل رسید. بیستوپنجم خرداد دختر جوانی در آبادان به دست شوهرش با چاقو سر بریده شد. بیستوهفت خرداد، دختری در کرمان به وسیله پدرش کشته شد. اینها عناوین تکراری و چکیده ناخوشایند خردادماه تلخی است که حالا به آخرش رسیدهایم؛ همینقدر تلخ، همینقدر اندوهبار، همینقدر وحشتناک و پیدرپی.
تالش، یکم خرداد
دختر جوانی در بخش حویق شهرستان تالش به وسیله پدرش با داس سر بریده شد. پدرش بعد از این قتل در منظر عموم ظاهر شد و به کشتن دخترش اعتراف کرد. او گفت، چون دخترش رومینا با یک پسر فرار کرده، به دلایل «ناموسی» او را کشته است. به سرعت پای بهمن، پسری که طرف دیگر این اتفاق بود، هم به میدان باز شد و مرگ رومینا و حاشیههای بعد از مرگش حسابی طولانی شد و هرروز با دادههای تازهای ادامه پیدا کرد. بااین حال مرگ رومینا به نوعی شروع پرسروصدای قتلهای اخیر بود. در این میان عموی رومینا به خبرگزاریها گفت که بهمن خواهرزاده او را مجبور به فرار کرده است و خواستگاری و ازدواجی در کار نبوده است. در مقابل، خانوده بهمن نیز گفتند که رومینا از پدرش میترسیده و به خانواده آنها پناه برده است. شواهد و گفتههای بعدی ماجرا نیز بیانگر این بود که پدر رومینا قبل از به قتل رساندن دخترش از طریق یک وکیل مطلع شده است که قتل دختر قصاص ندارد.
آبادان، بیستوپنج خرداد
تصویرش خیلی زود در شبکههای مجازی دستبهدست شد و خبر مرگش را به گوش همه رساند. دختر ۱۹ ساله آبادانی توسط همسر و پسرعموی خود به قتل رسید، آن هم به شکلی فجیع و درحالیکه سرش به وسیله چاقو از بدنش جدا شده بود. قاتل که ۲۳ سال داشته، بعد از به قتل رساندن او درحالیکه چاقوی آغشته به خون فاطمه را در دست داشته است به کلانتری ۱۱، ولی عصر رفته و به کشتن همسرش اعتراف کرده و گفته او را به خاطر خیانت کشته است. او همچنین اذعان کرده که جسدش را در کنار رودخانه بهمنشیر رها کرده است. نکته غمانگیز ماجرا اینجاست که آنطور که اطلاعات و خبرهای منتشرشده تا این لحظه مشخص میکند، احتمال رخ دادن چنین قتلی از قبل محتمل بوده است. ظاهرا پدر فاطمه که احتمال چنین اتفاقی را میداده از قبل سمی تهیه کرده و قصد داشته است آن را به دخترش بخوراند، اما مادر مانعش شده بود. قاتل فاطمه در صحبتهایش گفته که از سوی خانواده تحریک شده است. او همچنین گفته فرار فاطمه انگیزه اصلی قتل او به شمار میرفته است. جزئیات این پرونده مشخص کرده که فاطمه بهزور تن به این ازدواج داده و عمه فاطمه نیز سالها قبل به خاطر اینکه همسرش به حبس ابد محکوم شده بوده تصمیم به جدایی میگیرد که گویا پدرشوهر فاطمه با برچسب خیانت خواهرش دست به قتل او زده و سرش را بریده که البته پس از سالها زندان آزاد شده است.
کرمان، بیستوشش خرداد
تنها ۱ روز بعد از ماجرای قتل فاطمه، خبر یک زنکشی دیگر در فضای مجازی پیچید. آنچه که در ابتدا مطرح شد چنین بود که گویا این دختر جوان به وسیله پدرش با یک تبر به قتل رسیده و دلیل آن هم اختلافات خانوادگی و فعالیت ریحانه در زمینه مد و لباس در فضای مجازی بوده است. بااینحال، مدتی بعد از انتشار خبر این قتل، معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان کرمان به این ماجرا ورود پیدا کرد و گفت که اصابت یک میله آهنی به سر دختر به دنبال یک جروبحث، مرگ او را رقم زده و تبری در کار نبوده است. ظاهرا پدر ریحانه اکنون در بازداشت به سر میبرد و ابراز ندامت هم کرده است. به دنبال این خبر، حاشیههای دیگری هم از گذشته ریحانه و درگیریهایی که با پدرش داشته است به این ماجرا اضافه شد. گویا ریحانه پیش از این نیز توسط پدرش به مرگ تهدید شده و پدرش حدود ۳ سال پیش او را تا سر حد مرگ کتک زده است. ماجرایی که البته با دخالت خواهرش در آن زمان به مرگ ختم نشد.
مشهد، زاهدان، کرج
شاید شما هم تاکنون این خبرها را کنار هم چیده باشید و پیش و پس ذهنتان بررسی و تحلیلی هم انجام داده باشید. در اغلب این قبیل قتلها، یک محیط خانوادگی متشنج و اختلافات خانوادگی ریشهدار به چشم میخورد؛ اتفاقاتی مثل فرار از منزل و ارتباط داشتن با جنس مخالف، تهدید به قتل از پیش و این دست موارد البته در این بین اسامی زیاد دیگری هم وجود دارد که حالا بههر نحو چندان خبرساز نشد و در هجوم خبرهای ناخوشایند مشابه گم شد؛ مثل همان دختر ۱۵ سالهای که در سرپل ذهاب توسط برادرش به وسیله روسری خفه میشود، یا دختر ۱۵ ساله و بارداری که در زاهدان با ضربات متعدد چاقو به دست همسرش کشته میشود. اینها را بگذارید کنار وقایع تأسفآور دیگری که با شکل و شمایل متفاوتی هر از گاهی به گوش آدم میرسد؛ نمونهاش آزار و اذیت کودکی به نام عسل در مشهد و در نهایت جان باختن او به علت حجم بالای خشونت، یا تصاویر خشونتآمیز دیگری که از همسرآزاری زنی در رودبار گیلان منتشر میشود، با چشمهایی سیاه و کبود که از فرط ضربههای کاریای که به او وارد شده است، توان باز کردن چشمهایش را هم ندارد، یا لیلایی که همین چند روز پیش در گلشهر کرج به ضرب گلوله توسط همسرش از پا در میآید.
اول قانون، بعد فرهنگسازی
چهرههای فرهنگی و هنری زیادی این اقدامات را محکوم کردند و خواستار حمایت از بانوان و دختران و زنان این سرزمین شدند. کارتونیستها طرحها و کارتونهای اندوهباری کشیدند و در فضای مجازی به اشتراک گذاشتند و مردم هم با توئیتها، کامنتها و اظهار نظرهای مختلف به این زنجیره زجرآور واکنش نشان دادند. کاربری نوشته بود: «وقتی هیچ برخورد جدیای صورت نمیگیره، چطور میشه انتظار داشت جلوی وقایع فاجعهآمیز اینچنینی رو گرفت؟» و شخص دیگری گفته بود: «هیچوقت به جایگاه دختران و زنان این سرزمین جوری که شایستگیشو دارن، پرداخته نشده. قانون مقابلهکننده قاطعی هم وجود نداره.»
در این بین، ضعف فرهنگی و وجود نداشتن یک قانونی که تمامقد پشت بانوان بایستد و از آنها دفاع کند، بارزترین چیزی بود که میشد از حجم بازخوردها دریافت کرد. بااینحال سرعتی که وقوع این قتلها به خودش گرفته است به وضوح مشخص میکند که برای مقابله جدی با این وضعیت، تصویب یک قانون مؤثر اولین و مهمترین قدم است، تا بعدها بتوان گامهای بعد را لااقل با خیال راحتتری برداشت. لااقل در حد همان لایحه تأمین امنیت زنان که مدت هاست بالا و پایین میشود و هنوز که هنوز است به نتیجهای نرسیده
است.