رسانه حریم دارد، حریمش حرمت دارد، چون صاحبان و فعالانش هویت دارند، نام دارند و نشان مشخص، کلام معیوب و شایعه آمیخته به راست نمیگویند، «غش در معامله» اطلاعرسانی نمیکنند، دروغ را راستنمایی و راست را دروغگونه بیان نمیکنند. شرف دارند و به اخلاق دینی و حرفهای، توأمان پایبندند؛ لذا -در گذر زمان و با اثبات صداقتشان- کلامشان حجت میشود برای مردم. میبینند که روزنامهنگار و خبرنگار و فعال رسانهای با هویت و صاحب شناسنامهاست، ج.ط و س.م و حروف الفبا نیست که پروفایلش هم «فیک» باشد مثل نام و هویتش. کینه ندارند، برای نرسیدن به طلبِ خیالی خود، که حداکثر در اندازه دستمالی بیارزش است، قیصریه «امید و اعتماد» مردم را به آتش نمیکشند. هم رسانه شناسنامه دارد و هم نویسنده نام خویش را به عنوان امضا بالای مطلب میگذارد تا بدانند مخاطبان که از قلم چه کسی مطلب و خبر میخوانند. او خود را در اتاق شیشهای میبیند و به شفافیت قلم میزند. مثل برخی کانالهای بیهویت نیست که مثل تولیدگران «زیرپلهای» کالای تقلبی تولید میکنند. در «پستو» نمینشیند که هیچکس نشناسدش یا به تکذیب نقش خود در کانالهای سمی و اسیدی نمیپردازد که در حقیقت تکذیب خود و ادعاهایش است؛ چیزی که امروزه فراوان مد شده است که در شبکه های اجتماعی، کانال میزنند و به حروف نیش میزنند و به کلمات تیغ میکشند اما نه نشانی دارند و نه نشانهای. خب، اینان را با خبر و خبرنگاری و هویت حرفهای اهل رسانه هیچ نسبتی نیست؛ لذا معتقدم برای دفاع از حریم واجبالحرمه خبر و رسانه باید به مرزبندی و غیریتسازی رسانه با کانالهای «بیمارنیوز» و «آمدنیوز»های متعدد پرداخت. باید به حرمت شهید صارمی و دیگر شهدای رسانه و ارجمندی قلم و نوشته که به قسم الهی مستظهر است، از خبرنگار دفاع کرد. خبرنگار اخلاق دارد، شرف دارد، قلم دارد، نه کلنگ که جز برای تخریب، به دستها ساز نمیآید. اهل نقد است و عیارسنجی، هرگز پیش از تحقیق سخن نمیگوید. به «اصالهالبرائه» و «اصالهالصحه» باور دارد، مگر آنکه با دلیل و برهان خلاف آن ثابت شود. او میداند این قاعده فقهی و حقوقی را که در مواجهه با ادعاها «البینه علیالمدعی و الیمین علی من انکر» باید رسمالخط نوشتههایش در خبرها و گزارشها و تحلیلها قرار دهد. خبرنگار چون شریف است، اهمیت میدهد به شرافت قلم و حرمت قائل است برای کلمات، نه مثل بیمقدارانِ پستونشینِ «مگسوزن» در برخی کانالهای فضای مجازی که داعیه پرواز در «عرصه سیمرغ» رسانه، عِرض خویش به تاراج میدهند و بیشرافتی خود را جار میزنند. بهواقع هم بدبختترینها، همین گروهاند که دستشان از دنیا هم کوتاه میماند و از «گندم ری» آرزوهاشان نمیخورند در آخرت هم زیر تیغ عدالت الهی قرار خواهند گرفت که اگر در این عالم، به هر دلیلی، از محکمه رستند، فردا از گور بیرون کشیده خواهند شد تا پاسخگوی امیدشکنی و اعتمادسوزی عمومی باشند؛ به علاوه تهمتهایی که زدند و تخریبهایی که کردند، جواب دهند. بگذریم، عرصه سیمرغ رسانه را حیف است به کلماتی از «مگسانِ خودعقابپندار» بیالاییم. این هم شقشقیهای بود که از گلوی قلم برخاست، و الا در این روزها باید از خبرنگار گفت و اهالی رسانه که جان میدهند تا جهان به قرار آزادی و زیبایی و معرفت، پرشکوهتر شود. آنان که شریفاند و به تعمیق شرافت در پهنه جامعه، قلم میزنند، بایدشان حرمت ویژه گذاشت که این حرمت نهادن به شرافت و دانایی است؛ ادای حق است در حق کسانی که برای رستگاری همگان تلاش میکنند. وقت خداقوت است به قلمهای پرهیزگار و اندیشههای متقی و نگاههای طاهر و دستهای توانا. وقت خداقوت است به خبرنگاران