به گزارش شهرآرانیوز، بیبی شطیطه نیشابوری زنی از جمله زنان مؤمنه، صالحه و فاضلهای بود که در نیشابور میزیست، گفته شده از میان انبوه وجوه و کالای سنگین که به عنوان سهم امام به مدینه فرستاده شد تنها نقدینه شطیطه نیشابوری مورد پذیرش حضرت امام موسی کاظم (ع) قرار گرفت.
درباره بیبی شطیطه، مجلسی در جلد یازدهم بحار الانوار، و شهرآشوب در مناقب، و هاشمی بحرانی در مدینه المعاجز، و قطب راوندی در خرایج این حدیث را نقل کردهاند که بی بی شطیطه مورد عنایت ویژهی حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) قرار گرفتهبود.
از میان انبوه وجوه و کالای سنگین که به عنوان سهم امام به مدینه فرستاده شد تنها نقدینه شطیطه نیشابوری مورد پذیرش حضرت امام موسی کاظم (ع) قرار گرفت.
اما آنچه در تاریخ در خصوص این بانوی مومنه نقل شده چنین است که: «شیعیان نیشابور، در زمان امامت حضرت امام کاظم (علیه السلام) جمع شده و شخصی به نام محمّد بن علی نیشابوری ـ معروف به ابوجعفر خراسانی ـ را انتخاب کردند تا به مدینه برود و حقوق شرعی و هدایای شیعیان آن سامان را خدمت امام هفتم (علیهالسلام) تقدیم کند.
آنها سی هزار دینار، پنجاه هزار درهم، مقداری جامه و پارچه را به همراه دفتری مُهر و موم شده که در آن هفتاد ورق که در هر یک صورت مسئلهای شرعی نوشته شده بود، به او سپردند و به وی گفتند: هر گاه خدمت امام رسیدی، سؤالات و دفتر را به آن حضرت تسلیم نما و فردا صبح آنها را بازپس گیر.
اگر دیدی که مُهر و مُومِ دفتر شکسته نشده، خودت مُهر آنها را بشکن و ببین که آیا امام بدون شکستن مُهر و مُوم، پاسخ سؤالات را داده است یا خیر؟
اگر پاسخ آنها را بدون شکستِ مُهر و موم دفتر، داده و نوشته است، بدان که او همان امام است و ایشان شایستة اَخذ اموال میباشند وگرنه اموال را به ما برگردان. شیعیان خراسان با این آزمون میخواستند امام حقیقی را شناخته و به او یقین کنند و بدین وسیله فریب مدّعیان دروغین امامت را نخورند.
در هنگام حرکت نماینده نیشابوریان ـ محمّد بن علی نیشابوری ـ بانوی بزرگواری به نام شطیطه که از پارسایان و زاهدان زمان خود بود، به نزد ایشان آمده، مبلغ چهار سکه درهم سیاه با یک کلاف نخ به او داد و گفت: «ای اباجعفر! در حالِ من، از حقِّ امام، این مقدار تعلّق گرفته، این را خدمت امام برسان».
محمّد بن علی نیشابوری به او گفت: «من خجالت میکشم که این وَجه ناقابل را خدمت امام دهم». شطیطه گفت: «خداوند از حق خجالت نمیکشد» آنچه بر ذمّة من است، همین است. میخواهم در حالی خدا را ملاقات کنم که چیزی از حقِّ امام، در گردن من نباشد.
نماینده نیشابوریان وجه اندک شطیطه را گرفت و به مدینه رفت. تا چشم حضرت بر او افتاد فرمود: «ای اباجعفر! چرا ناامید هستی… به من روی کن که حجّت و ولّیِ خدا هستم. من سؤالات شما را دیروز جواب دادم، آنها را نزد من بیاور، همچنین درهمِ شطیطه را بیاور».
علی بن محمّد نیشابوری میگوید: از سخنان و نشانههایِ درستِ امام حیران شدم و فرمانِ او را انجام دادم.
حضرت امام کاظم (علیه السلام) درهم و پارچه شطیطه را برگرفت و مابقی اموال را برگرداند و روی به من کرده، فرمود: «انّ الله لا یستحی من الحق»ای اباجعفر! سلام مرا به شطیطه برسان و این کیسه پول را ـ که چهل درهم در آن است ـ و همچنین این قطعه پارچه راـ که قطعهای از کفن من است ـ به او بده و بگو: «آن را کفن خود قرار دهد که پنبه این پارچه از مزرعة خود ماست و خواهرم آن را رشته است».
امام کاظم (ع) فرمود: «انّ الله لا یستحی من الحق»ای اباجعفر! سلام مرا به شطیطه برسان و این کیسه پول را ـ که چهل درهم در آن است ـ و همچنین این قطعه پارچه راـ که قطعهای از کفن من است ـ به او بده و بگو: «آن را کفن خود قرار دهد که پنبه این پارچه از مزرعة خود ماست و خواهرم آن را رشته است».
ضمناً به شطیطه بگو: از هنگام وصول پول و پارچه کفن، نوزده روز بیشتر زنده نیستی، شانزده درهم از چهل درهم اهدایی را برای خود خرج کن و بیست و چهار درهم آن را جهت صدقه و تجهیز و تکفین خود نگاه دار و به او بگو «من بر جنازه او نماز خواهم گذارد».
سپس امام کاظم (علیه السلام) فرمودند: «این اموال را به صاحبانشان برگردان و مُهر سؤالات را بگشای و ببین آیا جواب سؤالات را پیش از دیدن آنها دادهایم یا خیر»؟!
محمد بن علی نیشابوری میگوید: «به مُهرها نگاه کردم، آنها را دست نخورده دیدم و بعد از شکستِ مُهر و موم، دیدم پاسخ سؤالات داده شده است».
هنگامی که نماینده نیشابوریان به خراسان بازگشت با تعجب دید کسانی که امام، اموالشان را نپذیرفته به مذهب «فَطحیّه» وارد شدهاند، امّا شطیطه همچنان بر مذهب حقّ خود باقی مانده است.
سلام حضرت را به او رسانید و کیسه پول و پارچه کفن را به وی تقدیم کرد و همان طور که امام فرموده بودند، پس از نوزده روز از دنیا رفت.
بی بی شطیطه، بانوی صالحه نیشابوری که موسیابنجعفر (ع) بر بدنش نماز خواند،
چون بانو شطیطه درگذشت، حضرت امام موسی کاظم (ع)، در حالی که سوار بر شتر بود، به نیشابور وارد شد و بر پیکر او نماز گزارد و به هنگام بازگشت، این بشارت شیرین و مژدۀ دلنشین را به همۀ شیعیان در همۀ عصرها و نسل داد که: «من و امامان نظیرّ من، باید و ناگزیر بر جنازههای شما حاضر شویم، در هرجا که از دنیا بروید، پس تقوای خدا را در خود حفظ کنید.»
اکنون بنای آرامگاه این بانوی فرهیخته، در میدانی به نام همین بانو در انتهای خیابان امام خمینی (ره) در غرب شهر نیشابور واقع شده است و به نام بقعه «بی بی شطیطه» معروف و زیارتگاه شیعیان است.
از تاریخ اولین بنا یا آرامگاه ساخته شده بر مزار بانو اطلاع دقیقی در دست نیست، ولی احتمال میرود پس از تجدید حیات شهر در بعد از زلزلهی ویرانگر سال ۸۰۸ هـ. ق، بنای یادبود دیگری بر مزار بانو احداث گردیده و آن نیز در طی سالهای بعد مسلما بارها تعمیر و بازسازی شده است.
آخرین بنا، بنایی چهار گوش، مسقف (خانه) و کوچک از خشت و گل بوده که در گوشهی یک قبرستان قدیمی واقع شده و قدمتی حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰سال داشته است. در قسمت مرکزی آن بنا، یک سنگ لوح کوچک، که احتمالا نام بانو برآن حک بوده ـ و بر بالای آن یک دیوار (احتمالی) عمودی سفید رنگ به شکل طاق نما وجود داشته است.
آن بنای چهار گوش تا سال ۱۳۵۹ هـ. ش باقی بود تا این که بقعهی کنونی بانو شطیطه، در همان سال به همت مرحوم حاج عباس ترقی و جمعی از خیرین منطقه و شهرستان ساخته شد. قبرستان قدیمی اطراف بقعه نیز در سال ۱۳۷۲ با اجرای طرح ساماندهی شهری (در محلهی رسولی ـ سرآب کوشک) به یک فضای سبز عمومی یا میدان شهری تبدیل شد؛ که با توجه به قرار گرفتن آرامگاه بانو در مرکز آن به میدان بی بی شطیطه معروف گردید.
بنای فعلی آرامگاه شطیطه دارای پلان (طرح) ۶ ضلعی با ۱۲ غرفهی کوچک در طرفین آن است، در ورودی اصلی، با اتصال دو غرفه، به آرامگاه از جانب جنوب غربی و مصالح به کار رفته در آن شامل آجر، خشت قالبی تراش، گچ، سیمان و آهن و روکار نمای بیرونی بنا از سنگ مرمر و آجر سفال میباشد. مهمترین تزئینات آرامگاه نیز شامل آینه کاری نمای داخلی گنبد و دو کتیبهی کاشیکاری شده در دو طر در ورودی اصلی، در جنوب غربی، به آرامگاه است. در کتیبهی جانب شرقی، سمت راست، تاریخ تولد و در کتیبه جانب غربی، تاریخ وفات یا شهادت چهارده معصوم (ع) به تاریخ هجری قمری نوشته شده است».
منبع: شبستان