عطایی - سال گذشته همراه با تیم مدرسه هشت بهشت قهرمان ناحیه تبادکان شد و توانست همراه با همتیمیهایش رقیبان را پشت سربگذارد. آقای گل مسابقات لقب گرفت و با حرکات خوب و تکنیکی خود نگاه حیرتآور مربیان را به خود جذب کرد. حالا ابوالفضل با همراهی و حمایت عمویش به دنبال تیمهای مطرح جهانی است. ابوالفضل توانا ۱۳ سال دارد و مثل بیشتر بچههای عاشق فوتبال ایران بازی را از زمینهای خاکی و بدون مربی شروع کرده است. هافبک وسط بازی میکند، فرزند اول خانواده است و آرزویش بازی کردن در بارسلونا و همانند لیونل مسی است.
عمویش علیرضا هم شیفته فوتبال بود که حسب شرایط بیشتر متولدان دهه شصت به آرزویش نرسید و نتوانست فوتبال حرفهای را دنبال کند. او کارمند آستان قدس رضوی است و در تیم فوتبال آن هم بازی میکند. علیرضا توانا استعداد شکوفا نشده خودش را در برادرزادهاش جستوجو میکند. اولین بار در پنج سالگی شاهد است که ابوالفضل پنج ساله از پس چند نوجوان برمیآید و بازی را ده بر چهار میبرد. عمو قول داده بود که اگر ابوالفضل بازی را ببرد برایش توپ بخرد. بعد از آن ابوالفضل را در مدرسه فوتبال باهنر ثبتنام میکند. استاد شجیعی، مربی باشگاه، از ابوالفضل تست میگیرد و رضایت کامل از او دارد. ۳ ماه تابستان را در این مدرسه آموزش میبیند و حرفهایتر از قبل فوتبال را ادامه میدهد. عمو میگوید: «همان سال جشنوارهای در تهران برگزار میشد. برای رفتن به این جشنواره باید تمام هنرجویان مدارس فوتبال خراسان تست میدادند. زمان تست با دامادی مربی ابوالفضل همزمان شد، دیر به جلسههای تمرینی تست رسیدم و این فرصت از دست رفت.»
بعد از آن وارد باشگاه علم و اخلاق شد. افزون بر این برای تیمهای سالنی هم بازی میکند. ابوالفضل میگوید: «با تیم آقای شریفی مقابل تیم سالنی پدیده مشهد بازی کردم و چهار بر صفر بازی را بردیم. دو گل این بازی را خودم زدم و دو پاس گل هم دادم. بعد از آن برای تست برنامه ستارهساز رفتم و در ادامه بازیها با تیم نبودم و با چهار بازی کمتر باز هم آقای گل در رده نونهالان مسابقات شدم.»
او همچنان بازیکن تیم علم و اخلاق است. به قول عمویش ستاره شدن در فوتبال خیلی شانس میخواهد. برنامه ستارهساز یکی از فرصتهای خوب برای معرفی استعدادهای فوتبالی است. عمویش علیرضا درباره حضور ابوالفضل در برنامه ستارهساز میگوید: «شب قبل از تست هیچ حرفی مبنی بر شرکت ابوالفضل در این برنامه نزدم و صبح روز بعد او را برای تست به سالن شهید بهشتی بردم. جمعیت زیادی در سالن حضور داشتند، هوا سرد بود، به ابوالفضل گفتم برگردیم، ولی اصرار کرد بماند و تست بدهد. اما سن ابوالفضل از همه کمتر بود و سن و سال و جثه کوچکی داشت. اختلاف قد ابوالفضل با دیگر بچهها زیاد بود. در مجموع حدود ۲۴ هزار شرکتکننده در سراسر ایران بود و ابوالفضل جزو ۴۰ برگزیده بین آنها بود. از سه هزار نفر شرکتکننده در مشهد ۱۰۰ نفر و از ۱۰۰ نفر، ۲۰ نفر انتخاب شدند. این ۲۰ نفر تهران جمع شدند و دوباره از آنها تست گرفتند از ۲۱۹ نفر کل کشور ۴۰ نفر انتخاب شدند که ابوالفضل جزو ۴۰ نفر بود، ولی به دلیل سن کم و جثه کوچکش جزو ۲۴ نفر قرار نگرفت و حذف شد.
عمویش میگوید: «خداداد عزیزی رضایت زیادی از ابوالفضل داشت و گفت یکی از بچههای خوب گروه است. وقتی برای تست به تهران رفتیم آقای میثاقی مجری ورزشی لقب افنبرگ ایران را به او داد.»
بعد از آن تصمیم میگیرند ابوالفضل را به تیمهای مطرح جهانی معرفی کنند، اما اول باید پدر و مادر ابوالفضل و مادربزرگش را راضی میکردند. بعد از جلب رضایت آنها عمو همراه برادرزاده راهی استانبول و تیم فنر باغچه میشوند. ۱۵ روزی آنجا میمانند و ابوالفضل تست میدهد و او را میخواهند. عمو علیرضا میگوید: «تیم ابوالفضل را میخواست. به پول ما ۷ میلیون و نیم به او حقوق میدادند، ولی هزینههای زندگی آنجا بالاست و ما نمیتوانستیم از پس آن بربیاییم پس به ناچار برگشتیم.»
سپس عمو از طریق اینترنت سراغ تیم آژاکس هلند میرود که مهد فوتبال دنیاست و برای یکی از مربیان این باشگاه فیلمهای ابوالفضل را ارسال میکند. آنها هم رضایت میدهند و از آنها میخواهند که به هلند بیاید. عمو علیرضا میگوید: «از آنها خواستم برای ما دعوت نامه ارسال کنند، ولی گفتند ما دعوتنامه مخصوص این فضا نداریم اول باید اینجا حاضر شوید و بعد هزینههای شما پرداخت میشود.»
ابوالفضل فقط فوتبال را دوست دارد و برای پیشرفت در این رشته میخواهد در باشگاههای خارجی بازی کند، ولی طاقت دوری از خانواده را هم ندارد. میگوید: «میدانم دوری از خانواده سخت است، ولی میروم تا پیشرفت کنم و بعد خانواده را پیش خودم ببرم.» از تیمهای ایرانی پرسپولیس و از تیمهای خارجی بارسلونا را دوست دارد و میخواهد روزی مثل مسی بازی کند.»
عمو میگوید: «کاش به جای این همه بورس تحصیلی برای ورزشکاران با استعداد هم بورس در نظر بگیرند تا آنها که استعداد دارند و توانایی مالی ندارند بتوانند از این فرصتها استفاده کنند و راهی باشگاههای مطرح در ایران و دیگر کشورهای جهان شوند.» تنها آستان قدس امکاناتی در اختیار او قرار داده است که شامل استفاده رایگان از مجموعههای آبی است. شرکت مسکن عمران آستان قدس محل کار عموی ابوالفضل است و از همین طریق ابوالفضل میتواند از مجموعههای ورزشی آستان قدس استفاده کند. علیرضا توانا گلایهای نیز از توزیع امکانات ورزشی بین در اصطلاح بالا و پایین شهر دارد. از اینکه او و ابوالفضل مجبور هستند برای تمرین به سمت دیگر شهر بروند، ناراضی است. علیرضا توانا میگوید که زمین چمن بوستان نصرت همیشه بسته است و خدماتی به کسی ارائه نمیکند یا مثلا زمانی که برای اجاره زمین چمن ابتدای بولوار مفتح شرقی رفتم متوجه شدم تمام نوبتها رزرو شده و تنها ساعت دو ظهر خالی است.
علیرضا معتقد است که باید این مجموعهها به صورت رایگان در اختیار استعدادهای ورزشی قرار گیرد تا در آینده برای کشور افتخارآفرین باشند.