به گزارش شهرآرانیوز؛ مناسبتهایی که به نام ائمه (ع) سند خوردهاند، فرصت مناسبی هستند تا با مرور آنچه آن حضرات در زندگی خود رقم زدهاند، درس بگیریم و زندگی خود را بیمه کنیم. پنجم شعبان، سالروز ولادت امامسجاد (ع)، نیز از همین فرصتهاست که به ما کمک میکند راه را گم نکنیم. درباره یکی از آموزههای حضرت سیدالساجدین (ع) با حجتالاسلاموالمسلمین عبدالحسین ذاکر، کارشناس مذهبی، گفتوگو کردهایم.
نقشآفرینی امامسجاد (ع) در وقایع بعد از عاشورا و شهادت سیدالشهدا (ع)، بسیار مهم و تاریخساز است؛ اگرچه یزید و لشکر مقابل در ظاهر پیروز میدان بودند، اما وقتی در آن مجلس کذایی، یزید خواست با سخنان خود حضرت زینب (س) را آزار دهد، عقیله بنیهاشم (س) به تعبیر امروز فرمودند: تو تلاش و هزینه تبلیغاتی کردی که مردم را مقابل ما قرار بدهی تاجاییکه ما را خارجی خواندند، تلاشت را بیشتر کن، اما به خدا سوگند نمیتوانی کاری کنی که مردم، ما را فراموش کنند! این یعنی پیروز واقعی این میدان، امامحسین (ع) بودند.
امامسجاد (ع) در تبیین این پیروزی و حقیقت آنچه رخ داده است، بسیار مؤثر عمل کردند؛ اگرچه بعد از کربلا همه تریبونها را از امام گرفتند و عملا ایشان را خانهنشین کردند، نکته مهمی که برای امروز ما هم کاربرد دارد، این است که ایشان درمقابل این خفقان رسانهای و محدودیت تبلیغی، دست روی دست نگذاشتند، بلکه شیوه تبلیغ دین را تغییر دادند و به تاریخ آموختند که اصل تبلیغ دین ازبینرفتنی نیست، بلکه شیوه آن میتواند تغییر کند.
امامسجاد (ع) به سه طریق تبلیغ دین را با وجود همه آن فشارها و محدودیتها انجام دادند؛ نخستین روش گریه بود. امروز خودمان را تصور کنیم که در مجلسی حضور داریم و فردی در گوشهای نشسته است و گریه میکند؛ اگر حتی غیرت و همیت نداشته باشیم که از چرایی گریه او سؤال کنیم، علامت سؤالی در ذهنمان شکل میگیرد که چرا او گریه میکند؟ حضرت زینالعابدین (ع) چهل سال بعد از کربلا دائم گریه میکردند و همین موضوع، توجهات را جلب و در ذهنها سؤال ایجاد میکرد.
این همان کاری بود که حضرت زهرایمرضیه (س) در مدینه انجام دادند و به قدری گریه کردند که همسایهها گفتند به فاطمه بگویید یا روز گریه کند یا شب؛ مگر گریه یک زن چقدر میتوانسته است شهر را معذب کند؟ نه، مسئله این نبود، بلکه میدانستند این گریهها در ذهن مردم، علامت سؤال ایجاد میکند و وقتی علتش را بپرسند، تازه ابتدای کلام است و باید به آنها پاسخ داد؛ مثل جریان شیرخوارگان حسینی که امروز ذهن دنیا را به سؤال واداشته است و از فلسفه آن میپرسند، لذا دلیل گریههای علیبنالحسین (ع) جنبه تبلیغی داشت.
شیوه دوم تبلیغی حضرت در آن خفقان بعد از عاشورا، به خدمت گرفتن خادمان و غلامان و تربیت آنها بود. متأسفانه عدهای معنای این کار را نمیدانند و میگویند چرا امام باید غلام داشته باشد؟ درحالیکه وقتی امام نتوانستند کلاس عمومی برگزار کنند، کلاس خصوصی برگزار میکردند. در سیره ایشان بود که غلامان را میخریدند و یک سال آنها را آموزش میدادند و بعد که روز عید فطر فرا میرسید، همه غلامان را جمع و با آنها صحبت میکردند.
در این صحبتها، خطاها و اشتباهات غلامان را گوشزد میکردند، بعد میفرمودند حالا شما به من بگویید. آنها میگفتند: «یا علیبنالحسین (ع) که تکتک خطاهای ما را نوشتی و از هیچچیز نگذشتی، بدان که خدا هم همه خطاهای تو را نوشته است و روز قیامت همه را مطرح میکند». سپس امام میگریستند و میفرمودند: «من از خطای شما گذشتم و آزادتان میکنم؛ شما هم از خدا بخواهید از خطاهای من بگذرد»؛ یعنی یک سال وقت میگذاشتند برای تربیت غلامان و بعد آزادشان میکردند. هریک از آنها پس از ورود به جامعه یک مبلغ میشدند. امام (ع) محدودیت داشتند، اما آنها در تبلیغ مانعی نداشتند.
روش سوم تبلیغی امامسجاد (ع)، دعا بوده است. خلفای جائر به عبادات فردی کاری نداشتند و عقلشان نمیرسید که امام (ع) در دعا همه معارف دین را عرضه میکنند؛ چنانکه والاترین معارف اخلاقی، اجتماعی و انسانی را بیان کردهاند. حضرت حتی برای مرزداران دعا کردهاند. ایشان با زبان دعا، راهورسم بسیاری از امور را به مخاطب یاد میدهند.
این وجه از سیره امام (ع) باید پررنگ شود؛ بهویژه در زمانهای که میگویند مردم دینگریز شدهاند و سیاهنمایی میکنند؛ چون هرقدر هم که وضعیت دینداری در زمانه ما بد باشد، به اندازه دوران امامسجاد (ع) نیست. پدر و برادران و عزیزانشان را به شهادت رساندند و زنان و اهلبیتشان را به اسارت بردند، اما بازهم دست از تبلیغ نکشیدند، بلکه شیوه خود را تغییر دادند. در دوران کرونا متأسفانه عدهای بر تعطیلی مجالس مذهبی تأکید میکردند، اما پیشنهاد برپایی منابر و مجالس مجازی، توانست خلأ را پر کند و اتفاقا مخاطبان بیشتری را پای کار آورد.
همان زمان در عین مشکلات و محدودیتها، برکاتی هم داشت و بسیاری از آموزهها که در مجالس بهصورت محدود مطرح میشد، به فضای عمومیتر وارد شد؛ این یعنی تبلیغ دین تعطیلبردار نیست. یکی از درسهای مهم زندگی حضرت زینالعابدین (ع) همین است که تبلیغ دین، تعطیلی و توقف ندارد. هر مانع و فشار و خفقانی هم که باشد، گفتن از دین و روشنگری با آموزههای دینی، نباید ترک و رها شود.